جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپیوست پنجم:
فقهای آخرالزمان
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: رسولالله(ص) فرمود: (بر مردم زمانی میآید که از قرآن فقط نوشتارش و از اسلام فقط نامش میماند. به آن نامیده میشوند، در حالی که دورترین مردم از آن هستند. مساجد آنان آباد و از هدایت خراب است. فقهای آن زمان، بدترین فقهای زیر آسمان هستند. فتنه از آنان بیرون آید و به سوی آنان باز میگردد).([860])
امیرالمؤمنین(ع) خطبهای خواند و پس از حمد و ستایش خداوند فرمود: (... ولی بدانید كه به زودی پس از من زمانی بر شما بیاید كه در آن زمان چیزی پوشیدهتر از حق و آشكارتر از باطل و بیشتر از دروغ بر خدای تعالی و رسولش (ص) نیست؛ و بیارزشترین متاع نزد مردم آن زمان كتاب خداست، اگر آن طور كه باید و شاید خوانده شود؛ و هیچ متاعی هم پرمشتریتر و گرانقیمتتر از همان كتاب خدا نیست، اگر آیاتش از جاهای خود تحریف و تغییر یابد؛ و در میان بندگان و در میان شهرها در آن زمان چیزی از كار خیر، بیشتر مورد تنفر و انكار نیست، و چیزی هم از منكر و كار زشت مرغوبتر نیست. در آن زمان هیچ كار هرزهای بدتر و هیچ كیفری جان فرساتر از راهیابی در وقت گمراهی نیست، چون كه حاملان قرآن، آن را پشت سر اندازند، و حافظانش آن را به دست فراموشی سپارند. تا آن كه خواهشهای نفسانی، آنها را بدنبال خود كشاند، و این شیوه را از پدران خود به ارث برند، و به دروغ و تكذیب دست به تحریف و تفسیر قرآن زنند و آن را به بهای ناچیزی بفروشند و به آن بیرغبت باشند.
در این زمان است كه قرآن و اهل آن مطرود و رانده از اجتماع گردند و هر دوی آنها رفیقان یك راهند كه كسی پناهشان ندهد، وه كه چه رفیقان وفادار و پسندیدهای هستند، و خوشا به حال آن دو و آنچه انجام میدهند.
در آن زمان قرآن و اهل قرآن به ظاهر در میان مردماند و در باطن در آنان نیستند و با آنها موافق نیستند، و همراه آنان نیستند؛ این مردم بر جدایی گرد هم آیند و جمع شوند و از جماعت پراكنده گردند.
سرپرستی كار این مردم و كار دینشان را كسانی بهدست گرفتهاند كه به نیرنگ و زشتكاری و رشوه و آدمكشی در میان آنها رفتار كنند؛ گویا خود را پیشوایان و راهنمایان قرآن میپندارند، در صورتی كه قرآن پیشوا و رهبر آنان نیست.
از حق و حقیقت در میانشان جز نامی نمانَد و از آن جز خط و نوشته در میانشان به جای نماند، كسی است كه آوازهی حكمتهای قرآن به گوشش خورده است و به پیروی آن درآید ولی هنوز از آن مجلس برنخاسته است كه از دین بیرون رود، و از دین و روش پادشاهی به آیین پادشاهی دیگر درآید و از تحت سرپرستی پادشاهی به سرپرستی پادشاهی دیگر برآید، و از پیروی زمامداری به پیروی زمامدار دیگری درآید، و از تعهدات سلطانی به زیر بار تعهدات سلطان دیگری برود، و به تدریج از جاییكه خود خبر ندارند خدای تعالی آنان را به وسیلهی آرزو و امید به نابودی كشاند، و به راستی كه دام خدا بسیار محكم و سخت است، تا به آنجا كه در گناه و نافرمانی متولد شوند، و به جور و ستم دینداری كنند، در صورتیكه قرآن كریم از جور و ستم به هیچ نحو نگذرد. گمراهانی هستند سرگردان كه به غیر دین خدای عزوجل دینداری كنند، و برای غیر خدا سر تعظیم فرود آرند. مساجد ایشان در آن زمان از گمراهی آباد و از هدایت ویران است، قاریان قرآن و آبادكنندگان مساجد در آن زمان نا امیدترین خلق خدا و آفریدگان آنند. گمراهی از آنان سرچشمه گیرد و به آنها بازگردد، و از این رو حضور در مساجد ایشان و رفتن به سوی آنها كفر به خدای بزرگ است، مگر آنكس كه به مساجد آنان برود و گمراهی آنان را بداند.
