جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماسرار امام مهدي (مكن الله له في الأرض)
گردآوری و تنظیم: هیأت علمی انصار امام مهدی (ع)
جهت کسب اطلاعات بیشتر در خصوص دعوت مبارک سید احمد الحسن(ع) به تارنماهای زیر مراجعه نمایید.
www.almahdyoon.co
www.almahdyoon.co/ir
تقدیم
مقدمه شیخ ناظم عقیلی
مقدمه نویسنده: سیداحمد الحسن(ع)
پرسش ۶۹: معنای آنچه در دعای سمات آمده است(و به مجد تو که بر طور سینا نمایان گشت).
پرسش ۷۰: معنای سخن حق تعالی ﴿قُتِلَ الْخَرَّاصُونَ﴾(مرگ باد بر آن دروغگويان).
پرسش ۷۱: آیا این صحیح است که عبادات ما از گناهان بزرگ محسوب میشود؟
پرسش ۷۲: ارتباط بین داستان اصحاب کهف و موسی و عالِم و ذوالقرنین و قائم .
پرسش ۷۳: معنی شناخت و معرفت در آیهی﴿وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ....﴾
پرسش ۷۴: معنای آیهی ﴿أُولِي أَجْنِحَةٍ مَثْنَى وَثُلَاثَ وَرُبَاعَ﴾
پرسش ۷۵: معنای آیهی ﴿إِنَّ لَكَ فِى ٱلنَّهَارِ سَبْحًا طَوِيلًا﴾(که تو در روز کارهای بسیاری داری).
پرسش ۷۶: معنای آیهی(که در آن روز شما را از نعمتها بازخواست میکنند)
پرسش ۷۷: معنای(همهی خیر و خوبی دنیا و همهی خیر آخرت) و(همهی شرّ دنیا و شرّ آخرت)
پرسش ۷۸: معنای(خدا و سرور من! حکمی را بر من جاری ساختی که هوای نفسم را در آن پیروی کردم)
پرسش ۷۹: معنای آیهی ﴿إِلَيْهِ يَصْعَدُ الْكَلِمُ الطَّيِّبُ﴾.
پرسش ۸۰: آیا وزیر امام مهدی هاشمی است و آیا یارانش برتر از یاران رسول خدا هستند؟
پرسش ۸۱: آیا قرآن مخلوق و حادث است؟
پرسش ۸۲: معنای آیهی ﴿وَإِذْ قَالَ مُوسَى لِقَوْمِهِ يَا قَوْمِ إِنَّكُمْ ظَلَمْتُمْ أَنفُسَكُمْ....﴾
پرسش ۸۳: فرق بین(مُخلَصین) و(مُخلِصین).
پرسش ۸۴: تفاوت میان فرقان و قرآن.
پرسش ۸۵: معنای آیهی ﴿وَمَا كَانَ اللهُ لِيُعَذِّبَهُمْ وَأَنتَ فِيهِمْ....﴾
پرسش ۸۶: ناسخ و منسوخ در آیهی ﴿مَا نَنسَخْ مِنْ آيَةٍ....﴾
پرسش ۸۷: علت ولادت علی در کعبه.
پرسش ۸۸: چگونه ابلیس میان موهای یک مار وارد بهشت گردید تا وسوسه کند؟
پرسش ۸۹: معنای آیهی ﴿إِذْ قَالَ يُوسُفُ لِأَبِيهِ....﴾(آنگاه که يوسف به پدرش گفت....).
پرسش ۹۰: ولایت مُقدّم است یا برائت؟
پرسش ۹۱: معنای آیهی ﴿لَيْسَ عَلَى الَّذِينَ آمَنُواْ وَعَمِلُواْ الصَّالِحَاتِ جُنَاحٌ فِيمَا طَعِمُواْ﴾
پرسش ۹۲: معنای آیهی ﴿الَّذِي جَعَلَ لَكُم مِّنَ الشَّجَرِ الْأَخْضَرِ نَارًا﴾
پرسش ۹۳: رمز و راز اربعین.
پرسش ۹۴: معنای آیهی ﴿وَشَجَرَةً تَخْرُجُ مِن طُورِ سَيْنَاء تَنبُتُ بِالدُّهْنِ....﴾
پرسش ۹۵: چگونه ابراهیم زنده کردن مردگان را درخواست میکند؟
پرسش ۹۶: معنای(یا من دلّ علی ذاته بذاته)(ای کسی که با ذات خود بر ذاتش گواه است).
پرسش ۹۷: عبادت آزادگان و ترس از آتش!
پرسش ۹۸: معنای آیهی ﴿وَالشَّمْسِ وَضُحَاهَا * وَالْقَمَرِ إِذَا تَلَاهَا﴾
پرسش ۹۹: معنای آیهی(مگر آنها که اسرائيل بر خود حرام کرده بود).
پرسش ۱۰۰: معنای حدیث قدسی(بنده پیوسته با نَوافِل به من نزدیک میشود....)
پرسش ۱۰۱: معنای﴿الصَّلاَةِ الْوُسْطَى﴾(نماز میانه) در ﴿حَافِظُواْ عَلَى الصَّلَوَاتِ والصَّلاَةِ الْوُسْطَى﴾
پرسش ۱۰۲: معنای گفتار امام صادق:(اگر توانستی جز خداوند را نخوری، چنین کن)
پرسش ۱۰۳: معنای آیهی ﴿قُل لَّوْ كَانَ فِي الْأَرْضِ مَلَائِكَةٌ يَمْشُونَ....﴾
پرسش ۱۰۴: معنای آیهی ﴿أَوَلَمْ يَرَوْا أَنَّا نَأْتِى ٱلْأَرْضَ نَنقُصُهَا....﴾
پرسش ۱۰۵: آیا امام مهدی ع یا فرستادهاش ع به اموری که ظاهراً مخالف شرع است دستور میدهد؟
پرسش ۱۰۶: معنای آیهی ﴿إِذْ قالَ مُوسي لِأَهْلِهِ إِنِّي آنَسْتُ ناراً....﴾
پرسش ۱۰۷: چگونه با منیّت مبارزه کنیم؟
پرسش ۱۰۸: معنای انسان در آیهی ﴿هَلْ أَتَی عَلَى ٱلْإِنسَانِ....﴾(هر آينه بر انسان مدتی از زمان گذشت....)
