جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامقال تعالى: ﴿أُذِنَ لِلَّذِينَ يُقَاتَلُونَ بِأَنَّهُمْ ظُلِمُوا وَإِنَّ اللَّهَ عَلَى نَصْرِهِمْ لَقَدِيرٌ ۞ الَّذِينَ أُخْرِجُوا مِنْ دِيَارِهِمْ بِغَيْرِ حَقٍّ إِلَّا أَنْ يَقُولُوا رَبُّنَا اللَّهُ وَلَوْلا دَفْعُ اللَّهِ النَّاسَ بَعْضَهُمْ بِبَعْضٍ لَهُدِّمَتْ صَوَامِعُ وَبِيَعٌ وَصَلَوَاتٌ وَمَسَاجِدُ يُذْكَرُ فِيهَا اسْمُ اللَّهِ كَثِيراً وَلَيَنْصُرَنَّ اللَّهُ مَنْ يَنْصُرُهُ إِنَّ اللَّهَ لَقَوِيٌّ عَزِيزٌ﴾([120]).
خداوند متعال میفرماید: ﴿به کساني که جنگ بر آنان تحميل گرديده، اجازه جهاد داده شده است؛ چرا که مورد ستم قرار گرفتهاند؛ و خدا بر ياري آنها تواناست* همانها که از خانه و شهر خود، به ناحق رانده شدند، جز اينکه ميگفتند: «پروردگار ما، خداي يکتاست!» و اگر خداوند بعضي از مردم را بهوسيله بعضي ديگر دفع نکند، ديرها و صومعهها، و معابد يهود و نصارا، و مساجدي که نام خدا در آن بسيار برده ميشود، ويران ميگردد! و خداوند کساني را که او را ياري کنند [و از آيينش دفاع نمايند] ياري ميکند؛ خداوند قوي و شکست ناپذير است﴾؛(1).
أيّها المؤمنون والمؤمنات إنّ هؤلاء الحكّام تسلطوا على المسلمين بالقوّة، واستبيحت الدماء التي حرم الله وبالمكر والخداع وشراء المرتزقة من الأراذل، وأخذوا يحاربون كل إنسان حرّ يرفض التعبّد بقوانينهم لأنّهم يرون أنفسهم آلهة يجب أن تطاع من دون الله، إنّهم يعتبرون أنفسهم فوق البشر فعليهم أن يقولوا ويفعلوا وعلى الناس أن يثنوا على الأقوال ويحمدوا الأفعال، إنهم مستكبرون لا يعون الكلمة الطيبة، إنّما يفهمونه القوّة، والقوّة فقط هي التي تحل مشكلتنا مع هؤلاء الظلمة المستكبرين، وهذا قدرنا، إنّ الله سبحانه وتعالى شاء أن يمتحن المؤمنين بالجهاد ليعلم الصادق في إيمانه من الكاذب الذي يدعي الإيمان.
ای برادران و خواهران مؤمن، این حاکمان ظالم با زور بر مسلمانان مسلط شدهاند، خونهایی که خدا حرام نموده است را حلال کردهاند و با مکر و حیله و به خدمت گرفتن افراد پست، با هر انسان آزادهای که خود را مقید به دوری از اطاعت از هر شخص دیگری غیر از خدا میبیند و از قوانین آنها پیروی نمیکند، به جنگ برمیخیزند. آنها خود را بالاتر از بشر میبینند، پس به زعمشان، آنها باید بگویند و انجام بدهند و مردم نیز باید این گفتهها و اعمال را تأیید نمایند. آنها مستکبرانی هستند که تحمل شنیدن کلمۀ طیبه را ندارند؛ تنها چیزی که میفهمند، زور است؛ زور و قدرت تنها چیزی است که مشکلات ما را با این مستکبرین ظالم حل میکند و این تقدیر ماست؛ خداوند سبحان با جهاد، مؤمنین را مورد آزمایش قرار میدهد تا مؤمنی که در ایمانش صادق است را از کسانی که به دروغ ادعای ایمان دارند، بازشناسد.