در نتیجهی رفتار و كرداری كه به این منوال دارند، مساجد آنها از هدایت ویران و از گمراهی آباد است، سنت خدا دگرگون شده و حدود و مقرراتش مورد تجاوز قرار گرفته است، و به هدایت دعوت نكنند، و غنایم را به اهلش تقسیم نكنند و به عهد و پیمان وفادار نیستند، كشتههای خود را كه به اینسان در جنگها كشته شوند، شهید خوانند و با افترا و انكار به نزد خدا روند، به وسیلهی جهل و نادانی از علم بینیازی جویند، و اینها پیش از این مردان نیك و شایسته را به انواع شكنجهها زجر دادند، و سخن راست آنها را افترا بر خدا نامیدند، و كار نیك آنها را به بدی پاداش دادند.
و به راستی خدای عزوجل پیامبری از جنس خودتان برای شما فرستاد كه رنج بردن شما بر او گران است و به خوشی شما علاقمند و حریص است، و نسبت به مؤمنان مهربان و رحیم است). ([862])
امام باقر (ع) فرمود: (در آخرالزمان گروهی است که از آنان پیروی میشود. در آنان گروهی هستند که جدال میکنند و قرائت میکنند و عبادت میکنند. افرادی نو هستند که بیخرد اند. امر به معروف را واجب نمیدانند و نهی از منکر را نیز واجب نمیدانند، مگر اینکه از زیان در امان بمانند. مطالب پست و عذر و بهانه را برای خودشان درخواست میکنند. از لغزشهای علما و فساد عمل آنان پیروی میکنند. به نماز و روزه و آنچه به آنان در نفس و مال ضرر نمیرساند، رو میکنند. اگر نماز به کارهایی که در مورد اموال و بدنهایشان انجام میدهند، زیان برساند، قطعاً آن را رها میکنند؛ همانطور که بالاترین واجبات و با شرافتترین آنها را رها کردند. امر به معروف و نهی از منکر واجبی بزرگ است که واجبات با آن بر پا داشته میشود. اینجاست که خشم خداوند بر آنان کامل میشود. عقوبت همه را فرا میگیرد و خوبان در سرزمین بدان هلاک میشوند و کودکان در سرزمین بزرگان هلاک میشوند. امر به معروف و نهی از منکر، راه پیامبران و روش شایستگان است. واجب بزرگی که با آن، واجبات بر پا داشته میشود و مذاهب در امان میماند و کسب و کارها حلال میشود و ستمها باز گردانده میشود و زمین آباد میشود و با دشمنان انصاف ورزیده میشود و امر برپا میشود. با دلهایتان انکار کنید و با زبانتان بگویید و پیشانیهای آنان را بزنید و در راه خداوند از سرزنش سرزنشکننده نترسید. اگر پند گرفتند و به سوی حق بازگشتند، راهی بر آنان نیست: «راه [نكوهش] تنها بر كسانی است كه به مردم ستم میكنند و در [روی] زمین به ناحق سر برمیدارند. آنان عذابی دردناك [در پیش] خواهند داشت». در اینجا با بدنهایتان جهاد کنید و با دلهایتان از آنان بُغض داشته باشید و دنبال سلطنت نباشید و دنبال گرفتن مالی نباشید و ارادهی ستم و پیروزی نکنید تا اینکه به دستور خداوند باز گردید و بر اطاعت از او به پایان برسانید).([864])
