جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامب –کارهای حضرت (ع) پس از ظهور و قیامش:
پیش از آنکه به کارهای ایشان (ع) پس از ظهورش بپردازیم لازم است از برخی احادیثی که از واقعیتی تلخی پرده برمیدارند، اطلاع حاصل کنیم؛ واقعیت تلخی که ما امروز لمسش میکنیم، چه در مورد برخی علمای بیعمل یا از سوی کسانی که خود را شیعهی اهل بیت (علیهم السلام) یا دوستدار آنها (علیهم السلام) نام مینهند، اما در عین حال نه امر به معروف میکنند و نه نهی از منکر، با طاغوتها سازش و برایشان کُرنش، نزدشان دادخواهی و حتی با کمال تأسف در بسیاری موارد از روی ترس یا طمع، به آنها همکاری میکنند؛ بدون اینکه به حرام بودن این کار و زشت بودنش توجهی کنند، بلکه پس از اینکه مسخ و وارونه شدند تا آنجا که مقیاسها را وارونه میبینند و منکر را معروف، و از روی ترس و طمع به عبادت مستمر گوسالهها، بتها و نمادهای گمراهی گرفتار آمدند، آن را عملی مباح یافتند.
سخنی بهتر از قرآن کریم و حدیث معصومین (علیهم السلام) پیدا نمیکنم تا به وسیلهی آن وضعیت امام مهدی (ع) را در برابر اینگونه افراد را توصیف نمایم:
(پس موسی خشمگين و پُراندوه به سوی قومش بازگشت و گفت: ای قوم من! آيا پروردگارتان شما را وعدهای نيکو نداده بود؟ آيا این مدت بر شما به درازا کشید يا خواستيد خشمی از پروردگارتان بر شما فرود آيد که وعدهی مرا مخلافت کرديد؟ * گفتند: ما به اختيار خويش با تو خُلف وعده نکرديم؛ ولی بارهايی سنگین از زينت قوم بر دوش داشتيم، آنها را در آتش بيفکنديم و به این ترتیب سامری نيز بيفکند * و برايشان تنديس گوسالهای که نعرهی گاوان را داشت بساخت و گفتند: اين، خدای شما و خدای موسی است؛ پس فراموش نمود * آيا نمیبینند که هيچ پاسخی به سخنشان نمیدهد، و هيچ سود و هیچ زيانی برايشان ندارد؟ * هارون نيز پيش از اين به آنها گفته بود: ای قوم من! شما با اين گوساله به فتنه و آزمایش درافتادید. پروردگار شما، خدای رحمان است. مرا پیروی کنید و فرمانبردار من باشيد * گفتند: ما هرگز از عبادت او دست برنمیداریم تا موسی به نزد ما بازگردد * گفت: ای هارون! چه چیزی مانعت شد هنگامی که ديدی گمراه میشوند، * چرا از من پیروی نکردی؟ آيا از فرمان من سرپيچی کرده بودی؟ * گفت: ای پسر مادرم! نه ريش مرا بگیر و نه سرم را! ترسيدم که بگويی: ميان بنی اسرائيل جدايی افکندی و گفتار مرا رعايت نکردی * گفت: و تو ای سامری! اين چه خطایی بود که کردی؟ * گفت: من چيزی ديدم که آنها نمیديدند. مشتی از خاکی که نقش پای آن رسول بر آن بود برگرفتم و در آن پيکر بیفکندم و نفْس من اين کار را در چشم من بياراست * گفت: برو، در زندگی اين دنيا چنان شَوی که پيوسته بگويی: به من نزديک مشوید، و نيز تو را وعدهای است که از آن رها نشوی و اينک به خدايت که پيوسته ملازمش بودی بنگر که میسوزانيمش و سپس خاکسترش را به دريايش افشانیم * جز اين نيست که خدای شما الله است که هيچ معبودی جز او نيست، و علم او همه چيز را در بر گرفته است)[898].
