جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامچنانکه بیان شد استخلاف، امری حتمی است، چون ترک آن مخالف حکمت و عقل و مخالف رحمت است، و از آن جهت که انسان کاملترین نوع بین مخلوقات است، لذا حتماً انتخاب خلیفه از میان افراد این نوع انسانی خواهد بود. خداوند بهعنوان تعیینکننده جانشین یا مستخلِف، اشاره کرده است که انسان عبارت است از قانون استخلاف و به گونهای سرشته شده که بتواند خلیفه خدا شود: «و هنگامیکه پروردگارت به فرشتگان فرمود: من در زمین خلیفهای قرار میدهم»([192]). همچنین در روایت آمده است: ((خداوند آدم را به صورت خود آفرید)).([193]). در تورات یا عهد قدیم آمده است:
* (و خداوند فرمود: انسان را بر صورت و شبيه خودمان خلق مي نماييم).([195])
* (پس خداوند انسان را بر صورت خود آفريد. بر صورت خداوند او را خلق نمود).([197])
بنابراین با چنین وصفی، از حتمیات است که خداوند در هر زمان، انسانی را انتخاب کند تا خلیفه او در زمین باشد، بلکه حتی هنگامیکه خلیفه مجبور به غیبت شود، به ناچار به همان سبب باید کسی جانشین او شود. بنابراین ما در اینجا، خلیفه را از بین عموم مخلوقات مشخص کردیم و گونه آن را معین کردیم و اینکه انسان است. چون انسان بر صورت لاهوت آفریده و سرشته شده است.
چیزی که باقی میماند این است که فردی از این نوع را در عالم خارج مشخص کنیم. در اینجا نیاز به قانونی داریم که همیشه بتوانیم با آن خلیفه را از دیگران تمییز دهیم، وگرنه هدف استخلاف که همانا هدایت مردم و آشنا کردنشان با خدا و اوامر و نواهی و اراده اوست نقض میشود و در نتیجه ما نیازمند قانونی هستیم که حجت خدا را به ما معرفی کند و این قانون باید از نخستین روز بعثت خلیفه تا هنگام قیام قیامت و انقضای امتحان در این دنیا ساری و جاری باشد، چون مردم همواره مکلف به ایمان به خلفای خدا در هنگام بعثتشان و پس از بعثتشان هستند و مکلف به شناخت حق و عقیده صحیح از آنها و فرهنگ و آثار و کلمات آنها و التزام به محتوای دعوت آنها هستند، تا زمانی که بهوسیله دعوت رسول بعد نسخ نشود. بنابراین حداقل این قانون باید در طول مدتی از زمان امتداد داشته باشد تا وقتی که فایده و نفع رسالتی که آن فرستاده با آن ارسال شده تمام شود؛ مثلاً نسبت به حضرت محمد (ص) این قانون تا امروز جاری است.