پیوست ۱ - تعریف‌ها

ملحق ۱ - تعريفات 
 

پیوست ۱ - تعریف‌ها 

 

الهادرون: جسيم يتكوّن من تجمع جسيمات أولية مثل الكواركات والتصاقها مع بعضها بسبب القوة النووية القوية، ومن أمثلة الهادرونات الشائعة البروتون والنيوترون. 

هادرون: ذره‌ای است که از گرد هم جمع شدن ذرات بنیادی نظیر کوارک‌ها و چسبیدن آنها به یکدیگر بر اثر نیروی قوی هسته‌ای به‌وجود میآید. پروتون و نوترون از جملهء معروف‌ترین هادرون‌ها به‌شمار می‌روند. 
 

اللبتون: جسيم أولي من أمثلته الالكترون والكوارك. 

لپتون: ذره‌ای بنیادی است، مانند الکترون و کوارک. 
 

الفوتون: جسيم أولي من البوزونات له طاقة وليس له كتلة، ويمكنه أن ينتج جسيماً من المادة له كتلة إذا كان الفوتون يحمل طاقة كافية لتتحول إلى كتلة بحسب قانون اينشتاين: Ε=mc² كما هو الحال بالنسبة لأشعة كاما. 

فوتون: ذره‌ای بنیادی از خانواده بوزون‌ها است که انرژی دارد ولی فاقد جرم می‌باشد. اگر فوتون از انرژی کافی برای تبدیل شدن به جرم برخوردار باشد، طبق معادلهء اینشتین ( ² E = mc ) می‌تواند ذرات بنیادی تولید کند که اشعه گاما چنین وضعیتی دارد. 
 

الألكترون: جسيم أولي من اللبتونات له كتلة ويحمل شحنة سالبة. 

الکترون: یک ذرهء بنیادی از گروه لپتون‌ها است که بار الکتریکی منفی و جرم دارد. 
 

البوزيترون: جسيم مادة مضادة وهو مضاد الالكترون ويتفانيان معاً إن تصادما وينتجان طاقة. 

پوزیترون: ذره‌ای ضد مادی که ضد الکترون می‌باشد و در صورتی که این دو با هم برخورد کنند، نابود می‌شوند و انرژی تولید می‌کنند.
 

النيوترون: جسيم من الهادرونات وهو مكوّن من اتحاد مجموعة كواركات ولا يحمل شحنة. 

نوترون: ذره‌ای از خانوادهء هادرون‌ها است که از گرد هم جمع شدن گروهی از کوارک‌ها پدید می‌آید و بار الکتریکی ندارد. 
 

البروتون: جسيم من الهادرونات وهو مكوّن من اتحاد مجموعة كواركات ويحمل شحنة موجبة. 

پروتون: ذره‌ای از خانوادهء هادرون‌ها است که از جمع شدن مجموعه‌ای از کوارک‌ها پدید می‌آید و بار الکتریکی مثبت دارد. 
 

السببية: وهي أن يكون لكل حدث أو تغير سبب أو علة أدت إلى حدوثه أو تغيره، والسببية حتمية لأن إلغائها يلزم منه أن العدم المطلق منتج وهذا محال، أما مسألة أنّ العدم المطلق غير منتج فهذه بديهية ولا تحتاج إلى نظر وإثبات، فالعقل يحكم بداهة أنّ العدم المطلق بحد ذاته غير منتج للوجود؛ لأن العدم المطلق لا شيئية فيه مطلقاً وبالتالي فلا يمكن تصور أن يصدر منه شيء. 

علیت: یعنی هر حادثه و تغییری، سبب و علتی دارد که باعث حادث شدن یا رخ دادن آن تغییر می‌شود. علیت قانونی حتمی است؛ زیرا نقض آن مستلزم آن است که عدم مطلق مولّد باشد، در حالی که چنین چیزی محال است. اینکه عدم مطلق نامولّد است، از بدیهیّات می‌باشد و به نظریه‌پردازی و اثبات نیاز ندارد. عقل به روشنی حکم می‌کند که عدم مطلق به‌خودی‌خود نمی‌تواند تولیدکننده باشد؛ زیرا عدم مطلق به طور کامل فاقد موجودیت است و بنابراین‌ نمی‌توان تصور نمود که از آن چیزی صادر گردد. 
 

ومحاولة إلغاء السببية في ميكانيك الكم يلزم منه أنّ العدم المطلق منتج، هذا مع العلم أن الحدث الكمومي في ميكانيك الكم يأتي من وسط يمتلئ بالوجود، فالفضاء عبارة عن وجود الأبعاد الكونية فلا يمكن والحال هذه أن نغمض أعيننا عن الوجود المحيط بالأحداث ونقول: إنّ الأحداث الكمومية - كالتفاوتات الكمية في الفراغ - جاءت من العدم المطلق لأننا لم نستطع أو لا نستطيع تشخيص سبب لظهورها. 

مولّد بودن عدم مطلق، نتیجه‌ای است که از راهبرد الغای اصل علیّت در مکانیک کوانتوم به‌دست می‌آید. این در حالی است که رویداد کوانتومی در مکانیک کوانتوم از محیطی سرشار از موجودیّت استخراج می‌شود. فضا عبارت است از وجود ابعاد کیهانی، و ما نمی‌توانیم چشمان خود را از محیطی که رویدادها در آن واقع می‌شوند، ببندیم و بگوییم: رویدادهای کوانتومی - از قبیل ناپایداری‌های کوانتومی در خلأ - از عدم مطلق سرچشمه گرفته است، صرفاً به این دلیل که ما نمی‌توانیم یا نتوانسته‌ایم دلیل پیدایش آنها را شناسایی کنیم. 
 

الذكاء: بشكل عام يتمثل في القدرة على تنظيم الأفعال وردود الأفعال وفق معطيات البيئة والمحيط عموماً لجلب المنفعة ودفع الضرر، فتوفر آلة ذكاء (كالدماغ أو الجهاز العصبي) في الكائن الحي يجعله ينظم قدراته البايولوجية الأخرى كالأسلحة البيولوجية والأطراف ليحصل على فائدة كبيرة ومضاعفة منها. 

هوشمندی: به طور کلی نشان‌دهندهء توانایی در سازمان‌دهی کنش‌ها و واکنش‌ها براساس داده‌های فضا و محیط می‌باشد که معمولاً برای جلب منفعت و دفع ضرر صورت می‌گیرد. وجود ابزار هوشمندی (مانند مغز یا سیستم عصبی) در یک جاندار، باعث می‌شود که وی بتواند سایر توانایی‌های بیولوژیکی و اعضایش را مانند یک اسلحهء بیولوژیکی جهت کسب منفعت بیشتر‌ و چند برابر نمودن آن توانایی‌ها سازمان‌دهی کند. 

 

*****