بحثی پیرامون برخی از سخنان در مورد معجزه
علامه حلّی میگوید:
(سوم: امام باید دارای نص باشد؛ به این خاطر که عصمت جزو مسائل باطنی است که فقط خداوند متعال آن را میداند. پس باید فردی که عصمت او را میداند، در مورد او نص داشته باشد، یا معجزهای در دستان او آشکار شود که دلیل بر راستگویی او باشد).([320])
مقداد سیوری در حاشیه بر سخن حلّی میگوید:
(میگویم: این اشاره به راه تعیین امام دارد و اجماع وجود دارد که نص از سوی خداوند و رسولش و امام پیشین، راه مستقلی در تعیین امام (ع) است. و اختلاف است که آیا تعیین او از راهی به غیر از نص انجام میشود یا خیر. اصحاب امامیه، مطلقاً از این موضوع منع نمودهاند و میگویند: هیچ راهی به جز نص نیست؛ به این خاطر که ما بیان کردیم که عصمت، شرط در امامت است. و عصمت مسئلهای پنهانی است که هیچ فردی جز خداوند از آن آگاهی ندارد. در نتیجه در هر شخصی که باشد، به آن آگاهی پیدا نمیشود، مگر اینکه دانای غیب اعلام کند؛ و آن از دو راه به دست میآید: اول: اعلام آن توسط معصوم، مانند پیامبر (ص) که ما را از عصمت امام (ع) آگاه کند و ایشان را تعیین نماید. دوم: آشکار شدن معجزه به دست او که دال بر راستگویی وی در ادعای امامت دارد).([322])
در مطالب پیشین بیان نمودم که نص از سوی حجت پیشین، مستقیم یا غیرمستقیم، دلیل تشخیص خلیفهی خداوند در زمین است. اما معجزه، تأییدکننده است. اما سخن حلّی و سیوری در مورد معجزه فاقد دلیل است؛ مگر اینکه بنا بر این باشد که وقتی معجزه میآید، آشکار باشد و به صورتی باشد که شبههای در آن نباشد و هدف این معجزه افرادی است که با آن مواجه میشوند؛ و این موضوعی است که در واقعیت، در معجزاتی که هنگام آشکار شدن برای فردی که ایمانش با معجزه پذیرفته شده است، وجود ندارد؛ به این خاطر که باید در معجزه شبهه باشد، تا محدودهی ایمان به غیب را از بین نبرد. «و اگر او را فرشتهای قرار میدادیم، حتماً وی را [به صورت] مردی درمیآوردیم و امر را همچنان بر آنان مشتبه میساختیم»([323]). بنابراین در واقع نمیتوان قاعدهی عقلی پیشین را به جز بر معجزهی قاهر هنگامیکه برای مردم آشکار میشود تطبیق داد به این خاطرکه جایی برای اشتباه و شبهه باقی نمیگذارد و همانطورکه گفتیم، موضوع بحث، این نیست. ضمناً همانگونهکه از راه عقلی و نقلی گفتیم، هدف از این نوع معجزه، ایمان نیست و ایمان فردی که با آن ایمان بیاورد، مورد پذیرش قرار نمیگیرد.
حقیقت این است که مشکلی که این فقهاء با آن روبهرو شدند و باعث شد تا در این اشتباه بیفتند، این است که آنان نمیتوانند بین معجزهی قاهر، که اگر فردی به خاطر آن ایمان بیاورد، ایمانش پذیرفته نیست، چنانکه توسط موسی (ع) هنگام شکافتن دریا برای فرعون روی داد، با معجزهی غیرقاهر که اگر فردی با آن ایمان بیاورد، ایمانش پذیرفته است، تمییز دهند؛ همانطور که برای ساحران هنگام تبدیل عصای موسی (ع) به مار اتفاق افتاد و آن مار عصاهای آنان را که مردم آن را به صورت مار خزنده میدیدند، بلعید. معجزه در این مثال مشتبه است و در آن پوشش وجود دارد و این برای افرادیکه با آن روبهرو میشوند، معجزهی صددرصد آشکار نیست.
[319]. الباب الحادي عشر - العلامة الحلي.
[320]. الباب حادی عشر، علامه حلّی.
[321]. تعليق على الباب الحادي عشر - المقداد السيوري: ص100 - 101.
.[322] تعلیق علی الباب حادی عشر، مقداد سیوری، صص ۱۰۰ و ۱۰۱.
.[323] قرآن کریم، سورهی انعام، آیهی ۹.