جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماسلام، ثمرهی اديان الهى در زمين
و محمد (ص)، همان عيسى، موسى و ابراهيم است،
و قرآن، همان تورات انجيل و صحف ابراهيم است
حق تعالی میفرماید: (برای شما دین و آيينی مقرر کرد، از آنچه به نوح وصيت کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهايم و به ابراهيم و موسی و عيسی وصيت کردهايم که دين را بر پای نگه داريد و در آن فرقه فرقه مشويد)[230].
و همچنین: (بگو: من در ميان فرستادگان بدعتی تازه نيستم و نمیدانم که بر من يا بر شما چه خواهد رفت. من از چيزی جز آنچه به من وحی میشود، پيروی نمیکنم و من جز بيمدهندهای آشکار، نيستم * بگو: چه میدانید اگر این قرآن از جانب خدا باشد و شما به آن کافر باشید؟ حال آنکه شاهدی از بنی اسرائيل بر مثل آن شهادت داد و ايمان آورد، ولی شما گردنکشی میکنيد؛ قطعاً خدا مردم ستمکار را هدايت نمیکند)[233] و (قطعاً اين سخن در صحيفههای نخستین هست: * صحيفههای ابراهيم و موسی)[234].
اسلام به عنوان یک دین الهی تفاوتی با دین یهودی، نصرانی یا حنفی ندارد و چیزی جدید و خود ساخته نیست. البته در برخی تفاصیل تشریع اختلافاتی میان این ادیان وجود دارد و اسلام با برخی تفاصیل متفاوت در راستای حرکت تکاملی انسان بر روی این زمین آمد؛ اما عقاید الهی در تمامیِ ادیان یکسان است: ایمان به خدا، فرشتگانش، کتابها و فرستادگانش. آنها امتی یکسان هستند و دعوتشان نیز یکسان میباشد.
اما برخی که مطالب بد شنیده و بد پاسخ دادهاند، ادعا میکنند که مسیحیت یا ادیان دیگر دعوت به رویگردانی از زندگی مادی و منحصراً پرداختن به زندگی معنوی و روحانی کردهاند، و از همین رو عقیم و ناموفق میباشند، و حال آنکه اسلام فراخوانی برای اصلاح روح و جسم به طور همزمان است و از همین رو برتر میباشد.
میگویم: در واقع این ادعایی است نادرست. کسانی که در پی نشر اسلاماند باید به صورت موضوعی به نقد مباحث بپردازند نه اینکه سخنان بیپایه و اساس بر زبان برانند و دانسته یا نادانسته، به پیامبران و فرستادگان خدا نسبتهای ناروا دهند و حتی خداوند را به جهل و نداشتن حکمت متهم سازند!! آن هم با این استدلال که میخواهیم اسلام را گسترش دهیم! به عنوان مثال امروز میبینیم برخی علمای اسلام علیه صهیونیستهای ملعون صحبت میکنند و میگویند: سلیمان آنها و هیکل آنها! نه عزیزان من! این درست نیست! بلکه باید بگوئیم: سلیمان ما و هیکل ما؛ چرا که ما مسلمانان نسبت به انبیا و آثارشان از یهود و غیر یهود سزاوارتریم!! حق تعالی میفرماید: (در حقیقت نزديکترين کسان به ابراهيم، پيروان او و اين پيامبر و مؤمنان هستند؛ و خداوند ياور مؤمنان است * طايفهای از اهل کتاب دوست دارند شما را گمراه کنند، اما جز خویشتن کس دیگری را گمراه نمیکنند، در حالی که خود نمیدانند * ای اهل کتاب! چرا آیات خداوند را انکار میکنید، در حالی که خود گواهی میدهید؟! * ای اهل کتاب! چرا به حق لباس باطل میپوشانید و حق را کتمان میدارید، در حالی که خود آگاهید؟!)[236].
اسلام، مسیحیت و یهودیت همگی ادیان آسمانیاند، و محمد، عیسی و موسی (علیهم السلام) جملگی پیامبر هستند. دعوت همگی این انبیا یکسان است؛ آنها مردم را به راه خداوند سبحان و پیمودن آن و توجه به کمالات روحانی و معنوی فراخواندهاند. در شریعتهای آنها که سلام و صلوات پروردگارم بر ایشان باد، احکام معاملات شرعی بسیاری دیده میشود که جایگاه این احکام، اصلاح عالَم مادی و بالا بردن رفاه اقتصادی، اجتماعی و سیاسی جامعهی انسانی میباشد. اما مطالب بسیاری که در کلام انبیا دیده میشود که دلالت دارد بر دعوت به توجه به کمالات روحی و معنوی و رویگردانی از عالم مادی دارند، در واقع چیزی نیست جز سوی دیگر معادله! یعنی اینکه انبیا رویگردانی مردم از کمالات معنوی و توجهشان و اهتمامشان به این عالم مادی و حتی غرق شدن در آن به صورتی غیرعادی را میبینند. همان گونه که امروزه نیازی نیست ما در جامعه اسلامیمان مردم را به این دنیای مادی دعوت کنیم؛ چرا که آنها به طور کامل در مسیر آن قرار دارند و تقریباً چیزی فراتر از آن را نمیبینند. بلکه آنچه ما باید به انجام برسانیم این است که آنها را به سوی توجه به خداوند دعوت کنیم. حق تعالی در مذمّت این انسانیتی که به طور کامل به سمت مادیات بریده و از مسایل روحانی رویگردان شده است، میفرماید: (واگذارشان تا بخورند و بهرهمند گردند و آرزو به خود مشغولشان دارد؛ زودا که خواهند دانست)[238] ؛ یعنی اعمال، آنها را مشغول سازد و همچنین غوطهور شدن در دنیا.
اما آنچه در کلام انبیا (علیهم السلام) آمده که برخی گروهها را در جامعهی الهی به سوی کار و کسب درآمد و بهرهمندی از نعمتهای خداوند فراخوانده است ـکه در مقایسه با سایر سخنان ایشان، اندک میباشدـ به این دلیل است که شاید گروه بسیار کوچکی از مؤمنان بر این اعتقاد باشند که خداوند سبحان از اینکه آنها از نعمتهای پاک مادی بهرهمند گردند خوشنود نمیباشد؛ همانند برخی که سربار و انگل میباشند و طبق ادعای خودشان، دوست دارند در گوشهای بنشینند و عبادت کنند و سایر مردم متکفل مخارج ایشان گردند و لقمه در دهانشان بگذارند!! و صد البته این عدّه هیچ بهرهای از دین نبردهاند! اینها مشتی راحت طلباند که میخواهند در جای خنک بنشینند و جسم خود را به زحمت نیندازند اما آن کشاورز آفتابسوخته روزیاش را بیاورد و در دهانش بگذارد!
* * *
الشورى :13.
[230] - شوری: 13.
[231]- الأحقاف : 9 - 10.
[232]- الأعلى : 19.
[233] - احقاف: 9 و 10.
[234] - اعلی: 18 و 19.
[235]- آل عمران : 68 - 71.
[236] - آل عمران: 68 تا 71.
[237]- الحجر: 2.
[238] - حجر: 2.