اکنون به جهت یادآوری و تأکید به دو حدیث که پیشتر گفته شد بازمیگردم:
امام صادق (ع) میفرماید: «خداوند این امر را با کسانی که جایگاهی در آن ندارند یاری خواهد رسانید، و اگر امر ما آید آن کس که امرزو به عبادت بتان مشغول است، از آن بیرون خواهد رفت»[900].
یعنی خداوند قائم را با قومی غیر از شیعه پیروز میگرداند و یا حتی چه بسا آنها از غیر مسلمانان باشند، پس از اینکه به حرکت اسلامیِ اصلاحگرایانهی محمدیِ اصیل ایمان میآورند و آن را همراهی مینمایند. در حالی که قومی از شیعه هستند که او (ع) را یاری نمیدهند!
این معنا را روایتی از امام صادق (ع) تأیید مینماید، آنجا که میفرماید: «آنگاه که قائم خروج کند، کسی که گمان میشد اهل این امر است از آن بیرون میرود و کسانی شبیه خورشیدپرستان و ماهپرستان وارد آن میشوند»[902].
ای برادران! اگر ما به راستی شیعه هستیم پس باید به سیرهی اهل بیت (علیهم السلام)، حدیث آنها و راه و مَنهَج آنها (علیهم السلام) تمسّک جوییم، نه اینکه بارهایی از زینت این قوم را بر دوش کشیم و از انها گوسالهای بسازیم و عبادتش کنیم و در عین حال بگوییم: ما شیعه هستیم!
از امام باقر (ع) روایت شده است که فرمود: «.... در امر ما و آنچه از ما به شما رسد نظر کنید، اگر آن را موافق قرآن یافتید آن را برگیرید و اگر موافق نیافتید، رهایش کنید و اگر امر بر شما مشتبه شد توقف نموده، آن را به ما برگردانید تا آنچه برای ما شرح داده شده است را برایتان تشریح نماییم. و اگر شما چنین باشید که ما سفارش کردهایم و به غیر آن نگرایید، اگر پیش از خروج قائم ما کسی از شما از دنیا برود، شهید خواهد بود و اگر کسی قائم ما را درک کند و به همراهش کشته شود، اجر دو شهید را خواهد داشت و اگر کسی در پیشگاه او دشمنی از دشمنان ما را به قتل برساند اجر و پاداش بیست شهید را خواهد داشت»[904].
امیر المؤمنين (ع) در خطبهای بر منبر کوفه در حالی که امام مهدی (ع) و کم بودن کسانی که پیش از قیام حضرت (ع) به حق تمسّک میکنند را توصیف مینمود، فرمود: «بار خدایا! من میدانم که بساط علم و دانش برچیده نمیشود و همهی محلهای ورودش از میان نمیرود و میدانم که تو هرگز زمینت را از حجت خود بر خلقت خالی نمیسازی که او یا آشکار است و فرمانش نبرند و یا ترسان و نامعلوم؛ تا حجت تو باطل نگردد و دوستان تو پس از آنکه هدایتشان فرمودی، گمراه نشوند؛ ولی آنان کجایند و چه تعداد هستند؟ تعدادشان بسیار اندک است و نزد خدایی که یادش بلند است، ارزشی بس گران دارند»[906].
و از ابو عبد الله (ع) روایت شده است که فرمود: «رسول خدا (ص) فرمودند: خوشا به سعادت کسی که قائم اهل بیت مرا درک کند و به او پیش از قیامش اقتدا نماید، دوستش را دوست بدارد و از دشمنش دوری جوید، و پیشوایان هدایتگر پیش از او را به دوستی گیرد. آنها رفیقان من و صاحبان مودت و دوستی من و گرامیترین امتم بر من هستند. رفاعه گفت: و گرامیترین خلق خدا، علی است»[908].
