جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام«(موسی گفت: آیا با تو بیایم تا آنچه به تو آموختهاند به من بیاموزی؟ * گفت: تو را شکیبایی همراهی با من نیست * و چگونه در برابر چیزی که به آن آگاهی نیافتهای صبر خواهی کرد؟ * گفت: اگر خدا بخواهد، مرا صابر خواهی یافت آن چنان که در هیچ کاری تو را نافرمانی نکنم * گفت: اگر از پیِ من میآیی، نباید از من چیزی بپرسی تا من خود، تو را از آن گاه کنم)».
موسی از همان آغاز، هدفش و علت پیروی از عبد صالح را که همان کسب علم و معرفت بود، مشخص نمود: «(موسی گفتش: آیا با تو بیایم تا آنچه به تو آموختهاند به من بیاموزی؟)». وقتی عبد صالح به همراه موسی(ع)حرکت خود را آغاز نمود، دست به کارهایی زد که میبایست موسی(ع)از آنها درس میآموخت؛ ولی ما میبینیم که این کارها عبارت بود از: اول: نجاری، دوم: آدمکشی و سوم: ساختن دیوار؛ کارهایی ساده و پیش پا افتاده! عبد صالح میخواست چه چیزی به موسی(ع)بگوید و چه چیزی را به او تعلیم دهد؟ آیا معقول است که عبد صالح قصد داشته باشد که فقط همین کارها را به موسی(ع)یاد بدهد؟ یا وی میخواسته است به موسی بگوید که یک سری امور غیبی وجود دارد که تو ای موسی(ع)از آنها بیاطلاع هستی؟ آیا چنین چیزی را در حقّ موسی بن عمران که یکی از پیامبران اولو العزم بوده است، روا میدانید؟ و آیا موسی، نمیدانسته است که دانای غیب، خداوند سبحان است و حضرت حق، پیامبران را بر برخی امور غیبی آگاه میگرداند؟
سپس موسی، علم طلب میکند و به عبد صالح میگوید من تو را پیروی میکنم تا از تو بیاموزم. عبد صالح نیز موضوع صبر را به میان میکشد و با این حال، موسی پذیرفت و قول داد که شکیبایی پیشه خواهد نمود؛ ولی سبحان الله، مشیت غالب او بر این تعلق گرفت که موسی نتوانست به قولش وفا کند، بلکه گویی وی، بر تصدیق سخن عبد صالح، مقهور و مجبور بوده است: «قَالَ إِنَّکَ لَنْ تَسْتَطِیعَ مَعِیَ صَبْرًا». موسی میگفت صبر پیشه خواهم کرد و عبد صالح به او میگفت صبر نخواهی کرد. سخن عبد صالح به حقیقت پیوست و کسی که آن را محقق ساخت، خود موسی بود که قول به صبر کردن داده بود. امتحان به وسیلهی صبر، موضوعی خطیر و مهم در تعلیم موسی(ع)بود[91]؛ تحمل کسانی که فروتر از او بودند و صبر بر خردهگیریهای دایمی آنها. اکنون و در اینجا، این موسی است که اعتراض میکند و شکیبایی نمیورزد، و او خودش لمس کرده و دیده است که چقدر عبد صالح نسبت به او صبوری نموده و چقدر خود او به این صبر از طرف عبد صالح نیاز داشته بود، تا به حقیقت نایل شود.
* * *
[90]- بل ويوشع (ع) الذي سيفتح الأرض المقدسة .
[91] - حتی برای یوشع ع ؛ کسی که سرزمین مقدس را فتح نمود.