جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
پیوستهای عقد
(هفت مورد):
اول: کُفو بودن (همسنگ بودن) در ازدواج برای زن شرط است، و معنای آن یکسان بودن در اسلام است.([57]) از مصادیق اسلام مودّت و دوستی نزدیکان رسول خدا حضرت محمد ص که آنها خاندان آن حضرت یعنی امامان و مهدیین ع هستند، میباشد و کسی که بغض و دشمنی آنها را داشته باشد ناصبی است.
ازدواج با مرد ناصبی یعنی کسی که آشکارا با اهل بیت (علیهم الصلاة و السلام) دشمنی میکند صحیح نیست؛ چون کاری را انجام میدهد که نشاندهندۀ آن است که از دین اسلام خارج شده است.
توانایی پرداخت نفقه در ازدواج شرط نیست و اگر بعد از ازدواج از پرداخت نفقه ناتوان شود، زن نمیتواند عقد را باطل کند. ازدواج کردن برده با زن آزاد، زن عرب با عجم و زن هاشمی با غیرهاشمی و برعکس جایز است. همچنین ازدواج کسی که شغل سطح پایینی دارد با کسی که صاحب اموال و خانههای فراوان است جایز است. اگر مؤمنی که توانایی پرداخت نفقه را دارد خواستگاری کند، پذیرفتن آن واجب است هرچند که از نظر نَسَبی پایینتر باشد. و اگر ولیّ مانع شود گناه کرده است، و اگر مرد خود را به قبیلهای نسبت دهد، سپس آشکار شود که از قبیلهای دیگر است، زن میتواند عقد را باطل کند.
ازدواج کردن با فاسق ـبه خصوص با شرابخوارـ و همچنین ازدواج کردن زن مؤمن با مخالف([58]) ـهرچند که مستضعف باشد؛ یعنی به دشمنی شناخته نمیشودـ کراهت دارد.
دوم: اگر با زنی ازدواج کند سپس بفهمد که او قبلا زنا کرده است حق باطل کردن عقد و طلب کردن مهریه از ولیّ را ندارد.
سوم: با کنایه خواستگاری کردن از زنی که در عدۀ طلاق رجعی است جایز نیست؛ چون او در حکم همسرِ (طلاق دهنده) است، ولی با کنایه خواستگاری کردن از زنی که سه بار طلاق داده شده است، برای شوهر و غیر آن جایز است، ولی صراحتاً خواستگاری کردن چه از طرف شوهر باشد و چه شخصی دیگر، جایز نیست. اما زنی که نُه بار طلاق داده شده ـکه بین آنها دو بار ازدواج کرده است (و بر شوهرش حرام ابدی شده است)ـ شوهرش حتی با کنایه نیز جایز نیست از او خواستگاری کند، اما غیر او میتوانند در عده با کنایه از او خواستگاری کنند؛ ولی صراحتاً خواستگاری کردن از او، بر شوهر و دیگران در مدت عدّه جایز نیست.
اما زنی که عدۀ بائن([59]) نگه میدارد، برای خلع([60]) باشد یا باطل شدن عقد،([61]) شوهر میتواند با کنایه یا صراحتاً خواستگاری کند و غیر او فقط با کنایه میتوانند خواستگاری کنند.
کنایه به این شکل است که بگوید: چه بسا کسی به تو تمایل داشته باشد، یا بر تو حریص باشد، یا امثال اینها. صراحت به این شکل است که چیزی بگوید که جز ازدواج معنای دیگری را نرساند؛ مثلا بگوید: هنگامی که عدهات تمام شد با تو ازدواج میکنم. اگر در جایی که صراحتاً خواستگاری کردن جایز نیست، این کار را انجام دهد و بعد از به پایان رسیدن عدّه با او ازدواج کند، حرام محسوب نمیشود.
چهارم: اگر از زنی خواستگاری کند و او قبول کند، خواستگاری کردن از آن زن (بر دیگران) حرام است، اما اگر زن با شخص دیگری ازدواج کند، آن ازدواج صحیح است.
پنجم: اگر زنی که سه بار طلاق داده شده ازدواج کند و زن در عقد شرط کرده باشد هنگامی که بر شوهر اولش حلال شد (بعد از نزدیکی) بین آن دو همسری وجود نداشته باشد، این عقد باطل است، و اگر زن طلاق را شرط کرده باشد، عقد ازدواج صحیح و شرط باطل است، و اگر با آن زن نزدیکی کند باید مهر المثل را بپردازد.
اما اگر شرط را در عقد ذکر نکنند، بلکه زن یا مرد یا ولیّ، آن را در نیت داشته باشند، باعث باطل شدن عقد نمیشود و هر زمان که عقد صحیح همراه با نزدیکی صورت گیرد، زن بعد از جدا شدن و پایان عدّه بر شوهر اولش حلال میشود و اگر عقد باطل باشد، بر او حلال نمیشود؛ چون نزدیکی اگر با عقد صحیح نباشد کفایت نمیکند.
ششم: ازدواج شِغار باطل است، و به این معنی است که دو مرد و دو زن با هم ازدواج کنند به این صورت که مهریۀ یکی ازدواج دیگری باشد.([62])
هفتم: ازدواج کردن با قابلهاش که او را بزرگ کرده است و دختر آن قابله کراهت دارد.
و اینکه مردی دختر همسر سابقش را به عقد پسرش دربیاورد که این دختر پس از جدایی از او و ازدواج با مرد دیگری به دنیا آمده باشد کراهت دارد؛ ولی اگر آن دختر قبل از ازدواج با آن زن (از شوهر دیگری) به دنیا آمده باشد، ازدواج کردن پسرش با او کراهت ندارد.
ازدواج کردن با کسی که قبل از پدرش هَووی مادرش بوده است، و همچنین ازدواج با زنی که زنا کرده است قبل از توبه کردنش، کراهت دارد.
[57]- یعنی اگر زن مسلمان باشد باید شوهر نیز مسلمان باشد. (مترجم)
[58]- مانند ازدواج زنی که مؤمن به ائمه و مهدیین است با مسلمانی که مؤمن به ائمه یا مهدیین نیست (و با آنان دشمنی نمی کند). (پاسخهای روشنگرانه ج 7)
[59]- که مرد در آن حق رجوع ندارد. (مترجم)
[60]- حالتی که زن از مرد تنفر دارد و با بخشش مهریه و حتی مبلغی بیش از آن از شوهرش جدا میشود که توضیح آن خواهد آمد. (مترجم)
[61]- به این دلیل طلاق در این مورد ذکر نشده است که در طلاق مرد حق رجوع دارد. (مترجم)
[62]- مانند اینکه یک برادر و خواهر با برادر و خواهر دیگری ازدواج کنند به شکلی که مهر هر کدام ازدواج دیگری باشد. (مترجم)