رسولالله (ص) فرمود: (وقتی پروردگار جل جلاله مرا به معراج برد، ... عرض کردم: ای خدا و آقای من! این امر چه زمانی است؟ خداوند عزوجل وحی نمود: این زمانی است که علم برداشته شود و نادانی آشکار شود و قاریان بسیار شوند و عمل اندک شود و کشتار بسیار شود و فقهای هدایتکننده اندک شوند و فقهای گمراه و خائن بسیار شوند و شاعران بسیار شوند و امت تو قبرهایشان را به عنوان مسجد بگیرند و مصحفها زینت داده شود و مساجد زینتدار شوند و ستم و فساد بسیار شود و منکر آشکار شود و امت تو به آن دستور دهند و از معروف باز دارند و مردان به مردان و زنها به زنها کفایت کنند و امیران کافر شوند و اولیای آنان فاجر شوند و یاوران آنان ستمکار شوند و صاحبنظران آنان، فاسق شوند. در این هنگام است که سه فرورفتگی است: فرو رفتگی در مشرق و فرورفتگی در مغرب و فرورفتگی در جزیرة العرب. و بصره به دست مردی از فرزندانت که سیاهان([866]) از او پیروی میکنند، خراب میشود و مردی از فرزندان حسین بن علی خروج میکند؛ و دجالی که از مشرق و در سیستان خروج میکند، آشکار میشود و سفیانی ظهور میکند...).([867])
مالک بن ضمره میگوید: امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (ای مالک بن ضمره! تو چگونه هستی، وقتی شیعه این چنین اختلاف کنند؟ و انگشتانش را درون هم قرار داد. عرض کردم: ای امیرالمؤمنین! آیا در آن زمان، خیری نیست؟ فرمود: تمام خوبی در آن زمان است، ای مالک! در این هنگام است که قائم ما قیام کند و هفتاد مرد را که بر خداوند و بر رسولش (ص) دروغ میبندند، میآورد و آنان را میکُشد. سپس آنان را بر یک امر جمع میکند).([869])
امام صادق(ع) فرمود: (قائم (ع) در جنگش، مشکلاتی میبیند که رسولالله (ص) ندیده است، ؛ به اینخاطر که رسولالله (ص) نزد آنان آمد و آنان سنگهای کوبیدهشده و چوبهای کندهکاریشده را میپرستیدند و قائم بر آنان خروج میکند، در حالیکه آنان کتاب خدا را برایش تأویل میکنند).([871])
عبدالله بن مسعود میگوید: من و گروهی پنج نفره از یارانمان بر رسولالله(ص) وارد شدیم. ... رسولالله (ص) فرمود: ای ابن مسعود، اسلام غریبانه آغاز شد و همانطور که آغاز شد، باز میگردد. خوشا به حال غریبان. هر فردی از فرزندانتان که آن زمان را درک کند، به آنان در مکانهایشان سلام ندهد و جنازههای آنان را تشییع نکند و از بیماران آنان عیادت ننماید. آنان به سنت شما عمل میکنند و ادعای شما را آشکار میکنند؛ ولی با کارهای شما مخالفت میکنند؛ و بر غیر دین شما میمیرند. آنان از من نیستند و من از آنان نیستم. ای فرزند مسعود! از کسی به غیر از خداوند نترس. خداوند متعال فرمود: «هر جا باشید مرگ شما را در مییابد هرچند در برجهای استوار باشید» و فرمود: ﴿یَوْمَ یَقُولُ الْمُنَافِقُونَ وَالْمُنَافِقَاتُ لِلَّذِینَ آمَنُوا انْظُرُونَا نَقْتَبِسْ مِنْ نُورِكُمْ﴾ تا جاییکه میفرماید: ﴿وَبِئْسَ الْمَصِیرُ﴾ (آن روز مردان و زنان منافق به كسانی كه ایمان آوردهاند، میگویند: ما را مهلت دهید تا از نورتان [اندكی] برگیریم ... و چه بد سرانجامی است).
ای فرزند مسعود! لعنت من و همهی فرستادگان و فرشتگان نزدیک من و خشم خداوند و بدی حساب در دنیا و آخرت بر آنان. خداوند فرمود: ﴿عِنَ الَّذِینَ كَفَرُوا مِنْ بَنِی إِسْرَائِیلَ﴾ تا جایی که میفرماید: «از میان فرزندان اسرائیل آنان كه كفر ورزیدند، مورد لعنت قرار گرفتند ... لیکن بسیاری از ایشان نافرماناند».
