جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامالصَّمَدُ
از آنجا که الله، کاملی است که برای سدِّ نقص و کسب کمال به او روی میآورند، بر این اساس اتصاف به صفت الوهیّت به طور کلی فقط به خداوند منحصر نیست، سبحانه و تعالی عما یشرکون! آری، الوهیتِ مطلق منحصر به حق تعالی سبحان است و عبارت «لا اله الا الله» کلمهی توحید است زیرا ما با آن الوهیّت مطلق را قصد کردهایم. صفت الوهیّت به طور کلی، موجودِ کاملی از خلق او که دیگران به او روی میآورند تا او بر ایشان افاضهی کمال کند و نقص و نیازشان را برطرف سازد را شامل میشود. حضرت محمد (ص) صورت خدای سبحان و متعال و وجه خدای سبحان متعال و همان الله در خلق است ولی بین موصوف شدن حضرت محمد (ص) به صفت الوهیّت و الوهیّت خدای سبحان و متعال تفاوت وجود دارد؛ اتّصاف حضرت محمد (ص) به صفت الوهیّت مقیّد، به نقص و احتیاج او به خدای سبحان و متعال است ولی الوهیّت حق تعالی، مطلق است و به همین دلیل این صفت یعنی الصمد به معنای کسی که نقص و خللی در او نیست برای تسبیح و تنزیه خداوند آمده است، و برای بیان این که اولوهیت خدای سبحان و متعال، تنزیهشدهی تسبیحشدهای است که هیچ خللی در آن نیست و هیچ نقصی در آن راه ندارد.
بر همین اساس توصیف «صمد» به صورت مضاف بر الوهیّت، نمیتواند جز بر خدای سبحان و متعال اطلاق شود، و در این، نشانهای است برای بازشناختن الوهیّت خداوند سبحان و متعال و بیان این مطلب که الوهیّت خداوند تام و مطلق میباشد؛ از این رو در سورهی توحید آمده است «الله الصمد»؛ و «الله الصمد» مانند آن است که بگویی خداوند نوری است که در او ظلمتی وجود ندارد، و این صفتی است که هیچ مخلوقی در آن شریک نیست. این صفت مانند سمیع و بصیر و خالق نیست چرا که مخلوقات هم در این صفات (با خدا) شریک هستند. شما میتوانی بگویی حضرت محمد (ص) نور است اما در او ظلمتی وجود دارد که همان انانیّت و هویّت ایشان میباشد که اگر نباشد، برای محمد اسم و رسمی بر جای نمیماند و چیزی جز خدای واحد قهار سبحان و تعالی باقی نخواهد ماند.
اگر چه حضرت محمد (ص) در بالاترین درجات کمال ممکن برای خلایق جای دارد و اگر چه ایشان صورت خدا و حامل صفت لاهوت برای خلق میباشد تا خلایق خدای سبحان را بشناسند و به دنبال آن، خلایق آهنگ او کنند تا حضرت، ایشان را کمال بخشد و نقص و نیازشان را برطرف سازد، ولی از سوی دیگر، حضرت محمد (ص)، محتاج خدای سبحان و متعال است و او بندهای از بندگان حق تعالی به شمار میرود: «نزدیک است روغنش روشنی بخشد هر چند آتش به آن نرسیده باشد، نوری افزون بر نور دیگر»[87]. «نزدیک است از خودش روشنی بخشد» نه این که «خود به خود و از جانب خودش نور میدهد». حتی ابراهیم (ع) که جزو پیامبران اولوالعزم است، هنگامی که ملکوت آسمانها را دید، چنین پنداشت که اتصاف محمد (ص) به الوهیّت، همان الوهیّت مطلق است، و چنین گمان برد که ربوبیّت محمد (ص) همان ربوبیّت مطلق میباشد. سپس خدای سبحان و متعال بر ابراهیم (ع) منّت نهاد و افول محمد (ص) و بازگشت او به انانیّت و هویت را برایش پدیدار ساخت، و ابراهیم دانست که الله سبحان و تعالی در ملکوت دیده نمیشود، همانطور که میدانست خدا در مُلک نیز به چشم نمیآید؛ جز این که دیدن محمد (ص) همان دیدن خدا و مواجه شدن با محمد (ص)، همان مواجه شدن با خدا است، سبحانه و تعالی عما یشرکون! اهل بیت چیزی از این معنا را لا به لای سخنان خود تبیین کردهاند.
امام صادق (ع) دربارهی آیهی: «و زمین به نور پروردگارش روشن شود»[90] فرمود: «پروردگار زمین، امام زمین است». به آن حضرت عرض شد: هرگاه خارج شود چه میشود؟ فرمود: «در آن صورت مردم با نور او از نور آفتاب و نور ماه بینیاز میشوند و به نور امام اکتفا میکنند»[91]. با این که رب یا پروردگار زمین همان خداوند سبحان و متعال است ولی ربوبیّت او، ربوبیّت مطلق است و حال آن که ربوبیّت امام مهدی (ع) مقیّد به فقر و احتیاج به خداوند سبحان و تعالی میباشد.
* * *
* * *
]- النور : 35.
[87] - نور: 35.
[88]- الزمر : 69.
[89]- مستدرك سفينة البحار : ج4 ص47.
[90] - زمر: 69.
[91] - مستدرک سفینة البحار: ج 4 ص 47.