پرسش ۱۰۹: معنای آیهی ﴿وَالْعَصْرِ * إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ﴾
پرسش ۱۱۰: فضل کسی که دشمنی از قائم(علیه السلام) را بکشد بالاتر از فضل کسی است که در رکابش شهید شود.
پرسش ۱۱۱: معنای آیهی ﴿ و آسمان را نگه داشته که....﴾
پرسش ۱۱۲: معنای آیهی ﴿ آنان که با تو بيعت میکنند جز اين نيست که با خدا بيعت میکنند....﴾
پرسش ۱۱۳: معنای آیهی ﴿إِنَّ أَنْكَرَ الْأَصْوَاتِ لَصَوْتُ الْحَمِيرِ﴾
پرسش ۱۱۴: معنای آیهی(شما از پیدایش نخست آگاهيد....)
پرسش ۱۱۵: معنای حدیث پیامبر خدا ص:(حسين مني وأنا من حسين)
پرسش ۱۱۶: معنای صلوات بر محمد و آل محمد.
پرسش ۱۱۷: صلوات بر ابراهیم و آل او، و بر محمد و آل او.
پرسش ۱۱۸: معنای روح القدس.
پرسش ۱۱۹: آیا روح دو قسمت دارد، که یکی هنگام خواب در بدن باقی است و دیگری در آسمان؟
پرسش ۱۲۰: حکمت فرستادن معصوم برای اصلاح عقاید و نه اصلاح فقه.
پرسش ۱۲۱: اختصاص داشتن نام آیت الله العظمی به امیر المؤمنین(علیه السلام).
الإهـــــداء |
تقدیم
به کلیم الله ...
به مسکین الله...
به یتیم، قائم آل ابراهیم...
به شکافندهی دریاها، موسی بن عمران...
این عبارات را اهدا میکنم
و حال آنکه من نقل کنندهای از قائم آل محمد امام مهدی بیش نیستم و به شما عرضه میدارم:
ای سرور من، موسی بن عمران! دل من آکنده از توحید خدا و عشق توست، ای کلیم الله:
(ای عزيز! ما و کسانمان به سختی و تنگدستی گرفتار شدیم و سرمايهای ناچیز آوردیم؛ پس پيمانه ما را بر ما کامل کن و بر ما صدقه بده، که خداوند صدقهدهندگان را پاداش میدهد)([1])
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمد لله الواحد الأحد الفرد الصمد الذي لم يلد ولم يولد ولم يكن له كفواً أحد.
سپاس خدایی را که خلق را بیافرید و فرستادگانی را برایشان فرستاد و معرفت به کتب آسمانی را، دلیلی برای شناخت آنها توسط کسی که نیت خالص داشته باشد و برای معرفت حق کمر بسته باشد، قرار داد.
سپاس خدایی را که علم به کتاب را، مختص کسانی قرار داد که هر گونه ناپاکی را از آنها دور کرده و آنها را پاک و مطهر نموده است و هر کس را که خواهان گماشتن خویش در جایگاه آنها باشد در جهنم قرار میدهد.
سپاس خدایی را که محمد و آل محمد را وسیله برای رضای خود قرار داد و راه نجات را، در غیر آنها قرار نداد. سپاس خدایی را که ولایت آنها را حسنهای قرار داد که هیچ گناهی، ضرری نرساند و منکر شدن آنها را گناهی قرار داد که هیچ حسنهای بدون آن سودی ندارد.
سپاس خدایی که آنها را ترجمان کتاب قرار داد و آن را برای غیر از آنها درب قفل شدهای گذاشت. به درستیکه آنها همسنگ و ترجمان قرآنند. خلفای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و گوشهای او هستند. پناهگاه مردمان، خورشید تاریکیها، و شیران معرکه هستند هرکس از آنها رویگردانی کند میزان اعمالش سبک خواهد شد.
بارخدایا! بر آنها صلوات بفرست آنگاه که خورشید طلوع و غروب کرد و باد وزید و آرام گرفت. بار خدایا! به اندازه شنزارهای اقیانوسها و قطرات باران و تعداد برگهای درختان و هرچه بَر و بَحر در خود دارد، درود بفرست.
بارخدایا! به تعداد خلائق، ناطق و غیر ناطق بر آنها درودی دائم و همیشگی و پاک که اول آن بالا رَود و آخر آن پایان نپذیرد بفرست، و آنها را ذخیرهای برای ما به هنگام قیامت قرار ده. روزی که مال و فرزندان سودی نبخشند، مگر با ولایت آنها وکفر به ولایت غیر از آنها به سوی تو آید.
بارخدایا! اول از همه درودت را بر جد آنها حضرت مصطفی (صلی الله علیه و آله و سلم) و بعد بر آنها بفرست و بین ما و آنها هرگز جدایی مینداز. برحمتک یا ارحم الراحمین.