ای فرزند مسعود! آنان حرص آشکار و حسد آشکار را ظاهر میکنند و رحمها را قطع میکنند و در خوبی بیتوجه هستند. خداوند متعال فرمود: «و كسانی كه پیمان خدا را پس از بستن آن میشكنند و آنچه را خدا به پیوستن آن فرمان داده میگسلند و در زمین فساد میكنند، بر ایشان لعنت است و بد فرجامی آن سرا، از آن ایشان است». و خداوند متعال فرمود: «مثل كسانی كه [عمل به] تورات بر آنان بار شد [و به آن مكلف گردیدند] آنگاه آن را به كار نبستند همچون مثل خری است كه كتابهایی را بر پشت میكشد».
ای فرزند مسعود! بر مردم زمانی میآید که فردی که بر دینش صبر میکند، مانند فردی است که در کف دستش آتش دارد. اگر در آن زمان گرگ باشد، که هیچ، وگرنه گرگها او را میخورند.
ای فرزند مسعود! علما و فقهای آنان خائن و فاجر هستند. آگاه باشید! آنان بدترین مخلوقات خداوند هستند و همچنین پیروان آنان و افرادی که نزد آنان میروند و از آنان میگیرند و آنان را دوست میدارند و با آنان همنشینی میکنند و با آنان مشورت میکنند، بدترین مخلوقات خداوند هستند که خداوند آنان را وارد آتش جهنم میکند. «كرند، لالند، كورند، بنابراین به راه نمیآیند» «و روز قیامت آنها را كور و لال و كر به روی چهرهشان در افتاده برخواهیم انگیخت. جایگاهشان دوزخ است. هر بار كه آتش آن فرو نشیند شرارهای [تازه] برایشان میافزاییم» «هرچه پوستشان بریان گردد، پوستهای دیگری بر جایش نهیم تا عذاب را بچشند» «چون در آنجا افكنده شوند، از آن خروشی میشنوند، درحالیكه میجوشد. نزدیك است كه از خشم شكافته شود» «هر بار بخواهند از [شدت] غم از آن بیرون روند، در آن باز گردانیده میشوند [كه هان] بچشید عذاب آتش سوزان را» «برای آنها در آنجا نالهای زار است و در آنجا [چیزی] نمیشنوند».
ای فرزند مسعود! آنان ادعا میکنند که بر دین و سنت و روش و شریعت من هستند. آنان از من بیزار هستند و من نیز از آنان بیزار هستم.
ای فرزند مسعود! در آشکارا با آنان منشین و در بازارها با آنان بیعت نکن و آنان را به راه راهنمایی نکن. خداوند متعال فرمود: «كسانى كه زندگى دنيا و زيور آن را بخواهند، [جزاى] كارهايشان را در آنجا بهطور كامل به آنان میدهيم و به آنان در آنجا كم داده نخواهد شد». خداوند متعال فرمود: «كسى كه كشت آخرت بخواهد، براى وى بر كشتهاش میافزاييم و كسى كه كشت اين دنيا را بخواهد، به او از آن میدهيم و[لى] در آخرت او را نصيبى نيست».
ای فرزند مسعود! آنچه از آنان به امت من میرسد، دشمنی و خشم و جدال است. آنان افراد پَست این امت در دنیایشان هستند. قسم به خداوندی که مرا به حق برانگیخت، خداوند آنان را فرو میبرد و آنان را به میمونها و خوکها مسخ میکند.