قال تعالى: ﴿الم ۞ أَحَسِبَ النَّاسُ أَنْ يُتْرَكُوا أَنْ يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لا يُفْتَنُونَ ۞ وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِنْ قَبْلِهِمْ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ ۞ أَمْ حَسِبَ الَّذِينَ يَعْمَلُونَ السَّيِّئَاتِ أَنْ يَسْبِقُونَا سَاءَ مَا يَحْكُمُونَ ۞ مَنْ كَانَ يَرْجُو لِقَاءَ اللَّهِ فَإِنَّ أَجَلَ اللَّهِ لَآتٍ وَهُوَ السَّمِيعُ الْعَلِيمُ ۞ وَمَنْ جَاهَدَ فَإِنَّمَا يُجَاهِدُ لِنَفْسِهِ إِنَّ اللَّهَ لَغَنِيٌّ عَنِ الْعَالَمِينَ ﴾([121]).
خداوند متعال میفرماید: ﴿الف، لام، ميم * آيا مردم پنداشتهاند که چون بگويند: ايمان آورديم، رها میشوند و ديگر مورد آزمایش قرار نمیگیرند؟ * هر آينه مردمی را که پيش از آنها بودند آزموديم تا خدا کسانی را که راست گفتهاند معلوم دارد و دروغگويان را بشناسد * آيا آنان که مرتکب گناه میشوند پنداشتهاند که از ما میگريزند؟ چه بد داوری میکنند * هرکس که به ديدار خدا اميد دارد بداند که وعدۀ خدا آمدنی است و او شنوا و داناست * کسي که جهاد و تلاش کند، براي خود جهاد ميکند؛ چرا که خداوند از همه جهانيان بينياز است﴾؛(1).
إنّ هؤلاء الطواغيت ركزوا بين اثنين السلّة أو الذلة كما قال مولانا الحسين (ع) ([122])، ويأبى الله لنا الذلة ورسوله والمؤمنون، فلا بد من جهاد هؤلاء الطواغيت ومرتزقتهم الذين يمتصوّن دماء المسلمين قبل أن يأتي يوم نصبح فيه أجساد بلا دماء وأموات نسير على الأرض، وليس لمسلم أن يقول لا أريد أن أتدخل في السياسة؛ لأنّ كل مسلم ملتزم بإسلامه متفقّه في دينه هو سياسي.
این طاغوتیان همانطور که امام حسین (ع) میفرماید، بین دو انتخاب قرار دارند: کشته شدن و یا قبول ذلت و خواری.(2) خداوند، پیامبر و مؤمنین هرگز برای ما ذلت و خواری نمیپسندند. از جهاد با این طاغوتها وگماشتگانشان که خون مسلمانان را میریزند، ناگزیریم؛ قبل از آنکه روزی بیاید و ببینیم تبدیل به جسدهایی بدون خون و مردگان متحرک در روی زمین شدهایم. برای هیچ مسلمانی شایسته نیست که بگوید ما با سیاست کاری نداریم؛ زیرا هر مسلمانی که خود را ملزم به اسلامش میداند، میداند که دینش، یک دین سیاسی است.
انظروا إلى كتب الفقه الإسلامي إنّ ما فيها من أحكام المعاملات الاقتصادية والاجتماعية والقضائية والسياسية أكثر بكثير مما فيها من أحكام العبادات، ثم أليس القرآن هو دستور حياتنا والطريق الذي يرسمه لنا هو الصراط المستقيم الذي يجب أن نسير عليه؟ فإذا تدبّرنا القرآن وجدناه ثورة الأنبياء ع والمؤمنين المستضعفين بوجه الطواغيت المستكبرين، وإذا تدبّرنا حديث النبي ص وجدناه يقول: (أفضل الجهاد كلمة حق عند سلطان جائر) ([123]).
