جوانان احمد الحسن

وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
جوانان احمد الحسن

شرائع الإسلام جلد دوم کتاب خمس | شرائع الإسلام جلد دوم کتاب خمس

فصل دوم: تقسيم خمس

الفصل الثاني: في قسمته

فصل دوم: تقسيم خمس


يقسم ستة أقسام:

خمس شش قسمت می‌شود:

ثلاثة للنبي (ص) وهي: سهم الله، وسهم رسوله، وسهم ذي القربى وهو الإمام (ع)، وبعده للإمام القائم مقامه. وما كان قبضه النبي (ص) أو الإمام ينتقل إلى وارثه.

سه سهم آن برای پيامبر (ص) است: یعنی سهم خدا، سهم رسول خدا و سهم ذی‌القربی يا همان امام (ع) که بعد از پیامبر برای امامت، جانشين ايشان می‌باشد. آنچه پيامبر (ص) یا امام (ع) دريافت کرده باشد به وارثش منتقل می‌شود.

وثلاثة: للأيتام، والمساكين، وأبناء السبيل. ويعتبر في الطوائف الثلاث انتسابهم إلى عبد المطلب بالأبوة، فلو انتسبوا بالأم خاصة لم يعطوا من الخمس شيئاً. ولا يجب استيعاب كل طائفة، بل لو اقتصر من كل طائفة على واحد جاز.

و سه سهم ديگر: برای یتیمان، مساکين و در راه‌ماندگان است. شرط است که این سه گروه از طرف پدر منتسب به عبدالمطلب باشند؛ ([62]) پس اگر انتساب فقط از ناحيۀ مادری باشد، هیچ‌چیزی از خمس به آن‌ها تعلق نمی‌گيرد. واجب نيست (که خمس را به) همگی افراد پرداخت کنیم، بلکه اگر از هر گروه به يک نفر اکتفا شود نیز جايز خواهد بود.


وهنا مسائل :

چند مسئله:


الأولى: مستحق الخمس، وهو المؤمن من ولد عبد المطلب، وهم: بنو أبي طالب والعباس والحارث وأبي لهب، الذكر والأنثى، ويقدم بنو أبي طالب، ويقدم منهم بنو علي وفاطمة عليهما السلام، ويقدم منهم بنو محمد بن الحسن الإمام المهدي (ع).

اول: مستحقِ خمس، فرد مؤمن از نسل عبدالمطلب است؛ یعنی از نسل ابوطالب، عباس، حارث و ابو‌لهب و فرقی ندارد که مرد باشد یا زن و بین آن‌ها نسل ابوطالب مقدم هستند و در نسل ابوطالب فرزندان علی و فاطمه (ع) مقدم هستند و بین فرزندان علی و فاطمه (ع)، فرزندان امام مهدی (ع) مقدم هستند.

الثانية: ويجوز أن يخص بالخمس طائفة.

دوم: خمس می‌تواند فقط به يک گروه (از گروه‌های مستحق خمس) پرداخت شود.

الثالثة: يقسم الإمام على الطوائف الثلاث قدر الكفاية مقتصداً، فإن فضل كان له، وإن أعوز أتم من نصيبه.

سوم: امام (ع) خمس را میان سه گروه مستحق خمس([63]) تقسیم می‌کند؛ به‌طوری‌که زندگی معمولی آن‌ها را کفایت کند. اگر چیزی از سهم آن‌ها اضافه آمد، برای امام است و اگر لازم بود از سهم خودش به سهم مستحقان اضافه می‌کند (تا برای آن‌ها کافی باشد).

الرابعة: ابن السبيل لا يعتبر فيه الفقر، بل الحاجة في بلد التسليم ولو كان غنياً في بلده، ويراعى ذلك في اليتيم.

چهارم: لازم نیست در راه‌مانده حتماً فقير باشد، بلکه نیازمند‌بودن در شهری که قرار است از خمس به او پرداخت شود کفایت می‌کند، حتی اگر در شهر خود ثروتمند باشد و اين حکم در مورد يتيم نیز لحاظ می‌شود.