خداوند(عزوجل) میفرماید﴿اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند [كه تاويل پذيرند] اما كسانى كه در دلهايشان انحراف است براى فتنهجويى و طلب تاويل آن [به دلخواه خود] از متشابه آن پيروى مىكنند با آنكه تاويلش را جز خدا و ريشهداران در دانش كسى نمىداند [آنان كه] مىگويند ما بدان ايمان آورديم همه [چه محكم و چه متشابه] از جانب پروردگار ماست و جز خردمندان كسى متذكر نمىشود.([3])
حضرت رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) و اهل بیت ایشان (علیهم السلام) فرمودند: کسی به متشابه قرآن جز رسول خدا و ائمه از فرزندانش آگاهی و معرفت ندارد و معرفت به آنها بجز از طریق اهل بیت مقدور نیست.
امام باقر (علیه السلام) میفرمایند:(به درستیکه ما راسخون در علم هستیم و تأویل آن را میدانیم).([5])
امام صادق (علیه السلام) میفرمایند:(راسخون در علم؛ امیر مؤمنان و ائمه از فرزندان ایشان است).([7])
از امام باقر (علیه السلام) در تفسیر این آیه که میفرماید:(و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى اند كه [مى توانند درست و نادرست] آن را دريابند﴾([10]) روایت شده که فرمودند:(ائمه به طور خاص می باشند).([11])
احادیث زیادی در این باب وجود دارد و از خلال آنها روشن میشود که تفسیر یا تأویل متشابه قرآن، علمی است مختص به ائمهی اطهار که اوصیای رسول الله (صلی الله علیه و آله و سلم) تا روز قیامت میباشند و نزد غیر از آنها هرگز یافت نمیشود مگر اینکه از اهل بیت (علیهم السلام) گرفته شده باشد.
بلکه قرآن همه، نزد ائمه محکم است و متشابهای نزد آنها وجود ندارد چون متشابه امری است که بر صاحب آن مشتبه شده است و اهل بیت قرآن بر آنها مشتبه نمیشود چون ترجمان آن بعد از رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) هستند.
وعن بريد بن معاوية، عن أبي جعفر (علیه السلام) قال: قلت له: قول الله: ﴿بَلْ هُوَ آيَاتٌ بَيِّنَاتٌ فِي صُدُورِ الَّذِينَ أُوتُوا الْعِلْمَ﴾ أنتم هم؟ قال:(من عسى أن يكونوا غيرنا؟!)([14])هرول بن حمزه از امام صادق روایت میکند میگوید به امام عرض کردم: ﴿ بلكه [قرآن] آياتى روشن در سينههاى كسانى است كه علم [الهى] يافتهاند و جز ستمگران منكر آيات ما نمىشون ﴾([15]) ، آیا منظور شما هستید؟ فرمود: بجز ما چه کسی میتواند باشد؟.([16])
بنابراین، همهی قرآن آیاتی آشکار نزد ائمه است که هیچ متشابهی بر آنان وجود ندارد. به همین دلیل تفسیر قرآن تنها نزد ائمه منحصر شده است چون به غیر از آنها کسی معرفت به آنچه را که از قرآن متشابه شده است ندارد، و تأویل آن را درک نمیکند. و دستی که تهی است عطا نمیکند. اهل بیت (علیهم السلام) چندین جا در روایات خود به این امر اشاره داشتهاند و از تفسیر به رأی قرآن مردم را برحذر داشتند. و همچنین هشدار دادهاند که کلام خداوند شباهتی به کلام بشر ندارد و نمیتوان با آن قیاسکرد. برای این موضوع به سخن اهل بیت نگاهی میاندازیم تا مسئله روشن شود.
امام صادق (علیه السلام) فرمودند:(خداوند حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) را مبعوث کرد و نبوت را بوسیله او ختم نمود و پیامبری بعد از او نیست. کتابی بر او نازل فرمود و کتابی پس از آن نیست... پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) آن را علمی نزد اوصیای خود قرار داد و مردم آنها را ترک گفتند در حالیکه که شاهدان بر مردم هر عصری هستند، تا جاییکه با هرکس که ولایت والیان امر را اظهار کرد و علم آنها را خواست دشمنی کردند بدینگونه که قرآن را در یکدیگر آمیختند و با منسوخ احتجاج کردند و گمان بردند که ناسخ است و با خاص احتجاج کردند و تصور کردند عام است و با اول آیه احتجاج کردند و تأویل آن بوسیله سنت را رها کردند و به اینکه کلام برای چه آغاز شده و به چه چیزی ختم میشود ننگریستند و موارد و مصادر آن را نمیدانند اگر از اهل آن بر نگیرند. لذا گمراه شدند و گمراه کردند).