او میگوید: رسولالله (ص) گریه کرد و ما به خاطر گریهی او گریان شدیم و عرض کردیم: یا رسولالله! چه چیزی مایهی گریهی شما شده است؟ فرمود: برای مهربانی به بدبختان. خداوند متعال فرمود: «و اى كاش میديدى هنگامى را كه [كافران] وحشتزدهاند. [آنجا كه راه] گريزى نمانده است و از جايى نزديك گرفتار آمدهاند» یعنی علما و فقهاء).([873])
امام باقر(ع) فرمود: (... به سوی کوفه میرود. از آنجا شانزده هزار نفر از بتریه مسلح به سلاح خارج میشوند، که قاریان قرآن و فقهای دین هستند. پیشانیهای آنان پینه بسته است. با لباسهایشان با تکبر و غرور راه میروند و نفاق، آنان را در بر گرفته است. همهی آنان میگویند: ای فرزند فاطمه! برگرد، ما به تو نیازی نداریم. او در پشت نجف، در روز دوشنبه از عصر تا عشاء، شمشیر را بر آنان قرار میدهد و آنان را سریعتر از کشتنِ قربانی میکشد. هیچ مردی را از آنان باقی نمیگذارد و به هیچ یک از یارانش مشکلی نمیرسد. ریختن خونهایشان باعث نزدیکی به خداوند است. سپس وارد کوفه میشود و جنگجویان آن را میکشد تا اینکه خداوند عزوجل خشنود میشود...).([875])
(مردی میگوید: یکی از یاران امام صادق(ع) بر ایشان وارد شد و به ایشان عرض کرد: فدایتان شوم. به خدا قسم! من شما و افرادی را که دوستتان دارند، دوست میدارم. آقای من! چقدر شیعیان ما بسیار هستند. ایشان به او فرمود: آنان را ذکر کن. عرض کرد: بسیار هستند. فرمود: آنان را به شمارش بیاور. عرض کرد: آنان بیش از اینها هستند. امام صادق (ع) فرمود: هر گاه آن عدهی وصف شده كه سیصد و ده نفر و اندی هستند، شمارشان كامل شود، آنگاه چنانكه شما میخواهید، خواهد شد؛ ولی شیعهی ما كسی است كه صدایش از حدّ گوشش نمیگذرد و نیز كینه و ناراحتی درونش از حدّ پیكرش تجاوز نمیكند، و ما را آشكار نمیستاید و با دشمنان ما نمیستیزد، و با عیبجویان ما همنشینی نمیكند، و با بدگویان ما همسخن نمیشود و آنان را كه با ما دشمن هستند، دوست نمیدارد و با دوستان ما دشمنی نمیورزد. عرض كردم: پس چه كنم با این شیعیان گوناگون كه گویند ما بر طریق تشیع هستیم؟ فرمود: اینان خود گرفتار جدایی و آزمایش خواهند شد و تبدیل و جابجایی در میانشان رخ خواهد داد و به قحطی و كمبود كه نابودشان سازد مبتلا شوند و شمشیری خونشان بریزد و اختلافاتی به هم رسد كه پراكندهشان كند. همانا شیعهی ما كسی است كه همچون سگان پارس نكند و همانند كلاغ حرص نورزد و نزد مردم به گدایی دست نیازد، اگر چه از گرسنگی بمیرد. عرض كردم: فدایت شوم، چنین افرادی را كه به این صفات موصوفند، در كجا جستجو كنم؟ فرمود: آنان را در گوشه و كنار زمین بجوی، آنان كسانی هستند كه زندگی سبكی دارند و خانه به دوش هستند. اگر حاضر باشند، شناخته نمیشوند و اگر از نظرها پنهان شوند، كسی متوجه آنان نمیگردد و اگر بیمار شوند، عیادت نمیشوند و اگر خواستگاری كنند، با آنان ازدواج نشود و اگر وفات یابند، بر جنازهی آنان كسی حضور نیابد، آنان كسانی هستند كه در اموالشان با یكدیگر مواسات میكنند و در قبرهای خود با یكدیگر دیدار و ملاقات دارند و خواستههایشان با یكدیگر برخورد و اختلاف پیدا نمیكند، هر چند از شهرهای گوناگون باشند).([877])
امام صادق(ع) فرمود: (از این امر فردی بیرون میرود که گمان میشد که اهل آن است و افرادی شبیه خورشیدپرستان و ماه پرستان وارد آن میشوند).([879])
