جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامدر پایان:
ما آیهای از قرآن داریم که نوشتن وصیت را هنگام فرا رسیدن مرگ و با دو کلمه دلالتکننده بر وجوب، واجب میسازد: ﴿کُتِبَ﴾ و ﴿حَقّاً﴾. خداوند متعال فرمود: «بر شما مقرر شده است كه چون یكی از شما را مرگ فرا رسد، اگر خیری را بر جای گذارد، برای پدر و مادر و خویشاوندان [خود] به طور پسندیده وصیت كند. [این كار] حقی است بر پرهیزگاران»([516]). هرکس نوشتن وصیت را انکار کند، رسولالله (ص) را به معصیت متهم کرده است.
ما همچنین روایاتی داریم که بر نوشتن وصیت، یا بر تلاش رسولالله (ص) نسبت به نوشتن وصیت هنگام فرا رسیدن مرگ، دلالت میکند؛ مانند رزیة الخمیس که در بخاری روایت شده است و آنچه سلیم بن قیس در کتابش روایت کرده است.
ما روایاتی نیز داریم که موافق محتوای وصیت است و آن روایات مهدیین دوازدهگانه است. و میتوان به منابع آن نزد شیعیان و اهل سنت رجوع کرد. همچنین روایتی که طوسی از ایشان (ع) آورده است که نام مهدی (احمد، عبدالله و مهدی) میباشد. و آنچه از اهل سنت روایت شده است که نام مهدی شبیه نام پیامبر (ص) است، یعنی احمد، همانطور که در وصیت آمده است.
ما همچنین متن وصیت نوشتهشده هنگام فرا رسیدن وفات پیامبر (ص) را داریم، که در غیبت طوسی روایت شده است و نزد ما معارض و مخالفتی با متن وصیت وجود ندارد.
همچنین هر اشکالی را که برای رد وصیت آوردند، به طور کامل پاسخ داده شده است و باطل بودن آن به شکل روشن و واضح بیان شده است.
پس چگونه پس از این همه، برای شخص عاقل امکانپذیر است که وصیت را رد کند؟ چگونه برای فردی که از آخرت میترسد، ممکن است که وصیت را رد کند؟ و برای فردی که از خداوند میترسد، ممکن است که وصیت را رد کند؟!!!
خلاصه:
خلافت خداوند در زمین پس از محمد رسولالله (ص)، همانطور که عقل و نقل بیان میکند، ادامه دارد.
رسولالله (ص) بر علی (ع) و بر امامان اهلبیت (ع) نص و تصریح کرده است.
خلفای رسولالله (ص) ادعا کردند که وصیت در مورد آنان است و وصیت، نوشتار بازدارنده از گمراهی را فردی جز آنان ادعا نکرد، تا اینکه ادعای آنان به طور کامل انجام شد و هدف از وصیت در مورد آنان تحقق یافت.
این برای اثبات حق آنها و بطلان افراد مخالف آنان کافی است.
اضافه میکنم که علم در آنچه مردم به آن نیازمند هستند و در مسائل دینی مردم به وجود میآید، از آنها آشکار شده است.
همانطور که ایشان به حاکمیت خداوند در زمین دعوت کردند.
اینچنین است که ستونهای اثبات خلافت آنها کامل شده است و عذر و بهانهای برای افراد مخالف آنان و رویگردانان از آنان باقی نمانده است، مگر نادانی یا دشمنی و به بیراهه رفتن.
[516]. قرآن کریم، سوره بقره، آیه 130.