از امام صادق (ع) روایت شده است که فرمود: «رسول خدا (ص) به یارانش فرمود: پس از شما قومی خواهند آمد که هر مردی از آنها اجر و پاداش پنجاه نفر از شما را دارد. گفتند ای رسول خدا! ما با شما در بدر و احد و حنین بودیم و قرآن در میان نازل شد. فرمود: شما نمیتوانید آنچه آنها تحمل میکنند را تحمل کنید و نمیتوانید همانند آنها صبر پیشه کنید»[910].
و بر ما است که با هر ندا دهندهای منحرف نشویم، بلکه صاحب این امر را با آنچه اهل بیت نبوت (علیهم السلام) توصیفش فرمودهاند، بشناسیم.
از حارث بن مغیره نصری روایت شده است: به ابو عبد الله (ع) عرض کردم: صاحب این امر با چه چیزی شناخته میشود؟ حضرت فرمود: «با سکینه و وقار». عرض کردم: و با چه ابزاری؟ فرمود: «او را با حلال و حرام میشناسی، و اینکه مردم به او نیازمندند و او به احدی نیازمند نیست، و سلاح رسول (ص) خدا نزد او میباشد». گفتم: آیا او وصیِ فرزند وصی خواهد بود؟ فرمود: «جز این نخواهد بود که او وصی و فرزند وصی میباشد»[912].
و از مفضل بن عمر نقل شده است: شنیدم ابا عبد الله امام صادق (ع) میفرمود: «صاحب این امر دو غیبت دارد؛ در یکی از آنها به خانوادهاش برمیگردد و در دومی گفته میشود به هلاکت رسید، و به کدام صحرا رفته است». عرض کردم: اگر اینچنین شد چه کنیم؟ فرمود: «اگر مدعی چنین ادعایی نمود از او در مورد چیزهایی که تنهای کسی چون او میتواند پاسخ گوید، بپرسید»[914].
* * *
طـه : 86 - 98.
[898] - طه: 86 تا 98.
[899]- غيبة الطوسي: ص450، بحار الأنوار: ج52 ص329 .
[900] - غیبت طوسی: ص 450 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 329.
[901]- غيبة النعماني: ص332، معجم أحاديث الإمام المهدي (ع): ج3 ص501.
[902] - غیبت نعمانی: ص 332 ؛ معجم احادیث امام مهدی (ع): ج 3ص501.
[903]-أمالي الطوسي: ص232، بحار الأنوار: ج2 ص236، و: ج52 ص123، وسائل الشيعة: ج27 ص120.
[904] - امالی طوسی: ص 232 ؛ بحار الانوار: ج 2 ص 236 و ج 52 ص 123 ؛ وسایل الشیعه: ج 27ص120.
[905] - الكافي: ج1 ص335، مصباح البلاغة: ج2 ص213، تفسير نور الثقلين: ج2 ص498.
[906] - کافی: ج 1 ص 335 ؛ مصباح البلاغه: ج 2 ص 213 ؛ تفسیر نور ثقلین: ج 2 ص 498.
[907]- غيبة الطوسي ص456، بحار الأنوار : ج52/ص130،
[908] - غیبت طوسی: ص 456 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 130.
[909]- غيبة الطوسي : ص456، الخرائج والجرائح :ج3/ص1149،بحار الأنوار : ج52/ص130.
[910] - غیبت طوسی: ص 456 ؛ خرایج و جرایح: ج 3 ص 1149 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 130.
[911]- غيبة النعماني : ص249،بحار الأنوار : ج25/ص156.
[912] - غیبت نعمانی: 2 249 ؛ بحار الانوار: ج 25 ص 156.
[913]- الكافي : ج1 ص340،غيبة النعماني : ص178،بحار الأنوار : ج52 ص157.
[914] - کافی: ج 1 ص 340 ؛ غیبت نعمانی: ص 178 ؛ بحار الانوار: ج 52 ص 157.