عبدالله ابی یعفور میگوید: امام صادق(ع) فرمود: (وای بر طاغوتیان عرب از شری که نزدیک میشود. عرض کردم: فدایتان شوم. از عربها، چقدر با قائم هستند؟ فرمود: تعدادی اندک. عرض کردم: به خدا قسم! از آنان کسانی که این امر را توصیف میکنند، بسیار هستند. فرمود: مردم باید خالص شوند و جدا شوند و غربال شوند. و از غربال، مردم بسیاری بیرون روند).([881])
امام صادق(ع) فرمود: (خداوند این امر را با افرادی یاری میکند که ارتباطی با دین ندارند و اگر امر ما بیاید، قطعاً افرادی از امر ما بیرون میروند که امروزه بر پرستش بتها بودند).([883])
زید میگوید: (به امام صادق(ع) عرض کردم: میترسیم که مؤمن نباشیم. فرمود: چرا؟ عرض کردم: ما در میان خود فردی را نیافتیم که برادرش نزد او برتر از درهم و دینارش باشد و میبینیم که دینار و درهم نزد او برتر از برادر است؛ ولی ولایت امیرالمؤمنین بین ما و او جمع نموده است. فرمود: این چنین نیست؛ ولی شما ایمانتان کامل نمیشود، تا اینکه قائم ما قیام کند. در این هنگام است که خداوند عقلهایتان را گرد میآورد و مؤمن کامل میشوید و اگر در زمین، مؤمنان کامل نباشند، خداوند ما را به سوی خود بالا میبرد و شما زمین و آسمان را انکار میکنید؛ بلکه قسم به خدایی که جانم در دستان اوست! در اطراف زمین مؤمنانی هستند که ارزش همهی دنیا نزد آنان، به اندازه بال پشه نیست؛ و اگر همهی آنچه در دنیا و در آن است، طلای سرخ شود و بر گردن یکی از آنان باشد و سپس از گردن آنان بیفتد، هیچ چیزی احساس نمیکنند. گویا چیزی بر گردنشان نبوده است و از آن چیزی نیفتاده است، به خاطر پستی دنیا نزد ایشان. آنان هستند که زندگیشان پنهان است و خانهشان از زمینی به زمینی دیگر در انتقال است. شکمهایشان از روزه فرو رفته است. پلکهایشان از تسبیح فرسوده شده است. چشمانشان از گریه ضعیف شده است. صورتهایشان در اثر شبزندهداری زرد شده است. این چهرهی آنان است که خداوند آن را در انجیل مثال زده است و در تورات و فرقان و زبور و صحف اولی آنان را توصیف کرده است و فرموده است: «علامت آنان بر اثر سجود در چهرههايشان است. اين مثل ايشان است در تورات و مثل آنها در انجيل». منظور زردی صورت در اثر شب زنده داری است. آنان افرادی هستند که در حالت آسانی و سختی به برادران نیکی میکنند؛ و در حالت سختی نیز دیگران را بر خودشان برتری میدهند. خداوند آنان را توصیف کرده است و فرموده است: «هر چند در خودشان احتياجى [مبرم] باشد، آنها [برادرانشان] را بر خودشان مقدم مىدارند و هر كس از خست نفس خود مصون مانَد، ايشانند كه رستگارانند». به خدا قسم! رستگار شدند و به نجات رسیدند. اگر مؤمنی را ببینند، او را احترام میکنند و اگر منافقی ببینند، از او دوری میکنند. اگر شب آنان را فرا بگیرد، زمین را فرش خود قرار میدهند و خاک را بالش خود قرار میدهند؛ و پیشانی خودشان را رو به سوی زمین میکنند. برای آزادی خود از آتش، نزد پروردگارشان تضرّع میکنند. وقتی شب را به روز میرسانند، با مردم رفت و آمد میکنند و با انگشتان به آنان اشاره نمیکنند. رنج راه را بر خود هموار میکنند و آب را پاک و پاک کننده میگیرند. خودشان در سختی هستند و بدنهایشان تیره است. مردم از آنان در راحتی هستند. آنان نزد مردم بدترین مردم هستند و نزد خداوند بهترین مردم هستند. اگر سخن بگویند، راستگو شمرده نمیشوند. و اگر خواستگاری