جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامآیا روایاتی وجود دارد که سهو و نسیان را از معصوم مُنتفی نماید؟
لا توجد روايات تنفي السهو والنسيان عن خليفة الله أو المعصوم لا مطلقاً ولا في العبادة حتى يتم مناقشة هل أنها تفيد اليقين والاعتقاد أم لا، فالأمر أصلاً معدوم. نعم، هناك رواية واحدة تنفي كون رسول الله محمد (صلى الله عليه وآله) سجد سجدتي السهو، ونفيهما لا يلزم بالضرورة نفي السهو في العبادة.
هیچ روایتی وجود ندارد که به صورت مطلق و نه در عبادت، سهو و نسیان را از خلیفهی خداوند یا معصوم نفی نماید تا بحث شود آیا این روایات، باعث یقین و اعتقاد میشوند یا خیر. اصلاً چنین روایتی وجود ندارد. بلکه تنها یک روایت وجود دارد که انجام دو سجدهی سهو را از رسول خدا محمد (ص) نفی میکند. اما نفی دو سجدهی سهو ضرورتاً باعث نفی سهو در عبادت (به طور کلی) نمیشود.
زراره میگوید: از امام باقر(ع) پرسیدم: (آیا اصلاً رسولالله (ص) دو سجدهی سهو را انجام داد؟ ایشان فرمود: خیر. فردِ فقیه دو سجدهی سهو انجام نمیدهد).([713])
بدون تردید، سخن ما در این مورد نیست که آیا رسولالله (ص) دو سجدهی سهو را انجام دادهاند یا خیر. اگر رسولالله (ص) در یک مورد مشخص (مانند سهو در تعداد رکعات)، دو سجدهی سهو انجام نداده باشد، هیچ اشکالی وجود ندارد. این گونه نیست که هر سهوی در نماز یا در تعداد رکعتها، همیشه باعث انجام سجدهی سهو بشود، تا بگویند بین «نفی سجدهی سهو» از رسول خدا محمد (ص) در یک مسئله، و «نفی سهو در عبادت» از ایشان رابطهی مستقیمی وجود دارد.
اتفاقاً همین روایت بالا دو سجدهی سهو را به طور دائم از فقیه هم نفی میکند و فقط دربارهی رسول خدا (ص) و امامان معصوم نیست؛ این به آن معناست که سجدهی سهوی که نفی شده، دربارهی کاری است که هرکس در دینش فقیه باشد، میتواند آنرا، بدون نیاز به کار دیگری که باعث انجام سجدهی سهو شود، جبران نماید. به عنوان مثال، کسی که بین رکعت دو و چهار شک کند، بنا را بر چهار رکعت میگذارد و تشهد میخواند و سلام میدهد و دو رکعت ایستاده میخواند و نیازی هم به سجدهی سهو نیست.
به علاوه، این یک روایت است و باعث یقینی که در اعتقاد لازم است، نمیشود. این روایت، خبر واحد است و کسانی که به آن استدلال میکنند، به فهم اشتباه خودشان نسبت به این روایت استدلال مینمایند. چه بسا این مسئله حتی یکی از جزئیات در احکام فقهی را هم ثابت نمیکند، چه رسد به این که مسئلهی مورد بحث، یک امر عقیدتی است و نیاز به دلیل قطعی دارد که آنها فاقد دلیل قطعی هستند. آنان نه دلیل عقلی تمام و کامل دارند، نه روایات متواتر یا روایاتی که صحیح بودنش قطعی باشد، و نه دلیل قرآنی محکم؛ بلکه آنچه وجود دارد، مخالف این عقیده است.
من به جز این روایت، هیچ روایت دیگری نیافتم که به موضوع مطرح شده در اینجا (یعنی نفی سهو از معصوم در عبادت) ارتباطی داشته باشد؛ ولی افرادی وجود دارند که میخواهند به روشی زورگویانه آن را اثبات نمایند (مرغ همسایه غاز است) و به این منظور، به سراغ روایاتی رفتند که واقعاً از موضوع نفی سهو در عبادت از خلیفهی خداوند یا معصوم به دور است. علاوه بر آن، چیزی از آنان نیافتم که دارای ارزش علمی باشد تا پاسخ آن را بدهم؛ فقط سردرگمیِ کورکورانه و دادن معنای زیاده از حد به کلام است. این نظر من در مورد سخن آنان است. در حقیقت خجالتآور است که سطح کار انسان در اثبات اعتقادش به این حد پایین بیاید که بگوید: روحالقدس از سهو به دور است، و فرد معصوم، با روحالقدس تأیید شده است، و این را دلیلی قرار دهد بر اینکه معصوم، از سهو در عبادت به دور است. این در حقیقت نوعی سفسطه است؛ زیرا مسئله، این نیست که در مورد عصمت روح امام (که مجرد است) یا روحالقدس مجرد، روحی که مجرد از سهو است، سخن بگوییم. بلکه سخن دربارهی وضعیت امام در زندگی دنیاست. امام در زندگی دنیوی، جسدی متراکم و مادی و غیرلطیف دارد و قدرت مغز او مانند بقیهی انسانها، محدود است و این جسد، او را در پرده و حجاب از عوالم دیگر قرار میدهد. این جسد، علت اصلی سهو و نسیان هر انسانی میباشد. در نتیجه عصمت روح مجرد یا روح مجرد از سهو، به این خاطر است که او به عنوان مثال به مشغلههای مادی مشغول نیست. این اصلاً به معنای عصمت انسانی که در این عالم مادی ترکیبی از روح و جسد است نمیباشد.
[712]. تهذيب الأحكام - الطوسي: ج2 ص350 - 351.
[713]. تهذیب الاحكام، شیخ طوسی، ج۲، صص ۳۵۰ تا ۳۵۱.