سپس سخنی طولانی در مورد تقسیم قرآن به اقسام و فنون و وجوه، ایراد فرمودند که بالغ بر صد و ده مورد میباشد. تا آنجایی که فرمود:(و این امر دلیل واضحی است بر اینکه سخن پروردگار به مانند سخن بشر نیست همانگونه که فعل او همانند فعل آنها نیست و بدین علت و مانند آن هیچ کس به کنه حقیقت تفسیر محکمی از قرآن بجز پیامبر و اوصیایش نمیرسد... سپس گفت: از امام درباره تفسیر محکم قرآن پرسیدند فرمود:(اما محکم که هیچ چیز آن را نسخ نمیکند این آیه است: (هُوَ الَّذِي أَنزَلَ عَلَيْكَ الْكِتَابَ مِنْهُ آيَاتٌ مُّحْكَمَاتٌ هُنَّ أُمُّ الْكِتَابِ وَأُخَرُ مُتَشَابِهَاتٌ) ([19])(اوست كسى كه اين كتاب [=قرآن] را بر تو فرو فرستاد پارهاى از آن آيات محكم [=صريح و روشن] است آنها اساس كتابند و [پارهاى] ديگر متشابهاتند) مردم بدین دلیل در متشابه به هلاکت رسیدند چون معنای آن را در نمییابند و حقیقت آن را نمیدانند و از نزد خود آن را تأویل کردند و بدین شکل از اوصیاء بینیاز شدند و سخن رسول خدا را پشت گوش انداختند...).([20])
جابر بن یزید میگوید از امام باقر (علیه السلام) درباره گزیدهای از تفسیر پرسیدم و به من پاسخ دادند سپس سوال دیگری پرسیدم و جواب دیگری به من دادند. عرض کردم: درباره این مسئله بهغیر از این جواب به من داده بودید، فرمودند:(ای جابر، قرآن باطنی دارد(و هر باطنی، باطنی دارد) و ظاهر و برای ظاهر آن، ظاهری. ای جابر چیزی دورتر از قرآن نسبت به عقول نیست و و اول آیه، در مورد، در مورد امری است و آخر آن در مورد دیگری است و کلامی متصل و دارای وجوه متعددی است).([22])
از معلی بن خنیس روایت شده است که میگوید امام صادق (علیه السلام) در نامه خود مینویسد:(اما آنچه درباره قرآن پرسیدی این هم از تصورات متفاوت و مختلف توست. چون قرآن بدانگونه که ذکر کردی نیست و هر آنچه شنیدی معنای آن برای خلاف آن چیزی است که تو دریافتی. بلکه قرآن مثالی برای قومی است که بدان آگاهی دارند و برای قومی که حق تلاوت آن را ادا میکنند اینان کسانی هستند که بدان ایمان و آگاهی دارند. اما غیر از آنها برایشان چقدر مورد اشکال است و از راههای قلوب آنها به دور. و به همین خاطر رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: چیزی به مانند تفسیر قرآن از قلوب مردم دور نیست و در این امر همه خلائق در حیرت ماندند بجز کسانی که خدا اراده فرمود. خداوند پوشیده ماندن آن بدین شکل را بدان سبب اراده فرمود تا به درب و صراط او بیابند و او را بپرستند و در سخن او به طاعت قائمین به کتابش و ناطقین امرش منتهی شوند. و آنچه را که خواهان آن هستند از آنها استنباط کنند نه از غیر آنها. سپس فرمود: (وَلَوْ رَدُّوهُ إِلَى الرَّسُولِ وَإِلَى أُولِي الْأَمْرِ مِنْهُمْ لَعَلِمَهُ الَّذِينَ يَسْتَنبِطُونَهُ مِنْهُمْ) (و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعا از ميان آنان كسانى اند كه [مى توانند درست و نادرست] آن را دريابند)، اما از غیر از آنها هرگز کسی علم ندارد و نه کسی پیدا میشود. و میدانی که همگی نمیتوانند والیان امر باشند چون کسی را نمییابند که او را فرمان دهند و امر و نهی خدا را به او رسانند. لذا خداوند والیان را خاص قرار داد که از آنها پیروی شود. به امید خدا این را دریاب. برحذر باش از اینکه قرآن را به رأی خویش بخوانی. مردم در علم به آن مانند اشتراک در دیگر امور مشترک نیستند و توانایی تأویل آن را ندارند مگر کسی که تعیین شده و درب او که خداوند برای وی قرار داده است و امر را از نزد صاحبانش درخواست کن که ان شاءالله آن را خواهی یافت).([24])
ائمه تکلیف امت در قبال قرآن و آنچه که بر آنها و علیه آنهاست را روشن کردند:
سعد بن طریف از امام باقر(علیه السلام) مباحثهای که با عمرو بن عبید انجام دادهاند را نقل میکند که فرمودند:(اما در مورد قول خداوند سبحان ﴿ و هر كس خشم من بر او فرود آيد قطعا در [ورطه] هلاكت افتاده است ﴾ بر مردم واجب است که قرآن را همانگونه که نازل شده بخوانند و اگر به تفسیر آن احتیاج پیدا کردند بوسیله ما و به سوی ما هدایت میشوند ای عمرو)([27]).