کنند، به آنان زن داده نمیشود. اگر حضور پیدا کنند، شناخته نمیشوند و اگر پنهان شوند، از دست داده نمیشوند. دلهایشان از خداوند ترسان و هراسان است. زبانهایشان در زندان است و سینههایشان پناهگاه راز خداوند است. اگر برای آن اهلی بیابند، مقداری به آنان میدهند و اگر برای آن اهلی نیابند، بر زبانهایشان قفلهایی مینهند و قفلهای آن را پنهان میکنند. بر سینههایشان بند مَشکی بسیار سخت است که از آن چیزی بیرون نمیآید. نگهبانان علم و معدن صبر و حکم و پیرویکنندگان پیامبران و راستگویان و شهدا و شایستگان هستند. زرنگهایی هستند که منافقان، آنان را کر و کور و بیخرد میشمارند. در آنان کری و کوری و بیخردی نیست. آنان زرنگ و فصیح و صبور و حکیم و باتقوا و نیکوکار و برگزیدهی خداوند هستند. ترس برای خداوند، آنان را ساکن نموده است و زبانهایشان را ترس از خداوند و پنهان کردن رازش ساکت کرده است. وای! چقدر شوق همنشینی و سخن گفتن با آنان را دارم. ای وای! از از دست دادن آنان و ای وای از همنشینی با آنان. اگر آنان را یافتید و از نور آنان گرفتید، به واسطهی آنان در دنیا و آخرت هدایت میشوید و رستگاری مییابید. آنان در میان مردم از گوگرد سرخ هم نایابتر هستند. زینت آنان، طول سکوت برای کتمان راز است و نماز و زکات و حج و روزه و مواسات با برادران در حالت آسانی و سختی. این زینت آنان و دوستی آنان است. خوشا به حال آنان و چه نهایت زیبایی است. آنان ارثبرندهی فردوس هستند و در آن جاودان میباشند. مثال آنان در اهل بهشت، مانند فردوس([885]) نسبت به بهشت است. آنان هستند که در آتش آنان را میطلبند و در بهشت نعمت میبینند. این، سخن اهل آتش است: «و میگويند ما را چه شده است كه مردانى را كه آنان را از [زمرهی] اشرار میشمرديم، نمیبينيم؟» آنان اشرار مردم نزد ایشان هستند. خداوند جایگاه آنان را بلند میکند تا آنان را ببینند. این باعث حسرت آنان در آتش میشود و میگویند: «ای كاش بازگردانده میشديم» تا مانند آنان شویم. آنان برتر بودند و ما اشرار هستیم و این حسرتی برای اهل آتش است).([886])
امیرالمؤمنین(ع) فرمود: (مانند زنبور در میان پرندگان باشید. پرندهای از پرندگان نیست، مگر اینکه زنبور را ضعیف میشمارد. و اگر پرندگان برکتی را که درون اوست، میدانستند، با آن چنین نمیکردند. با زبانها و بدنهایتان با مردم رفت و آمد کنید و با دلها و کارهایتان با آنان مخالفت کنید. قسم به خدایی که جانم در دستان اوست، آنچه را که دوست دارید، نمیبینید، تا اینکه برخی از شما در صورت برخی دیگر آب دهان بیندازید و برخی از شما برخی دیگر را دروغگو بنامید و از میان شما (یا فرمود: از میان شیعیان من) فقط مانند سرمه در چشمان و نمک در غذا باقی بماند. برای شما مثال مردی را میزنم که غذایی دارد و آن را تمیز میکند و پاک مینماید. سپس آن را به جایی میبرد و آن را تا زمانی که خدا بخواهد، رها میکند. سپس نزد آن باز میگردد و میبیند که کرم در آن وجود دارد. آن را بیرون میآورد و تمیز و پاک میکند. سپس غذا را به خانه باز میگرداند و تا زمانی که خداوند بخواهد، رها میکند. سپس دوباره نزد آن باز میگردد و میبیند که کرم در آن رشد کرده است. آن را بیرون میآورد و تمیز و پاک میکند و آن را باز میگرداند. همینگونه ادامه مییابد، تا اینکه مقداری از آن که اندک است، باقی میماند که کرم به آن زیانی نمیرساند. همچنین شما نیز متمایز میشوید تا اینکه از میان شما فقط گروهی اندک باقی بمانند که آزمایش به آنان هیچ زیانی نرساند).([888])
