جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامزکات طلا و نقره
زکات در طلا واجب نمیشود تا اينکه به بيست دينار برسد (هر دينار معادل یک مثقال طلای ۱۸ عيار است) که باید از آن (بیست دینار) ده قیراط([27]) (یعنی دو و نیم درصد [مقدار طلا]) را زکات بدهد؛ سپس بر مقدار اضافه بر آن، چيزی واجب نيست تا اينکه مقدار اضافه به چهار دينار برسد که در آن (مقدار اضافه) دو قيراط (دو و نیم درصد [مقدار طلا]) زکات واجب است. بر طلایی که کمتر از بيست مثقال (دینار) باشد زکاتی واجب نیست؛ همچنین بر مقدار اضافهای که کمتر از چهار دينار باشد نیز زکات واجب نیست؛ و پسازآن (بیست دینار) برای هر چهار دینار دو قیراط زکات واجب میشود (هرچقدر که بالا برود).
زکات در نقره واجب نيست تا اينکه به دويست درهم برسد که زکاتش پنج درهم است؛ سپس به ازای هر چهل درهم یک درهم زکات واجب میگردد و در آنچه کمتر از چهل درهم باشد زکاتی واجب نيست، همانطور که در کمتر از دويست درهم نیز چیزی واجب نیست. هر درهم معادل دو و نیم گرم نقرۀ خالص است.
در وجوب زکات بر دينار و درهم، اینکه ضرب شده باشند و نقش سکۀ رایج در معاملات بر آنها بسته شده باشد يا آنکه با آنها معامله شود شرط نيست، بلکه نگهداری آنها به جهت پسانداز کافی است، حتی اگر شمش طلا یا شمش نقره و يا خاک (پودر) طلا باشد و وجود همۀ نصاب در تمام طول سال شرط است و اگر در بين سال کم شود يا اينکه عين نصاب با چیزی از جنس خودش و یا به غیر از جنس خودش عوض شود، در اين صورت زکات واجب نمیشود و همچنين اگر از تصرف در آن منع شده باشد پرداخت زکات واجب نیست، چه این منع شدن شرعی باشد -مانند وقف و رهن- و يا اجباری باشد مانند غصب.
زیورآلات زینتی که حلال باشند زکات ندارند -مانند النگو برای زن و تزیینِ شمشیر برای مرد- و اگر (زینت) حرام باشد زکاتش واجب است -مثل خلخال برای مرد- و همچنین ظرفهایی که از طلا و نقره ساخته شده و وسایل لهو که از طلا و نقره درست شده باشد (زکات دارند). اگر طلا و نقره را انبار کند و زکاتش را نپردازد از مصادیق این آیه خواهد بود:(و کسانی را که زر و سيم میاندوزند و در راه خدا انفاقش نمیکنند، اینان را به عذابی دردآور بشارت بده)([28]).
احکام هفتگانۀ زکات طلا و نقره:
اول: اگر مقداری طلا یا نقره داشته باشد که قسمتی از قسمتی دیگر مرغوبتر باشند برای محاسبۀ نصاب، همۀ آنها با هم جمع میشوند و برای پرداخت زکات اگر مایل بود همۀ زکات را از آنچه مرغوبتر است بپردازد، وگرنه از هرکدام از آنها به نسبت خودش بپردازد.
دوم: درهم ناخالص زکات ندارد تا وقتیکه مقدار نقرۀ خالصش به حدنصاب برسد؛ بهعلاوه نمیتواند از آن درهمهای ناخالص، زکاتِ واجب را بپردازد.
سوم: اگر کسی درهمهای ناخالص داشته باشد، اگر نسبت نقرۀ خالص موجود در آن را بداند، میتواند زکات آن را از نقرۀ خالص بپردازد یا از همان درهمهای ناخالص بهاندازۀ زکاتش نقرۀ خالص خارج کند.([29])
و اگر مقدار نقرۀ خالص را نداند میتواند احتیاطاً به ازای کل درهمها زکات را با درهم خالص بپردازد و اگر (با مأمور جمعآوری زکات بر سر مقدار نقرۀ خالص) چانهزنی کند باید درهمها را تصفیه([30]) نماید تا مقدار زکات واجب آن مشخص گردد.
چهارم: اگر قرضگیرندهای مالِ قرضی را یک سال کنار بگذارد، زکات بر قرضگیرنده واجب میشود نه بر قرضدهنده؛ و اگر قرضگیرنده با قرضدهنده شرط کند که زکات مال را او بپردازد بر او (قرضدهنده) واجب نمیشود.
پنجم: کسی که مالی را پنهان و جایش را فراموش کند، یا مالی بهعنوان ارث به او داده شود اما به دستش نرسد و چند سال بر آن مال بگذرد و بعدازآن به دستش برسد مستحب است که زکات همان سال (که به دستش رسیده) را بپردازد.
ششم: وقتی نفقهای را برای خانوادهاش کنار گذاشته و آن نفقه در معرض تلفشدن و مالک هم خودش غایب باشد، زکات ساقط میشود و اگر مالک حضور داشته باشد زکاتش واجب خواهد بود.
هفتم: تا زمانی که کل یک جنس به حدنصاب نرسد زکاتش واجب نمیشود و اگر یک جنس کمتر از حدنصاب باشد نمیتوان آن را با جنس دیگری کامل کرد، مثل کسی که ده دینار و صد درهم دارد، یا چهار شتر و بیست گاو دارد.([31])
[27]- هر مثقال برابر بیست قیراط است. (مترجم)
[28]- توبه: 34
[29]- یعنی بهاندازهای از درهمهای ناخالص بپردازد که برابر با زکاتش باشد، یعنی دو و نیم درصد نقرۀ خالص موجود در کل درهمها. (مترجم)
[30]- یعنی درهمها را آب و نقرۀ خالصش را جدا نماید. (مترجم)
[31]- یعنی زکات شتر وقتی واجب میشود که حداقل به پنج شتر برسد؛ پس اگر چهار شتر و تعدادی گاو دارد نمیگوییم یک نصاب کامل دارد و هنوز زکات بر او واجب نشده است. (مترجم)