جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام١. میبینیم که خداوند، نخستین انسانی([96]) که در این زمین زندگی کرده (حضرت آدم (ع)) را بهعنوان خلیفه خودش در زمین برگزید و فرشتگان را امر به اطاعت و فراگیری علم از او کرد: «و چون پروردگار تو به فرشتگان گفت من در زمين جانشينى خواهم گماشت [فرشتگان] گفتند آيا كسى را در آن مىگمارى كه فساد انگيزد و خونها بريزد و حال آنكه ما با ستايش تو [تو را] تنزيه میكنيم و به تقديست میپردازيم. فرمود من چيزى میدانم كه شما نمیدانید * و [خدا] همه [معانى] نامها را به آدم آموخت سپس آنها را بر فرشتگان عرضه نمود و فرمود اگر راست میگوييد از اسامى اينها به من خبر دهيد* گفتند منزهى تو، ما را جز آنچه [خود] به ما آموختهاى هيچ دانشى نيست، تويى داناى حكيم* فرمود اى آدم، ايشان را از اسامى آنان خبر ده و چون [آدم] ايشان را از اسامیشان خبر داد فرمود: آيا به شما نگفتم كه من نهفته آسمانها و زمين را میدانم و آنچه را آشكار میكنيد و آنچه را پنهان میداشتيد مىدانم* و چون فرشتگان را فرموديم براى آدم سجده كنيد پس به جز ابليس كه سر باز زد و كبر ورزيد و از كافران شد [همه] به سجده در افتادند»([97]).
آیات کاملاً روشن هستند؛ خداوند از آغاز و از روز اول، آدم (ع) را بهعنوان جانشین خویش در زمین برگزید و به فرشتگان ابلاغ کرد که اطاعتش کنند؛ هنگامیکه اعتراض و جدل کردند، خداوند برایشان بیان کرد که نسبت به آنچه میپرسند نادان هستند و از اینجا بود که علم آدم (ع) که در او به ودیعه نهاده بود را روشن ساخت و در نتیجه شایستگی آدم (ع) را دریافته و برای حق خضوع کردند. سپس خداوند همه آنها را امر به سجده کرد. فرشتگان نیز او را بهعنوان امام و معلم و قبله به سمت خدا، که خدا را به آنان معرفی میکند، اتخاذ کردند. در تفسیر این آیه روایتی وارد شده است:
(الْحُسَيْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ مُعَلَّى بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عبدالله عَنِ الْحَسَنِ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ (محمد بن اسحاق بن عمار میگوید به امام کاظم (ع) عرض کردم: آیا مرا راهنمایی نمیکنی که دینم را از چه کسی بگیرم؟ فرمود: این پسرم علی. همانا پدرم دست مرا گرفت و به مزار رسولالله (ص) وارد کرد و فرمود: پسرم، خدا فرموده که من در زمین خلیفه قرار میدهم. وقتیکه خداوند چیزی بگوید به آن وفا میکند)).([99]).
٢. خداوند به ابراهیم سلطنت و حکومت الهی داد و او را خلیفه خودش در زمین قرارداد: «آيا ننگريستى به كسى كه چون خدا او را پادشاهى داده بود با ابراهيم درباره پروردگارش به مجادله و ستيز و گفتگوى بىمنطق پرداخت؟! هنگامیکه ابراهيم گفت: پروردگارم كسى است كه زنده مىكند و مىميراند. [او] گفت: من هم زنده مىكنم و مىميرانم. ابراهيم گفت: مسلماً خدا خورشيد را از مشرق بيرون مىآورد، تو آن را از مغرب برآور! پس آنكه كافر شده بود، متحير و مبهوت شد؛ و خدا گروه ستمگر را هدايت نمیکند»([100]).
۳. خداوند نبیالله داود (ع) را بهعنوان خلیفهاش در زمین برگزید: «اى داود! همانا تو را در زمين جانشين قرارداديم؛ پس ميان مردم بهحق داورى كن و از خواسته خود پيروى مكن كه تو را از راه خدا منحرف مىكند. بىترديد كسانى كه از راه خدا منحرف مىشوند، چون روز حساب را فراموش كردهاند، عذابى سخت دارند»([101]). همچنین در آیه دیگری فرمود: «پس آنان را به توفيق خدا شكست دادند؛ و داود جالوت را كشت و خدا او را فرمانروايى و حكمت داد و از آنچه مىخواست به او آموخت؛ و اگر خدا برخى از مردم را بهوسیله برخى ديگر دفع نمىكرد، قطعاً زمين را فساد فرا میگرفت؛ ولى خدا نسبت به جهانيان داراى فضل و احسان است»([102]).
٤. قرآن کریم در جای دیگر میفرماید: «و كافران مىگويند: چرا از سوى پروردگارش معجزهاى بر او نازل نشده؟ تو فقط بیمدهندهاى و برای هر قومى هدايتكنندهاى هست»([103]).
این آیه کریمه به وضوح بیان میکند که هر قومی چه درگذشته یعنی قبل از رسولالله محمد (ص) و چه در آینده پس از او، هدایتگری دارند. رسول خدا (ص) در احادیثی که اهل سنت در کتبشان نقل کردهاند، این هدایتگر را به شخص معینی از بنیهاشم تفسیر کرده و در روایتی نیز یکی از مصادیق آن را امام علی (ع) ذکر کرده است:
- ابن جریر طبری در کتاب جامع البیان (ج 13 ص 142) به سند خود از ابن عباس روایت کرده که هنگامیکه این آیه نازلشد، رسولالله صلی الله علیه و سلم دستش را بر سینه خود قرار داد و فرمود: (من همان بیمدهنده هستم؛ و هر قومی هدایتگری دارند و با دستش اشاره به شانه علی کرد و فرمود: ای علی، هدایت یافتگان پس از من بهوسیله تو هدایت میشوند).([105])
- ابن ابی حاتم در تفسیرش (ج 7 ص 2225 شماره روایت 12152) از امام علی (ع) نقل میکند که فرمود: (هر قومی یک هدایتگر دارند، یعنی هدایتگرشان مردی از بنیهاشم است. ابن ابی حاتم میگوید که ابن الجنید گفت: آن شخص بنیهاشم همان علی بن ابیطالب (رض)است).([107])
حاکم نیشابوری در مستدرک الصحیحین (ج 3، ص 130) به سند خود از علی بن ابیطالب روایت میکند که درباره آیه محل بحث فرمود: (رسول خدا صلی الله علیه و سلم منذر (هشداردهنده) بود و من هدایتگرم). حاکم نیشابوری در ذیل این روایت مینویسد: این حدیث صحیح السند است، اما آن دو نفر (بخاری و مسلم) نقل نکردهاند!
۵. قرآن کریم میفرماید: «بگو: مالکیت و فرمانروايىِ آنچه در آسمانها و زمين است در سيطره كيست؟ بگو: در سيطره خداست كه رحمت را بر خود لازم و مقرر كرده است؛ يقيناً همه شما را در روز قيامت كه ترديدى در آن نيست جمع خواهد كرد. فقط كسانى كه سرمايه وجودشان را تباه كردهاند، ايمان نمىآورند»([108]).
خداوند رحمت را بر خودش واجب کرده و میدانیم که قرار دادن خلیفه و جانشینی که حدود خدا را در زمین اجرا کند از رحمت الهی است؛ پس خداوند استخلاف خلیفه را بر خودش فرض کرده است. این استدلال قرآنی را در گذشته بهصورت دلیل عقلی نیز بیان کردیم.