امام صادق (ع) فرمود: (اگر قائم قیام کند، مردم او را انکار میکنند. به صورت جوان موفقی نزد آنان باز میگردد. فقط مؤمنانی بر آن ثابت میمانند که خداوند میثاقش را در ذر اول از آنان گرفته است).([890])
جابر میگوید: مرا مسیب بن نجبه حدیث نمود که گفت: (مردی نزد امیرالمؤمنین(ع) آمد و همراهش مردی بود که به او ابن سوداء (فرزند مادر سیاهپوست) میگفتند. به او عرض کرد: ای امیرالمؤمنین! این فرد بر خداوند و رسولش دروغ میبندد و تو را گواه میگیرد. امیرالمؤمنین(ع) فرمود: او خیلی عریض و طویل سخن میگوید. چه میگوید؟ عرض کرد: او از سپاه خشم (جیش غضب) یاد میکند. فرمود: این مرد را رها کن. آنها قومی هستند که در آخرالزماناند و مانند برگهای درخت پاییزی هستند و یک مرد و دو مرد و سه مرد از هر قبیلهای هستند و تا 9 نفر میشوند. به خدا قسم! من فرمانده آنان را میشناسم و نام او و محل فرود آمدن سپاهشان را میدانم. سپس برخاست و فرمود: «شکافنده، شکافنده، شکافنده». سپس فرمود: این مردی از فرزندان من است که حدیث را میشکافد).([892])
امیرالمؤمنین (ع) فرمود: (یاران مهدی جوان هستند و شخص پیری در میانشان نیست، مگر مانند سرمه در چشمان و نمک در توشه؛ و کمترین توشه، نمک است).([894])
[859]. الكافي - الكليني: ج8 ص307.
[860]. کافی، کلینی، ج ۸، ص ۳۰۷.
[861]. الكافي - الكليني: ج8 ص391.
[862]. کافی، کلینی، ج ۸، ص ۳۹۱.
[863]. الكافي - الكليني: ج5 ص56.
[864]. کافی، کلینی، ج ۵، ص ۵۶.
[865]. كمال الدين وتمام النعمة - الصدوق: ص251.
[866]. در متن عربی حدیث در این جا کلمهی «زنوج» به کار رفته است. احتمالاً این کلمه جمع «زنج» یا «زنجی» است که به معنای زنگی یا سیاهپوست یا نژاد خاصی از مردم مصر و سودان و حبشه، با پوست سیاه و موهای مجعد و لبان پهن و بینیهای فرورفته است. والله اعلم (مترجم)
[867]. کمال الدین و تمام النعمة، صدوق، ص ۲۵۱.
[868]. الغيبة - النعماني: ص214.
[869]. غیبت، نعمانی، ص ۲۱۴.
[870]. الغيبة - النعماني: ص308.
[871]. غیبت، نعمانی، ص ۳۰۸.
[872]. مكارم الأخلاق - الطبرسي: ص454.
[873]. مکارم الاخلاق، طبرسی، ص ۴۵۴.
[874]. دلائل الإمامة - الطبري: ص455.
[875]. دلائل الامامة، طبری، ص ۴۵۵.
[876]. الغيبة - النعماني: ص210.
[877]. غیبت، نعمانی، ص ۲۱۱.
[878]. الغيبة - النعماني: ص332.
[879]. غیبت، نعمانی، ص ۳۳۲.
[880]. الغيبة - النعماني: ص212.
[881]. غیبت، نعمانی، ص ۲۱۲.
[882]. الغيبة - الطوسي: ص450.
[883]. غیبت، طوسی، ص 450.
[884]. الأصول الستة عشر (أصل زيد الزراد) - عدة محدثين: ص7.
[885]. طبق روایات اهل بیت ع فردوس بالاترین مرتبهی بهشت است. امیرالمؤمنین فرمودند: (برای هر چیزی محل اعلایی است و محل اعلای بهشت، فردوس است و آن برای محمد و آل محمد ع است). (بحار الانوار، مجلسی، ج ۲۴، ص ۲۶۹) (مترجم)
[886]. اصول شانزدهگانه، اصل زید زرّاد، جمعی از محدثان، ص ۷.
[887]. الغيبة - النعماني: ص218.
[888]. غیبت، نعمانی، ص ۲۱۸.
[889]. الغيبة - الطوسي: ص420.
[890]. غیبت، نعمانی، ص ۴۲۰.
[891]. الغيبة - النعماني: ص325.
[892]. غیبت، نعمانی، ص ۳۲۵.
[893]. الغيبة - الطوسي: ص476.
[894]. غیبت، طوسی، ص ۴۷۶