ابی بصیر از امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که فرمودند:(هرکس قرآن را به رأی خویش تفسیر کند اگر درست باشد اجری نمیگیرد و اگر به خطا رفته باشد گویی دورتر از آسمان سقوط کرده باشد).([30])
موسی بن عقبه میگوید که معاویه از امام حسین (علیه السلام) خواست که به بالای منبر برود و خطابه بخواند. حمد و سپاس خدای را بر جای آورد و سپس فرمود: ما حزب الله غالب هستیم و عترت نزدیک پیامبر او هستیم. یکی از ثقلینی هستیم که رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) ما را همراه کتاب خدا قرار داد که تفصیل همه چیز در آن است و هیچ باطلی به آن راه ندارد و در تفسیر قرآن خود مورد رجوع واقع می شود و تأویل آن را از روی ظن نمیآوریم بلکه حقایق آن را دنبال میکنیم. طاعت ما واجب است هنگامی که با طاعت خدا و رسولش مقرون باشد. خداوند میفرماید: ﴿ از خدا و رسول خدا و اولی الامر از میان خودتان اطاعت کنید و اگر در مورد امر تنازع کردید آن را به خدا و رسول خدا ارجاع دهی﴾([33]) . و فرمود: ﴿ و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعاً از ميان آنان كسانىاند كه [مىتوانند درست و نادرست] آن را دريابند ﴾.([34])
همچنین ملاحظه میکنیم که چگونه امامان (علیهم السلام) برخی از کسانی که فتوا و تفسیر قرآن را به رأی خود انجام میدادند امثال ابو حنیفه، را منع کردند:
شعیب بن انس از برخی از اصحاب امام صادق (علیه السلام) نقل میکند که:(نزد امام (علیه السلام) بودم و مردی از کنده بر او وارد شد و درباره مسئلهای پرسید و امام (علیه السلام) جواب داد. آن جوان و مسئله را شناختم و به کوفه رفتم و بر ابوحنیفه وارد شدم که همان جوان را دیدم که همان مسئله را میپرسید و ابوحنیفه بر خلاف حکم امام حکم داد. من برخاستم و گفتم: ای ابا حنیفه وای بر تو. من سال گذشته به حج رفتم و به نزد امام صادق (علیه السلام) شرفیاب شدم سلام کردم و نشستم و این جوان را دیدم که همین مسئله را از امام (علیه السلام) پرسید و برخلاف حکم تو امام (علیه السلام) حکم دادند. او پاسخ داد که جعفر بن محمد چه میداند من اعلمتر از او هستم من با اساتید نشست و برخاست داشتم و از زبان آنها شنیدم و جعفر بن محمد صحفی است. با خود گفتم سال آینده حتی اگر شده سینه خیز به حج میروم. گفت: بدنبال کاری بودم و موسم حج رسید و حج بجای آوردم و به نزد امام رفتم و قصه را برای او نقل کردم امام لبخند زد و سپس فرمود: لعنت خدا بر او باد اما اینکه میگوید: من مردی صحفی هستم راست گفت. چرا که صحف ابراهیم و موسی را خواندم. عرض کردم: چه کسی مانند این صحف را نزد خود دارد؟
گفت: چیزی نگذشت که در زده شد و نزد امام (علیه السلام) برخی اصحاب بودند. امام (علیه السلام) به غلام خویش فرمود: ببین چه کسی پشت در است. غلام برگشت و عرض کرد ابوحنیفه است. امام (علیه السلام) فرمود: بگذار داخل بیاید. سلام کرد و امام پاسخ داد. سپس فرمود اجازه میفرمایید بنشینم؟ امام در این لحظه روی به اصحاب خود کرد و با آنان سخن میگفت و به او توجه نکردند. ابو حنیفه برای بار دوم و سوم گفت و امام توجهی به او نکرد. ابو حنیفه بدون اجازه امام نشست. امام وقتی دید او نشست به او نگاه کرد و فرمود: ابو حنیفه کجاست؟ گفت: اینجا هستم. امام (علیه السلام) فرمود: آیا تو فقیه اهل عراقی؟ گفت: بلی. امام فرمود: چگونه فتوا میدهی؟ گفت: با توجه به قرآن و سنت پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم). امام فرمود: ای اباحنیفه کتاب خدا را بدرستی میدانی و ناسخ و منسوخ آن را در مییابی؟ گفت: بلی. امام فرمود: ای اباحنیفه وای بر تو. علمی را ادعا کردی که خداوند آن را بجز نزد اهل کتاب که بر آنها نازل شده قرار نداده است. وای بر تو. علم آن نزد خواصی از فرزندان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) است و خداوند حرفی از قرآن را نزد کسی نسپرده است. و اگر آنچه را که ادعا میکنی باشی-که اینگونه نیست- تفسیر این آیه چیست﴿ در اين [راه]ها شبان و روزان آسوده خاطر بگرديد ﴾([38]) ، صحبت از کدام مکان میکند؟ گفت: گمان میکنم بین مکه و مدینه باشد. امام (علیه السلام) رو به جمع کردند و فرمود: آیا میدانید بین مدینه و مکه اموال مردم ربوده میشود و امنیتی بر جان خود ندارند. گفتند: بله. ابوحنیفه ساکت شد. سپس فرمودند: ای اباحنیفه این آیه حکایت از کدام مکان دارد؟ ﴿ و هر كه در آن درآيد در امان است.﴾([39]) گفت: کعبه. امام فرمودند: نمیدانی که حجاج بن یوسف کعبه را که ابن زبیر در آن تحصن کرده بود به منجنیق بست و در آن امنیت نداشت؟ ابوحنیفه ساکت شد. سپس امام (علیه السلام) فرمودند: ای اباحنیفه اگر مسئلهای باشد که بیان آن در قرآن نیست و سنت هم درباره آن سخن به میان نیاورده است چه انجام میدهی؟ عرض کرد: قیاس میکنم و به رأی خود عمل مینمایم. امام فرمودند: ای ابا حنیفه اولین کسی که قیاس کرد ابلیس لعین بود. در برابر خدای تبارک و تعالی قیاس کرد و گفت: من از او برترم من از آتش خلق شدهام و او از گل. ابو حنیفه سکوت اختیار کرد. امام پرسید کدام یک ناپاکتر است بول یا جنابت؟ ابوحنیفه گفت: بول. امام (علیه السلام) فرمودند: مردم در موقع جنابت غسل میکنند نه به هنگام بول. اباحنیفه سکوت کرد. امام فرمود: کدام یک افضلتر است نماز یا روزه؟ گفت: نماز. امام فرمودند: چرا زن حائض روزه خود را قضا میکند ولی نمازش را نه؟ ابو حنیفه سکوت اختیار کرد...).([40])
زید الشحام میگوید: قتاده بن دعامه بر امام باقر وارد شد و امام فرمودند:(ای قتاده تو فقیه اهل بصره هستی؟ عرض کرد: اینگونه میگویند. امام فرمودند: به من خبر رسیده که قرآن را تفسیر میکنی؟ قتاده پاسخ داد: بلی اینگونه است. امام فرمودند: اگر به علم تفسیر میکنی لذا تو همانی که هستی و من از تو میپرسم....تا اینکه امام فرمودند: وای بر تو ای قتاده اگر از نزد خود تفسیر کردی به هلاکت رسیدی و به هلاکت رساندی. اگر از دیگران نقل میکنی بازهم به هلاکت رسیدی و رساندی. بدرستیکه قرآن را بجز کسی که بدان مورد خطاب قرار گرفته شده نمیداند). ([42])
عبدالرحمن الاسلمی میگوید امام علی به یک قاضی رسید و پرسیدند:(ناسخ و منسوخ قرآن را میدانی؟ پاسخ داد: خیر. امام فرمودند: هلاک شدی و به هلاکت رساندی. تأویل هر حرف قرآن دارای وجوه متعددی است).([44])
ابی صلت هروی از امام رضا (علیه السلام) نقل میکند که خطاب به ابن الجهم فرمودند:(تقوای الهی پیشه کن و قرآن را به رای خویش تأویل مکن. خداوند میفرماید: ﴿ تاويلش را جز خدا و ريشه داران در دانش كسى نمى داند).([46])
از این حکایات و قبل از آن روایات، به یقین میتوان نتیجه گرفت که هیچ کس نمیتواند بین مردم فتوا دهد یا به رأی خویش قرآن را تفسیر کند اگر از جمله کسانی نباشد که محکم قرآن را از متشابه میداند و ناسخ را از منسوخ باز میشناسد. و این علم مخصوص ذریه معصوم است که خلفای رسول خدا (علیهم السلام)؛ ائمه و مهدیین (علیهم السلام) تا روز قیامت هستند.
از حکمت اختصاص علم متشابه قرآن به حجج معصومین شناخت معصوم و نیاز به اطاعت او به دلیل عدم وجود دربی برای شناخت قرآن و غیره میباشد تا کسی از هر طرفی نیاید و ادعای امامت کند چون اگر کسی چنین کند خود را درگیر امواج متلاطمی خواهد یافت و تناقض و سردرگمی او در تفسیر قرآن مانند روز روشن برای کسانی که تعقل میکنند آشکار می شود.
در احتجاجی که میان امام علی و زندیق انجام شد از متشابهات قرآن از امام پرسید و امام (علیه السلام) پاسخ دادند که بدینجا رسید فرمودند:(خداوند برای علم شایستگانی قرار داد و اطاعت از آنها را با این قول بر مردم واجب فرمود: ﴿ خدا را اطاعت كنيد و پيامبر و اولياى امر خود را [نيز] اطاعت كنيد ﴾ و فرمود: ﴿ و اگر آن را به پيامبر و اولياى امر خود ارجاع كنند قطعاً از ميان آنان كسانىاند كه [مىتوانند درست و نادرست] آن را دريابند ﴾ و فرمود: ﴿ اى كسانى كه ايمان آوردهايد از خدا پروا كنيد و با راستان باشيد .﴾([50]) و فرمود: ﴿ تاويلش را جز خدا و ريشه داران در دانش كسى نمى داند. و فرمود: و به خانهها از در [ورودى] آنها درآييد).([51]) و دربها همان دربهای علمی است که به انبیا سپرده شده است و دربهای آن اوصیا هستند. هر عملی از اعمال خیری که بدست کسانی غیر از اوصیا و عهود و حدود وشرایع و سنن و ویژگیهای دین آنها انجام گیرد مردود و غیر قابل قبول خواهد بود. و اهل آن در مرحله کفر هستند هرچند صفت ایمان شامل حال آنها شود. سپس خداوند کلام خود را به سه بخش تقسیم فرمودند: بخشی از آن را عالم و جاهل میداند و بخشی را تنها کسی میداند که ذهن خود را پاک و حس خود را لطیف و تمایز دادنش صحیح باشد خداوند سینه او را برای اسلام فراخی داده است و بخشی که بجز خدواند و ملائکه و راسخون در علم کسی نسبت به آن معرفت ندارد. بدین دلیل این کار را انجام داده تا اینکه اهل باطلی که بر میراث علم از کتاب پیامبر چنگ طمع انداختند ادعایی نکنند و نیاز، آنها را به پیروی از کسی که ولایت امر بدو سپرده شده هدایت کرد ولی از اطاعت از او سرباز زدند...).([52])
بلکه روایت شده که در هر زمانی تأویلی وجود دارد و تنها امام حجت برگزیده شده از سوی خداوند از تأویل آن خبر دارد.
اسحاق بن عمار میگوید از امام صادق ع شنیدم که میفرمود:(قرآن تأویلی دارد. برخی از این تأویل واقع شده و برخی هنوز وقت آن نرسیده است. اگر تأویل آن در زمان امامی از ائمه واقع گردد امام آن زمان تأویل را در مییابد).([54])
بدین گونه واضح میشود که تأویل قرآن و معرفت محکم و متشابه مختص امام معصوم از اوصیای رسولالله حضرت محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) میباشد و کسی به غیر از آنها هیچ معرفتی به آن ندارد.
نیز از روایت قبلی روشن شد که کسی در عصر ظهور به جز امام مهدی (علیه السلام) یا کسی که بطور مستقیم با ایشان در ارتباط باشد و این علم را تحمل کرده است به تأویل قرآن معرفت ندارد. و بدین شکل خواهیم دانست که امام مهدی یا کسی که با او در ارتباط است از راه به زانو در آوردن جمیع علما نسبت به علم متشابه قرآن و احکام آن، قابل شناخت است. همانگونه که پدران وی امامت خویش را از طریق همان علمی که خاص آنهاست ثابت کردند.
