جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبنــى اســرائيل چشم به راه ولادت موسى (ع)
بنی اسرائیل پیش از بعثت موسی (ع) در وضعیت چشم انتظار بودنِ این پیامبر بزرگ و مصلح منتظر بودند؛ تا آنجا که ولادت او و آماده بودن برای استقبال از این مولود مبارک را به یکدیگر بشارت میدادند؛ مولودی که آنها را از حکومت طاغوتها و فرعونها رهایی میبخشید؛ همان فراعنهای که به نوبهی خود در سوی مقابل، در وضعیت چشم انتظاریِ این مولود مبارک بودند تا بر او یورش برند و او را به قتل برسانند، و پیش از آنکه بزرگ شود و حکومت طاغوتیشان را یکسره و فراعنه و ادعاهای پوچ و دروغینشان را مفتضح و بنی اسرائیل را به سوی نجات و رهایی و بر دوش کشیدن کلمهی لا اله الا الله به سوی اهل زمین راهبری نماید، از او رهایی یابند. سالهای آن ولادت وعده داده شده فرا رسید و فرعون در آن سالهایی که چشم انتظار ولادت موسی (ع) بودند نوزادان بنی اسرائیل را به قتل رسانید با این پندار که او توانایی تغییر سنت خداوندی را دارد؛ اما خداوند اراده فرمود تا او را خوار نماید و ضعف و ناتوانی او را در برابر قدرت الهی و تدبیر ربانی آشکار سازد؛ خداوند سبحان موسی را در قصر خود فرعون پرورانید و پرورانندهی موسی کسی جز همان فرعون سرکش نبود؛ همان کسی که شب و روز در پی فیصله دادن ماجرای همین مولود بود.
حق تعالی میفرماید: (خاندان فرعون او را يافتند و برگرفتند تا دشمنشان و سبب اندوهشان گردد، که فرعون، هامان و لشکریانشان خطاکار بودند * همسر فرعون گفت: اين کودک نور چشم من و تو خواهد بود؛ او را مکشيد، شايد به ما سودی رساند يا او را به فرزندی گيريم؛ در حالی که آنها نمیدانستند)[112]. در آن هنگامهای که فرعون و سپاهیانش بنی اسرائیل را به استضعاف میکشیدند و آنها را خوار و ذلیل مینمودند و پسران و بهترینها و برگزیدگانشان را میکشتند، موسی در قصر فرعون رشد میکرد و بزرگ میشد و آنچه از ظلم و به بندگی کشیدن مردم مستضعف در خارج از قصر اتفاق میافتاد را نظاره میکرد و آنچه در داخل قصر از نقشههای رُعبانگیز و تبلیغاتی که هدف از آنها به بندگی کشیدن مردم و وادار کردن آنها به فرمانبرداری از فرعون و یا حداقل پذیرش تسلیم شدن در برابر وضع موجود و ترک مقاومت بود را به عینه میدید: (فرعون گفت: شما را جز آنچه مصلحت ديدهام راهی ننمايم و جز به راه صواب راهبری نکنم)[113].
حضرت موسی (ع) سیاست فرعون و حزبش را از نزدیک ملاحظه میکرد؛ سیاستی که تمثیلی از جلوگیری از انتشار دین خدا و بازداشتن بنی اسرائیل از تقیّد به شعائر دینی و گسترش فساد و به دنبال آن هدایت نسلهایی که در چنین جوّ فاسدی نشو و نما مییافتند به سوی فساد و ترک دینداری و التزام به شریعت مقدّس الهی بود. اینها مهمترین عواملی هستند که حکومت طاغوت بر آنها تکیه دارد؛ چرا که تضمین کنندهی خالی شدن جامعه از خداوند، از تنها قدرت حقیقی و یاریگر واقعی، از توانای به پایان رسانندهی حکومت طاغوت و حزب شیطانیاش، میباشند.
القصص : 8 ـ 9.
[111]- غافر : 29.
[112] - قصص: 8 و 9.
[113] - غافر: 29.