الخامسة: لا يحل حمل الخمس إلى غير بلده مع وجود المستحق، ولو حمل والحال هذه وتلف ضمن، ويجوز مع عدمه.

پنجم: با وجود مستحق در شهر خود جايز نيست خمس به شهر ديگری برده شود و اگر بااین‌وجود، خُمس را به‌جای ديگری ببرد و تلف شود ضامن است، ولی در صورت نبودِ مستحق، منتقل‌کردن خمس جایز می‌باشد.

السادسة: الإيمان معتبر في المستحق، والعدالة لا تعتبر.

ششم: یکی از شروط استحقاق خمس، مؤمن‌بودن است، ولی عدالت، شرط نيست.

ويلحق بذلك الأنفال، وهي: ما يستحقه الإمام من الأموال على جهة الخصوص كما كان للنبي (ص)، وهي خمسة: الأرض التي تملك من غير قتال سواء انجلى أهلها أو سلموها طوعاً، والأرضون الموات سواء ملكت ثم باد أهلها أو لم يجر عليها ملك كالمفاوز، وسيف البحار، ورؤس الجبال وما يكون بها، وكذا بطون الأودية والآجام (الأهوار).

انفال:

بحث انفال نیز به بحث خمس ملحق می‌شود.([64])

انفال: اموالی است که امام به‌طور خاص استحقاق آن را دارد -مانند آنچه مختص رسول خدا (ص) بود- که پنج مورد است: زمينی که بدون جنگ و خون‌ريزی به تصاحب درآید، ‌فرقی ندارد ساکنان آن از بين بروند يا به ميل خود شهر را تسليم کنند؛ و زمين‌های مَوات (باير)، ‌فرقی ندارد اول تصاحب شده و سپس اهل آن نابود شوند يا زمينی باشد که تملیک آن جایز نباشد مانند صحرا، ساحل، دريا، قلۀ کوه‌ها و هر‌آنچه در آن‌هاست‌؛ و حکم زمين‌های پست بين کوه‌ها و نیزار نیز به همین صورت است.

وإذا فتحت دار الحرب، فما كان لسلطانهم من قطائع وصفايا فهي للإمام إذا لم تكن مغصوبة من مسلم أو معاهد، وكذا له أن يصطفي من الغنيمة ما شاء من فرس أو ثوب أو جارية أو غير ذلك، وما يغنمه المقاتلون بغير أذنه فهو له (ع).

اگر سرزمين دشمن فتح شود هر آنچه برای پادشاه آن‌ها بوده -مانند زمين و چيزهای گران‌بها- از آنِ امام است، البته اگر از مسلمان یا هم‌پیمان مسلمانان غصب نشده باشد و همچنين امام (ع) می‌تواند هر‌آنچه از غنایم را که بخواهد بردارد -مثل اسب، لباس، کنیز يا چيزهای ديگر- و آنچه جنگجويان بدون اذن ايشان کسب کنند مختص امام (ع) است.

ولا يجوز التصرف في الأنفال بغير إذنه، ولو تصرف متصرف كان غاصباً، ولو حصل له فائدة كانت للإمام.

تصرف در انفال بدون اذن امام جايز نيست و اگر کسی تصرف کرد غاصب محسوب می‌شود و چنانچه سودی از آن به دست آید، مختص امام خواهد بود.


 


[62]- یعنی ساداتی که از نسل عبدالمطلب باشند. (مترجم)

[63]- یتیم و مسکین و در راه مانده. (مترجم)

[64]- چون شبیه خمس است که به دست امام (ع) رسیده است و ایشان (ع) آن را مصرف می‌نماید و... (مترجم)
 

سر فصل ها

فهرست موضوعات کتاب فصل دوم: تقسيم خمس

مقالات مشابه

مقالاتی که شاید با این مقاله مرتبط باشند

جوانان احمد الحسن 2025