لذا بر کسانی که متصدی امور دینی هستند و ادعای مرجعیت میکنند در این علم مقدس با سید احمدالحسن مناقشه کنند. اگر در این راه عاجز ماندند و پاسخ ندادند حقانیت سید احمدالحسن (علیه السلام) ثابت میشود که وی وصی و فرستاده امام مهدی (علیه السلام) است چون این علم همانگونه که روایات تصریح میکنند نزد کسی به جز اوصیای رسول الله (علیهم السلام) نمیباشد.
الشيخ ناظـم العقـيلي ۱۴۲۹ هـ.ق
والحمدلله رب العالمین والصلاة والسلام علی محمد وآله الائمه والمهدیین.
شیخ ناظم عقیلی ١٤٢٩ه.ق
بسم الله الرحمن الرحیم
و الحمد لله رب العالمین
(و این چنین يوسف را در زمين تمکین داديم تا به او تعبير خواب آموزيم و خدا بر کار خويش غالب است، ولی بيشتر مردم نمیدانند)([56]).
عیسی بن مریم (علیه السلام) فرمود:(ای گروه حواریون! درخواستی از شما دارم، برآوردهاش کنید). گفتند: درخواست شما را برآورده میکنیم، ای روح خدا. شروع به شستن پاهایشان نمود. گفتند: ما به انجام این کار سزاوارتریم، ای روح خدا! فرمود:(دانشمند، سزاوارترین افراد برای خدمت به مردم است. من این چنین فروتنی کردم تا شما نسبت به مردم چون من که به شما فروتنی کردم، فروتنی کنید). سپس عیسی (علیه السلام) فرمود:(نهال حکمت، تنها با فروتنی و تواضع رشد میکند نه با تکبّر و برتریجویی؛ چنانچه گیاه در دشت بروید، نه بر کوه)([58]) گیاه در دشت میروید، نه بر کوه.
برادران گرامی! بر اهل زمین رحم آورید تا آنکس که در آسمان است، بر شما رحم آورد. در زمین فروتنی و تواضع پیشه کنید تا در آسمان، بلندی یابید و بدانید که خلق، عیال خدایند و محبوبترین خلق نزد خدا، رئوفترین آنها نسبت به عیال او میباشد.
با یکدیگر مهربان و بر کافران سختگیر باشید. حق تعالی میفرماید:(محمد پيامبر خدا، و کسانی که با او هستند بر کافران سختگيرند و با يکديگر مهربان. آنان را بينی که رکوع میکنند، به سجده میآيند و جويای فضل و خوشنودی خدا هستند. نشانشان اثر سجدهای است که بر چهرهی آنها است. اين است وصفشان در تورات و در انجيل، که چون کِشتهای هستند که جوانه بزند و آن جوانه محکم شود و بر پاهای خود بايستد و کشاورزان را به شگفتی وادارد، تا آنجا که کافران را به خشم آورد. خدا از ميان آنها کسانی را که ايمان آوردهاند و کارهای شايسته کردهاند به آمرزش و پاداشی بزرگ وعده داده است).([60])
تعالیم انبیا را فراگیرید و به آن عمل کنید که خدا، پیامبرش، ائمه، انبیا، فرستادگان و بندگان صالح خدا اعمال شما را خواهند دید:(و اينکه برای انسان، جز آنچه خود تلاش کرده است، نيست * و زود است که کوشش او در نظر آيد * سپس او را پاداشی تمام دهند).([62])
و به یقین برسید، که فرزند آدم تنها با یقین بهرهمند میشود و کفِ دستی از رحمت خدا برمیگیرد، که اینچنین نوح پیامبر، ابراهیم خلیل، موسی کلیم، عیسی مسیح، محمد بن عبدالله و ائمه اطهار فرمودهاند:(خُذ عَلی قَدْر یَقینِک)(به اندازهی یقینت برداشت کن)، و اینکه انسان را(بهرهای) جز آنچه خود کرده، نیست، و اولیای خداوند تنها با یقین، مردگان را زنده میکنند و بیماران را شفا میبخشند.
ای عزیزان! بدانید که یقین، کلید دروازهی اعظم الهی است، و در چشم آن کس که یقین دارد هیچ نیرویی جز به خداوند نیست(لا قوّة إلا بالله)، فراعنه ـآمریکا و جیرهخواران حقیرشـ پستتر و حقیرتر از مگسی میشود و چگونه در نظر او که در غار استوار الهی آرمیده، اینچنین نباشد!
خویشتن را بسنجید و آن را بر حق عرضه بدارید تا وسعت یقینی که دست یازیدهاید را بشناسید. ببینید آیا این آمادگی را دارید که امروز خود و اموال خود را همراه با حسین بن علی (علیه السلام) در معرض نابود شدن قرار دهید، یا اینکه در سیاهیهای تاریکیهای این دنیای پست و حقیر اعم از حب زندگی، جاه، مال و فرزندان، بیمناک و ناپایدارید.
ای عزیزان! بدانید که حسین همان ذبیح الله، و راه حسین (علیه السلام) همان پناهگاه استوار الهی است.
ای عزیزان! چه بسیارند در این زمان، کسانی که به حسین نامه نوشتند و گفتند: پیش آی، ای پسر رسول خدا که تو را لشکری گِردکرده، فراهم است؛ ولی هنگامی که نزدشان آمد و خداوند آنها را با اندکی از میراث دنیا و ترس از دجّال بزرگ(آمریکا) آنها را آزمود، گفتند:(ما اينجا مینشينيم، تو و پروردگارت برويد و با آنها نبرد کنيد)([65]) و گفتند:(امروز ما را توانِ جالوت و سپاهش نيست)([66]) و اهل کوفهی این زمان، چنین تکرار کردند؛ پس برای آنچه پیش فرستادند و زبانهایشان به باطل گویا شد، نگونساری بر آنها باد! اینها همان فرزندان قاتلان حسین بن علی (علیه السلام) هستند.
به خدا سوگند، به سوی آنها نیامديم مگر پس از اینکه هر صبح و شام ما را با تضرّع و زاری به سوی خود فراخواندند. در حالی که از ظلم و جور ظالمان و فراعنه، به تنگ آمده بودند؛ اما آن هنگام که در میانشان آمديم با ما به ستیز پرداختند و شمشیری آخته به سوی ما کشیدند و به جای دوستدارانشان، یاوری برای دشمنانشان شدند؛ پس وای بر کسی که در روز قیامت دوستانش دشمنانش باشند، و دشمنشان، جدّم رسول خدا (صلی الله علیه و آله و سلم) باشد. راضی به حکمیّت خداوند هستیم و... و... وعدهگاه ما قیامت، و جهنم منتظر آنها است که به آن میرسند؛ و چه بد جایگاهی برای وارد شوندگانش میباشد!
ای انصار خدا!
ای انصار انبیا و فرستادگان!
ای انصار حسین!
ای انصار امام مهدی!
تقوای الهی پیشه کنید و یقین داشته باشید و بنگرید که با امانت امام مهدی(علیه السلام) در نزد خویش، چگونه رفتار میکنید:(گفتند: ای پدر! چيست که ما را بر يوسف امين نمیشماری؟! حال آنکه ما خيرخواه او هستيم!.... * گفت: اگر او را ببريد، غمگين میشوم و میترسم از او غافل شويد وگرگ او را بخورد).([68])
و الحمد لله وحده.
(من کیش و آیین مردمی را که به خدای يکتا ايمان ندارند و به روز قيامت کافرند، ترک کردهام * من پيرو کيش پدرانم، ابراهيم و اسحاق و يعقوب هستم و ما را نَسِزد که هيچ چيز را شريک خدا قرار دهيم. اين فضيلتی است که خدا بر ما و بر مردم ديگر ارزانی داشته است ولی بيشتر مردم ناسپاساند).([70])
گناهکارِ تقصیرکار
بسم الله الرحمن الرحیم
حمد و ستایش مخصوص خداوند، پروردگار جهانیان است؛ کسی که مالک سلطنت، روان کنندهی کشتی(وجود)، مُسخّر کنندهی بادها، شکافندهی سپیدهی صبح، حکمفرمای روز جزا و پروردگار جهانیان است.
سپاس مخصوص خدایی است که از ترس و خشیّت او، آسمان و ساکنانش میغرند و زمین و آبادکنندگانش میلرزند و دریاها و هر آن که در اعماقش غوطهور است موج میزنند.
بار خدایا! بر محمد و آل محمد درود فرست؛ کشتی روان در اقیانوسهای ژرف؛ هر که بر آن سوار شود، ایمنی یابد و هر که آن را رها کند غرق شود. کسی که از آنها پیش افتد، از دین خارج است و کسی که از آنها عقب بماند، نابود است؛ و همراه با آنها، ملحق به آنها است.
******
[1]-یوسف: 88.
[2]- آل عمران : 7.
[3] - آل عمران:7
[4]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص198.
[5]- وسائل الشیعه(آل البیت): ج27ص198
[6]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص179.
[7] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص179
[8]- النساء : 83.
[9]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص200.
[10] - النساء: 83.
[11] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص 200
[12]- العنكبوت : 49.
[13]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص180.
[14]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص198.
[15] - عنکبوت: 49.
[16] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص198
[17]- آل عمران : 7.
[18]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص200.
[19] - آل عمران:7
[20] - وسائل الشيعة(آل البيت) : ج 27ص200.
[21]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص192.
[22] - وسائل الشيعة(آل البيت) : ج 27ص192.
[23]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص190.
[24] - وسائل الشيعة(آل البيت) : ج 27ص190.
[25]- طه : 83.
[26]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص202.
[27] - طه: 83
[28]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص186.
[29]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج18 ص149.
[30] - وسائل الشيعة(آل البيت) : ج 27ص202.
[31]- النساء : 59.
[32]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص195.
[33] -النساء: 59.
[34] - وسائل الشيعة(آل البيت) : ج 27ص195.
[35]- سبأ : 18.
[36]- آل عمران : 97.
[37]- بحار الأنوار : ج2 ص292.
[38] - سبا :18.
[39] -آل عمران :97.
[40] -بحار الأنوار : ج 2ص292.
[41]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص185.
[42] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص185.
[43]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص202.
[44] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص202.
[45]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص187.
[46] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص187.
[47]- التوبة : 119.
[48]- البقرة : 189.
[49]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص194.
[50] -التوبه: 119.
[51] -البقره: 189.
[52] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص194.
[53]- وسائل الشيعة(آل البيت) : ج27 ص196.
[54] - وسائل الشيعة(آل البيت): ج 27ص196.
[55]- يوسف : 21.
[56]- یوسف: 21.
[57]- الكافي : ج1 ص37.
[58]- کافی: ج 1 ص 37.
[59]- يوسف : 21.
[60]- فتح: 29.
[61]- النجم : 39 – 41.
[62]- نجم: 39 تا 41.
[63]- المائدة : 24.
[64]- البقرة : 249.
[65]- مائده: 24.
[66]- بقره: 249.
[67]- يوسف : 11 – 12.
[68]- یوسف: 11 و 13.
[69]- يوسف : 37 – 38.
[70]- یوسف: 37 و 38.