اگر به کتابهای فقه اسلامی نگاهی بیندازیم، خواهیم دید احکام معاملات اقتصادی، اجتماعی، قضایی و سیاسی بیشتر از احکام عبادی است؛ بهعلاوه، مگر قرآن دستور زندگی ما و ترسیم کنندۀ صراط مستقیمی نیست که طی طریق در آن بر ما واجب است؟ اگر در قرآن تدبّر کنیم، نهضت پیامبران (ع) و مستضعفین در رویارویی با طاغوتیان مستکبر را خواهیم یافت. کافی است در این حدیث پیامبر (ص) تدبّر کنیم، خواهیم یافت که چه میگوید: (بهترین جهاد، گفتن کلمۀ حق در مقابل حاکم ظالم است).(1)
إنّ في هذا الحديث تفضيل لجهاد الحاكم الجائر؛ وذلك لأنه يحكم بحكم الجاهلية ويتّبع هواه ويستبيح الدماء والأموال والفروج ولا يبقى من الإسلام إلاّ ما يوافق هواه، ويشتري من علماء السوء من يفسّر له القرآن وفق هواه فيجعل أولي الأمر في الآية: ﴿يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا أَطِيعُوا اللَّهَ وَأَطِيعُوا الرَّسُولَ وَأُولِي الْأَمْرِ مِنْكُمْ﴾([124]) هم الحكام الظلمة لا الأئمة الاثنا عشر المعصومون ع، ويصبح موسى وعلي والحسين ع بغاة على أئمة زمانهم فرعون ومعاوية ويزيد لعنهم الله، وهكذا يرجع الناس إلى الجاهلية ولا يبقى من القرآن إلاّ رسمه ومن الإسلام إلاّ اسمه.
آنچه از این حدیث بر میآید، برتری جهاد در مقابل حاکم ستمگر میباشد؛ ازاینرو که او به حکم جاهلیت، حکم میدهد، از هوای نفس خویش متابعت میکند، خونها و اموال و نوامیس مردم را مباح میشمرد و چیزی از اسلام باقی نمیگذارد، مگر هوای نفس خودش؛ علمای خود فروخته را مزدور خود میکند تا قرآن را طبق هوای نفس خودش تفسیر کنند و او را مصداق اولوالامر در آیۀ زیر قرار دهند: ای کسانی که ايمان آوردهايد، از خدا اطاعت کنيد و از رسول و اولوالامرخويش فرمان بريد﴾؛().
آنها حاکمان ستمگرند، نه امامان دوازدهگانۀ معصوم(ع). موسی، علی و حسین (ع)، علیه ائمۀ [گمراهی] زمان خودشان یعنی فرعون، معاویه و یزید که لعنت خدا بر آنها باد، خروج کردند؛ و بهاینترتیب مردم به زمان جاهلیت بازمیگردند و از قرآن جز خطش و از اسلام جز اسمش باقی نمیماند.
ومن هنا نعرف أنّ جهاد الحاكم الجائر جهاد دفاعي عن الإسلام فلابد للمسلمين من مجاهدة الطواغيت المتسلطين على البلاد الإسلامية والقضاء على مرتزقتهم، وإقامة الحكومة الإلهية الربانية الإسلامية، وبالتالي تنفيذ ما شرّعه الله في القرآن الكريم وعلى لسان نبيه العظيم ص وما جاء به الأئمة الاثنا عشر المعصومون عن رسول الله ص في البلاد والعباد، ونشر العدل والقضاء على الفساد.
ازاینرو، میفهمیم که جهاد در مقابل حاکم ستمگر، جهاد دفاعی از اسلام است و هر مسلمان، ناگزیر است از مبارزه با طاغوتهایی که بر سرزمینهای اسلامی مسلط شدهاند، از بین بردن گماشتگان آنها، اقامۀ حکومت الهی آسمانی اسلامی و به تَبَع آن به جریان انداختن آنچه قرآن تشریع نموده و آنچه بر زبان پیامبر اعظم (ص) جاری شده است و آنچه امامان دوازدهگانۀ معصوم(ع) از رسول خدا (ص) با خود آوردهاند، در بین سرزمینها و بندگان خدا و انتشار عدل و مبارزه با فساد.
ولابد من الجهاد المسلح، ولكي نهيئ هذه الأمة لهذه المرحلة لابد من أمور، هي:
از جهاد مسلحانه گریزی نیست، اما برای آماده نمودن این امت، باید چند مرحله سپری شود: