ثانياً: في كتب السنة
دوم: درکتابهای اهل سنت
أ- همّه (ص) بكتابة الوصية في يوم الخميس:
الف- اهتمام و تلاش پیامبر (ص) به نوشتن وصیت در روز پنج شنبه:
أخرج البخاري: [عن ابن عباس رضي الله عنهما أنه قال: يوم الخميس وما يوم الخميس ثم بكى حتى خضب دمعه الحصباء فقال: اشتد برسول الله صلى الله عليه وسلم وجعه يوم الخميس فقال: ائتوني بكتاب اكتب لكم كتاباً لن تضلوا بعده أبداً فتنازعوا ولا ينبغي عند نبي تنازع، فقالوا: هجر رسول الله صلى الله عليه وسلم قال: دعوني فالذي أنا فيه خير مما تدعوني إليه، وأوصى عند موته بثلاث: أخرجوا المشركين من جزيرة العرب، وأجيزوا الوفد بنحو ما كنت أجيزهم، ونسيت الثالثة] صحيح البخاري: ج٤ ص٣١، باب دعاء النبي إلى الاسلام.
1- بخاری: ابن عباس میگوید: روز پنج شنبه وچه پنج شنبهای! سپس گریه کرد تا اشکهایش، ریگها را خیس نمود. گفت: درد رسول الله (ص) در روز پنج شنبه، شدت گرفت و فرمود: (کاغذ) و نوشتاری برای من بیاورید تا برای شما نوشتهای بنویسم، که به واسطهی آن، هرگز گمراه نشوید»، دعوا کردند در حالی که دعوا (و نزاع) نزد پیامبر، شایسته نیست. گفتند: رسول الله (ص) هذیان میگوید. (رسول الله (ص)) فرمود: «من را رها کنید، حالتی که در آن هستم بهتر از چیزی است که مرا آن گونه توصیف میکنید». هنگام وفاتشان، به سه مطلب وصیت نمودند: «مشرکین را از جزیرة العرب بیرون کنید، از هیأتها پذیرایی کنید آن گونه که من میکردم..»و سومی را فراموش کردم.(صحیح بخاری: ج ٤ ص ٣١ باب دعا نبی إلی الاسلام)
وفيه: [عن سعيد بن جبير قال قال ابن عباس: يوم الخميس وما يوم الخميس اشتد برسول الله صلى الله عليه وسلم وجعه فقال: ائتوني اكتب لكم كتاباً لن تضلوا بعده أبداً فتنازعوا ولا ينبغي عند نبي تنازع، فقالوا: ما شأنه أهجر استفهموه فذهبوا يردون عليه، فقال: دعوني فالذي أنا فيه خير مما تدعوني إليه، وأوصاهم بثلاث قال: أخرجوا المشركين من جزيرة العرب، وأجيزوا الوفد بنحو ما كنت أجيزهم، وسكت عن الثالثة أو قال: فنسيتها.
2- بخاری: سعید بن جبیر میگوید: ابن عباس میگوید: روز پنج شنبه و چه روز پنج شنبهای! درد رسول الله (ص) شدت گرفت. فرمود: «برایم (قلم وکاغذی) بیاورید تا برایتان نوشتاری بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید». دعوا کردند در حالی که دعوا نزد پیامبر شایسته نیست. گفتند: حال ایشان چگونه است؟ آیا هذیان میگوید؟ به صورت سؤالی گفتند و سخن ایشان را ردّ کردند. فرمود: «مرا رها کنید، آن حالتی که هستم بهتر از چیزی است که مرا آن گونه توصیف میکنید» و به سه چیز وصیتشان کرد: «مشرکین را از جزیره العرب بیرون کنید، از هیأتها پذیرایی کنید آن گونه که من میکردم....» و سومی را نگفت، یا گفت: فراموش کردم.
... عن ابن عباس رضي الله عنهما قال: لما حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي البيت رجال فقال النبي صلى الله عليه وسلم: هلموا اكتب لكم كتاباً لا تضلوا بعده، فقال بعضهم: ان رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غلبه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله، فاختلف أهل البيت واختصموا فمنهم من يقول: قربوا يكتب لكم كتاباً لا تضلوا بعده ومنهم من يقول غير ذلك، فلما أكثروا اللغو والاختلاف، قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: قوموا] صحيح البخاري: ج٥ ص١٣٧ ـ ١٣٨، باب مرض النبي.
3- بخاری: ابن عباس میگوید: وقتی زمان وفات رسول الله (ص) رسید، در خانه مردانی بودند. پیامبر (ص) فرمود: «بیایید تا برایتان نوشتاری بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید»، بعضی از آنها گفتند: درد بر رسول الله (ص) غلبه نموده است، در حالی که قرآن نزد شما است و کتاب خدا برای ما کافی است. اهل خانه اختلاف نمودند، و دعوا کردند. بعضی از آنها میگفتند: بیایید تا رسول الله (ص) برای شما نوشتهای بنویسد که بعد از آن گمراه نشوید، و بعضیها مطلب دیگری میگفتند. وقتی مطالبِ بیهوده و اختلاف زیادشد، رسول الله (ص) فرمود: «بلندشوید (و از نزد من بروید). (صحیح بخاری: ج ٥ ص ١٣٧ و ١٣٨ باب مرض النبی)
وفيه: [عن ابن عباس رضي الله عنهما قال: لما حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال النبي صلى الله عليه وسلم: هلم اكتب لكم كتاباً لا تضلوا بعده، فقال عمر: إن النبي صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله، فاختلف أهل البيت فاختصموا منهم من يقول: قربوا يكتب لكم النبي صلى الله عليه وسلم كتاباً لن تضلوا بعده، ومنهم من يقول ما قال عمر، فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند النبي صلى الله عليه وسلم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: قوموا. قال عبيد الله: وكان ابن عباس يقول: إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه وسلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم] صحيح البخاري: ج٧ ص٩، كتاب المرضى والطب.
4- بخاری: ابن عباس میگوید: وقتی وفات رسول الله (ص) فرارسید، در خانه مردانی از جمله عمربن خطاب، بودند. پیامبر (ص) فرمود: «بیایید برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از آن هرگز گمراه نشوید». عمرگفت: درد بر پیامبر (ص) غلبه نموده است، و قرآن نزد شما است، کتاب خدا برای ما کافی است. اهل خانه اختلاف (و) دعوا نمودند. بعضی از آنها گفتند: بیایید، پیامبر (ص) برای شما نوشتاری بنویسد که هرگز گمراه نشوید و بعضی از آنها سخن عمر را گفتند. وقتی سخنان باطل و اختلاف نزد پیامبر (ص) زیاد شد، رسول الله (ص) فرمود: «بلند شوید (و بروید). عبیدالله گفت: ابن عباس میگفت: تمام مصیبت این بود که بین رسول الله (ص) و این که نوشتهای برای آنها بنویسد، فاصله انداختند، به خاطر اختلاف و سخنان باطلشان. (صحیح بخاری: ج ٧ ص ٩ کتاب المرضی و الطب)
وفيه: [عن ابن عباس قال: لما حضر النبي صلى الله عليه وسلم قال وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب قال: هلم اكتب لكم كتاباً لن تضلوا بعده، قال: عمر إن النبي صلى الله عليه وسلم غلبه الوجع وعندكم القرآن فحسبنا كتاب الله، واختلف أهل البيت واختصموا فمنهم من يقول: قربوا يكتب لكم رسول الله صلى الله عليه وسلم كتاباً لن تضلوا بعده، ومنهم من يقول ما قال عمر، فلما أكثروا اللغط والاختلاف عند النبي صلى الله عليه وسلم قال: قوموا عني. قال عبيد الله: فكان ابن عباس يقول: إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه وسلم وبين ان يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم] صحيح البخاري: ج٨ ص١٦١، باب قول النبي لا تسألوا أهل الكتاب عن شيء.
5- بخاری: ابن عباس میگوید: وقتی موقع وفات پیامبر (ص) رسید، درخانه مردانی از جمله عمربن خطاب بودند. (پیامبر (ص)) فرمود: «بیایید تا برای شما نوشتاری بنویسم که هرگز گمراه نشوید». اهل خانه اختلاف و دعوا نمودند. بعضی از آنها میگفت: بیایید تارسول الله (ص) برای شما نوشتاری بنویسد که بعد از آن، هرگز گمراه نشوید. عمرگفت: درد بر پیامبر (ص) غلبه نموده و قرآن نزد شما است و کتاب خدا برای ما کافی است. اهل خانه اختلاف نمودند و دعوا کردند. بعضی از آنها گفت: بیایید تا رسول الله (ص) برای شما نوشتاری بنویسد که بعد از آن گمراه نشوید، و بعضی از آنها سخن عمر را گفتند. وقتی سخنان باطل و اختلاف نزد پیامبر (ص) زیادشد، (پیامبر (ص)) فرمود: «از نزد من بلند شوید (و بروید). عبیدالله گفت: ابن عباس میگفت: تمام مصیبت این بود که بین رسول الله (ص) و این که نوشتهای برای آنها بنویسد، فاصله انداختند، به خاطر اختلاف و سخنان باطلشان. (صحیح بخاری: ج ٨ ص ١٦١ باب قول النبی لا تسألوا اهل الکتاب شیء)
وأخرج مسلم: [عن سعيد بن جبير قال قال: ابن عباس يوم الخميس وما يوم الخميس ثم بكى حتى بل دمعه الحصى فقلت: يا ابن عباس وما يوم الخميس ؟ قال: اشتد برسول الله صلى الله عليه وسلم وجعه فقال: ائتوني اكتب لكم كتاباً لا تضلوا بعدي فتنازعوا وما ينبغي عند نبي تنازع وقالوا ما شأنه أهجر استفهموه، قال: دعوني فالذي أنا فيه خير أوصيكم بثلاث: أخرجوا المشركين من جزيرة العرب، وأجيزوا الوفد بنحو ما كنت أجيزهم، قال: وسكت عن الثالثة أو قالها فأنسيتها.
6- مسلم: سعید بن جبیر میگوید: ابن عباس میگوید: روز پنج شنبه و چه روز پنج شنبهای! بعد گریه کرد تا اشکهایش ریگها را خیس نمود. گفتم: ابن عباس، قضیهی روز پنج شنبه چیست؟ گفت: درد به رسول الله (ص) فشارآورد. فرمود: «برای من (قلم و کاغذی) بیاورید تا برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از من هرگز گمراه نشوید». دعوا کردند و نزد پیامبر (ص) نزاع جایز نیست. گفتند: حال پیامبر (ص) چگونه است؟ آیا هذیان میگوید؟ به صورت سؤالی پرسیدند. (پیامبر (ص)) فرمود: «من را رَها کنید، حالتی که من در آن هستم، بهتر است. شما را به سه مطلب وصیت میکنم: مشرکین را از جزیرة العرب بیرون نمایید، از هیأتها پذیرایی کنید آن گونه که من میکردم....». گفت: سومی را نگفت، یا من فراموش کردم.
... عن سعيد بن جبير عن ابن عباس أنه قال: يوم الخميس وما يوم الخميس ثم جعل تسيل دموعه حتى رأيت على خديه كأنها نظام اللؤلؤ، قال قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: ائتوني بالكتف والدواة (أو اللوح والدواة) اكتب لكم كتاباً لن تضلوا بعده أبداً فقالوا: ان رسول الله صلى الله عليه وسلم يهجر.
7- سعید بن جبیر میگوید: ابن عباس میگوید: روز پنج شنبه و چه پنج شنبهای! بعد از آن، اشکهایش جاری شد طوری که برگونههایش مثل دانههای مروارید میریخت. (ابن عباس) گفت: رسول الله (ص) فرمود: «کتف و دواتی (یا لوح و دواتی) برای من بیاورید تا برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید»، گفتند: رسول الله (ص) هذیان میگوید.
... عن ابن عباس قال: لما حضر رسول الله صلى الله عليه وسلم وفي البيت رجال فيهم عمر بن الخطاب فقال النبي صلى الله عليه وسلم: هلم اكتب لكم كتاباً لا تضلون بعده، فقال عمر: إن رسول الله صلى الله عليه وسلم قد غلب عليه الوجع وعندكم القرآن حسبنا كتاب الله، فاختلف أهل البيت فاختصموا فمنهم من يقول قربوا يكتب لكم رسول الله صلى الله عليه وسلم كتاباً لن تضلوا بعده، ومنهم من يقول ما قال عمر، فلما أكثروا اللغو والاختلاف عند رسول الله صلى الله عليه وسلم قال رسول الله صلى الله عليه وسلم: قوموا. قال عبيد الله فكان ابن عباس يقول: إن الرزية كل الرزية ما حال بين رسول الله صلى الله عليه وسلم وبين أن يكتب لهم ذلك الكتاب من اختلافهم ولغطهم] صحيح مسلم: ج٥ ص٧٥، كتاب الوصية.
8- ابن عباس میگوید: وقتی وفات رسول الله (ص) فرا رسید، در خانه مردانی، از جمله عمر بن خطاب بودند. پیامبر (ص) فرمود: «بیایید تا برای شما نوشتاری بنویسم که بعد از آن گمراه نشوید». عمر گفت: درد بر رسول الله (ص) غلبه نموده و قرآن نزد شما است، کتاب خدا برای ما کافی است. اهل خانه اختلاف و دعوا نمودند. بعضی از آنها میگفتند: بیایید تا رسول الله (ص) برای شما نوشتاری بنویسد که بعد از آن گمراه نشوید، و بعضی از آنها سخن عمر را میگفتند. وقتی سخنان باطل و اختلاف نزد رسول الله (ص) زیاد شد، رسول الله فرمود: «بلند شوید (و بروید). عبیدالله میگوید: ابن عباس میگفت: تمام مصیبت این بود بود که بین رسول الله (ص) و این که نوشتهای برای آنها بنویسد، فاصله انداختند، به خاطر اختلاف و سخنان باطلشان. (صحیح مسلم: ج ٥ ص ٧٥ کتاب الوصیه)