جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماثبات تنصیب خلیفه برای مکلفین از طریق نص ممکن است؛ و ما چون همیشه تنصیب خلفای خدا در زمین را از طریق نص یافتیم، ثابت شده که قانون الهی ثابت و سنت دائمی الهی در تنصیب خلفای خدا در زمینش، همان نص از سوی خدا یا از سوی خلیفه قبلی به شکل مستقیم یا غیر مستقیم است و سنت خدا تغییر و تحولی ندارد. خدای متعالی فرمود: «سنتی است كه همواره درباره پيامبرانى كه پيش از تو فرستاديم [جارى] بوده است، و هرگز براي سنت ما تغيير و دگرگوني نخواهي يافت!»([201]). «اين نفرت به سبب گردنكشى و تكبّر آنان در زمين و نيرنگ زشتشان بود؛ و نيرنگ زشت جز اهلش را احاطه نمىكند. پس آيا جز سنت پيشينيان را انتظار دارند؟ پس هرگز براى سنت خدا تبديلى نمىيابى، و هرگز براى سنت خدا دگرگونى نخواهى يافت»([202]). «خدا شيوه و روش خود را درباره كسانى كه پيشتر در گذشتند، اينگونه قرار داده است، و براى شيوه و روش خدا هرگز تغيير و دگرگونى نخواهى يافت»([203]). «خدا روشى ثابت و قطعى مقرّر كردهاست كه از پيش جارى بوده است، و هرگز براى روش خدا تغيير و تبديلى نخواهى يافت»([204]).
مسئله با نص از سوی خداوند سبحان و متعال و به شکل مستقیم، بر حجت اول -آدم (ع) - آغاز شده است؛ به این خاطر که اولین حجتهاست. سپس مسئله به نص از سوی حجت پیشین، بر حجت بعدی تبدیل شده است؛ میخواهد مستقیم باشد یا غیرمستقیم؛ به این خاطر که حجتی وجود دارد که با نص و وصیتش به فردی که پس از او میآید، دلیل روشنی بر تشخیص اوست. مسئله اول که نص از خداوند بر حجت است، باقی است و از بین نرفته است؛ بلکه بهعنوان دلیل تشخیص خلیفه خداوند، با نصِ از سوی خلیفه پیشین باقی مانده است.
ولابد أن يكون النص من الله موافق للنص من الخليفة السابق، فمن يدّعي النص من الله (أو شهادة الله) بخلاف أو بدون النص من الخليفة السابق فهو كاذب. والنص من الخليفة السابق أكثر وضوحاً وظهوراً للناس من شهادة الله في الملكوت؛ لأنهم غافلون عن ملكوت الله ومنغمسون في المادة وأنسهم بها، فيطلبون نصاً يأتيهم من نفس عالمهم، وليس من عالم الملكوت الذي يجهلونه وهم عنه غافلون.
و ناچار باید نصّ الهی موافق با نص خلیفه سابق باشد؛ بنابراین کسیکه مدّعی نص از خدا یا شهادت الهی بر خلاف یا بدون نص از خلیفه سابق باشد، دروغگوست. نص از خلیفه سابق برای عموم مردم واضحتر و روشنتر از شهادت خدا در ملکوت است، چون آنها از ملکوت خدا غافلند و در عالم ماده غوطهور شدهاند و با آن خو گرفتهاند، لذا نصی را میطلبند که از عالَم خودشان به آنها برسد، نه از عالم ملکوت که نسبت به آن جاهل و غافلاند.
نص مستقیم از خدای سبحان به وسیله وحی است، همانگونه که خداوند به فرشتگان، خلافت آدم (ع) را وحی کرد و طریق وحی در اختیار همه مردم قرار گرفته و آنچه که همه مردم میتوانند بشنوند همان رؤیاست؛ اما نص از خلیفه سابق به وسیله وصیت است، خواه مستقیم یا غیرمستقیم بر او نص شده باشد. ما به زودی به راههای سهگانه نص خواهیم پرداخت و در صورت نیاز به تفصیل، آن را بررسی خواهیم کرد.