جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامموسى (ع) مجاهد در راه خدا، مهاجر به سوی خدا، و پیامبر دعوتکننده به سوی خدا
حق تعالی میفرماید: (چون به رشد و کمال رسيد و برومند شد، او را حکمت و دانشی داديم و نيکوکاران را چنين پاداش میدهيم * بیخبر از مردم شهر، به شهر داخل شد. دو تن را ديد که با هم نزاع میکنند، اين يک از پيروانش بود و آن يک از دشمنانش. آن که از پيروانش بود علیه آن ديگر که از دشمنانش بود از او ياری خواست. موسی مشتی بر او نواخت و او را کشت. گفت: اين، از کارهای شيطان بود. او به آشکارا دشمنی گمراه کننده است * گفت: ای پروردگار من! من به خود ستم کردم، مرا بيامرز؛ و خدايش بيامرزيد؛ زيرا او آمرزنده و مهربان است * گفت: ای پروردگار من! به پاس نعمتی که بر من عطا کردی هرگز پشتيبان گنهکاران نخواهم شد * ديگر روز در شهر ترسان و چشم به راه حادثه میگرديد. مردی که ديروز از او مدد خواسته بود باز هم از او مدد خواست. موسی به او گفت: تو به آشکارا گمراه هستی * چون خواست مردی را که دشمن هر دو آنها بود بزند، گفت: ای موسی! آيا میخواهی همچنان که ديروز يکی را کشتی مرا نيز بکشی؟ تو میخواهی در اين سرزمين، جبّار و زورگویی باشی و نمیخواهی که از مصلحان باشی * مردی از دورترین جای شهر دوان دوان آمد و گفت: ای موسی! مهتران شهر دربارهی تو رأی میزنند تا تو را بکشند. بيرون برو که من از خيرخواهان تو هستم * ترسان و نگران از آنجا بيرون شد. گفت: ای پروردگار من! مرا از گروه ستمکاران رهايی بخش * چون به جانب مَديَن روان شد، گفت: امید است پروردگار من مرا به راه راست راهبری کند)[115].
موسی (ع) به آوردگاه زندگی قدم نهاد تا ظلم و ستم فرعون سرکش را بر مستضعفین بنی اسرائیل و مصریان ببیند. موسایِ درستکارِ پاک، آن پیامبر مخلصِ منتظر که بنی اسرائیل میشناختندش، چگونه میتوانست در قصر فرعون باقی بماند تا یاریگری برای او باشد، حتی اگر این یاری کردن، با سکوت در برابر ظلم و ستم او و افزودن به سیاهی لشکر او باشد؟ پس این خواست خداوند بود تا آن واقعه یعنی کشته شدن یکی از سربازان فرعون و لشکریان ظلمت و سیاهی رُخ دهد، و این رویداد اثری عمیق در جان موسی (ع) نهاد تا آنجا که به حق پناه برد و از آنچه آن را گناه به حساب میآورد از او بخشش طلبید و به سویش توبه نمود؛ یعنی از زندگی کردنش در قصر فرعون سرکش؛ همان کس که پدر و پرورش دهندهی موسی (ع) محسوب میشد. چون خداوند سبحان و متعال وی را بیامرزید با خدا عهد کرد که به شکرانهی نعمت آمرزش که ارزانیاش داشته بود هرگز پشتیبانی برای مجرم و ظالم نباشد؛ حتی اگر این پشتیبانی با سازش و سکوت در برابر ظلم او باشد. موسی (ع) پس از این رویداد ناگزیر از هجرت به سوی الله شد؛ پس ترسان و نگران از شهر خارج شد و ده سال از بنی اسرائیل غایب گردید و در این مدت در سرزمین مَدیَن در آغوش پیامبری بزرگ یعنی شعیب (ع) زندگی ساده و آرامی را سپری کرد؛ رمهای از گوسفندان را شبانی میکرد و بسیار میآموخت تا پس از آن، به صورت پیشوای الهیِ شجاع و پیامبری که به سوی خدا فرامیخواند به سوی بنی اسرائیل بازگردد؛ تا مؤمنان را برای رهایی از سلطهی فرعون و از استضعاف و ذلّتی که در مصر به آن مبتلا بودند، راهبری نماید. موسی (ع) و گروه ایمان آورندگان از دریا عبور کردند و خداوند فرعون و سپاهیانش را غرق نمود اما پس از این عبور کردن، آنچه اتفاق افتادنی بود اتفاق افتاد؛ بنی اسرائیل از فرامین الهی تمرّد و از موسی و هارون (علیهما السلام) سرپیچی نمودند و پس از آنکه بنی اسرائیل از وارد شدن به سرزمین مقدّس و جهاد با ستمگران در راه نشر کلمهی «لا اله الا الله» و عبادت خالص برای خداوند شانه خالی کردند، خداوند چهل سال سرگردانی در صحرای سینا را برای آنان مقرّر فرمود و چه بسیار موسی و هارون (علیهما السلام) در این بازهی زمانی آزار و اذیتهایی را متحمل شدند؛ بسیاری از ایشان به موسی (ع) اعتراض میکردند و او را نادان میشمردند، و متعرّض هارون (ع) و اینکه او پیامبر و جانشین موسی (ع) بود میشدند. پس خداوند امر فرمود که رئیس هر یک از طوایف بنی اسرائیل اسم خود را بر روی چوبدستی خشکی بنویسد و هارون (ع) نیز اسم خود را نوشت . موسی (ع) چوبدستی ها را در خیمهی اجتماع قرار داد و خداوند چنین اراده فرمود تا آن چوبدستی که اسم هارون (ع) بر آن نوشته شده بود سبز و تازه گردد تا معجزهای برای تأیید نبوت آن حضرت و حقانیتش برای خلافت و جانشینی موسی (ع) باشد. با این وجود آنها از آزار و اذیت هارون (ع) و توهین و بیاحترامی به حضرتش دست برنداشتند تا آنجا که وقتی آن گوساله را ساختند و به عبادتش پرداختند و هارون (ع) بر ایشان اعتراض نمود، تا آستانهی کشتن او و گروه اندکی که به همراه آن حضرت (ع) حق را یاری میداند، پیش رفتند. یهودیان به این هم اکتفا نکردند؛ بلکه پس از وفات موسی و هارون (علیهما السلام) اقدام به تحریف تورات نمودند و با دستان ناپاک و گناهآلود خود در آن چنین نوشتند: آن کس که گوساله را ساخت و بنی اسرائیل را گمراه نمود، هارون (ع) بود!!
به مظلومیت هارون (ع) این پیامبر بزرگ بنگرید و آن را با مظلومیت وصی پیامبر (ص)، علی بن ابی طالب (ع) مقایسه نمایید؛ سنتی است الهی و هرگز در سنت الهی تغییر و تبدیلی نمیبینی.
* * *
القصص : 14 - 22.
[115] - قصص: 14 تا 22.