جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامپیوست ۳
از اینجا فهمیده میشود که هرچه شکرگزاری بنده بیشتر باشد، توفیق الهی که باعث شده این عبد به چنین شکر عظیمی بپردازد، بزرگتر و والاتر است. پس نعمت بر بندگان مقرب خدا عظیمتر است و عمل و شکر اینها خود نعمت جدیدی است که به شکرگزاری محتاج است، و این شکر نیز خود با توفیق الهی و با حول و قوّت خداوندی صورت میگیرد؛ لذا آن هم نعمت جدیدی والاتر از نعمت پیشین است و نیز حاجتمند شکری بزرگتر و والاتر! تا آنجا که خداوند کریم با کَرَم خویش دهانشان را مهر میزند و زبانشان را به خاموشی وامیدارد و اشک از دیدگانشان جاری میسازد وقتی میفهمند که از شکرگزاری حق تعالی قاصر و ناتوانند. این بندگان مقرب درگاه خدا در مقامات محمودهای (ستایششدهای) که دارند، از آنجا که میدانند آمیخته با عدم و ظلمت آن هستند و با نقص و حقیقت آن، عَجیناند، وجود و بقای خویش را گناه به شمار میآورند. از این گناه به درگاه خداوند استغفار مینمایند و به سوی او توبه و انابه میکنند و بخشش و رحمت حضرتش را طالب میشوند. این در حالی است که وجود آنها خود، منوط به بقای این حجاب و بقای آنها نیز مرهون آمیختگیشان با ظلمت و عدم میباشد. این سخن امیرالمؤمنین علی(ع)است که میفرماید: «(خدایا! من در توجهم به نفس خود بر خویش ستم کردم، پس ای وای بر نفس من اگر تو او را نیامرزی)»[194].
آن حضرت، توجهش به وجود خویش را گناه به شمار آورده است؛ حتی شاید بتوانم بگویم: آن حضرت موجودیت خویش را گناه قلمداد کرده چرا که در آن شائبهی عدم است؛ عدمی که بدون آن، نه اسمی از او باقی میماند و نه رسمی، بلکه فنا میشود و چیزی جز خدای یگانهی قهار باقی نمیماند.
در حدیثی از امام صادق(ع)نقل شده است که فرمود: «جبرئیل او را در موقفی متوقف نمود و گفت: بر جای خود (باش) ای محمد (یعنی این مقام تو است و جبرئیل نمیتواند به مقام نبی دست یابد، بنابراین جبرئیل به حضرت اشاره کرد که به مقامش عروج کند و بالا رود). در جایگاهی ایستادهای که هرگز هیچ فرشته و پیامبری در آن نایستاده است. پروردگارت ندا میدهد. فرمود: ای جبرئیل، چگونه ندا میدهد؟ گفت: او میفرماید: سبوح قدوس، منم پروردگار فرشتگان و روح، رحمتم بر خشم من پیشی گرفته است. آنگاه پیامبر عرض کرد: خداوندا، از ما درگذر و بیامرز.
امام صادق(ع)فرمود: و همانطور که خدا فرموده است: «(تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر)». گفته شد: مراد از «(تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر)» چیست؟ حضرت فرمود: میان دو طرف کمان تا سر آن. و فرمود: میان آن دو حجابی میدرخشید و به جنبش درمیآمد (یخفق)[198]. این مطلب را نفهمیدم جز این که حضرت فرمود: زبرجدی است. پیامبر گویی به ارادهی خدا از میان سوراخ سوزن به نور عظمت (الهی) نگریست. آنگاه خدای تبارک و تعالی فرمود....»[199].
طلب بخشش و آمرزش پیامبر روشن شد که به چه معنا است. درخشش و حرکت کردن حجاب نیز عبارت است از پذیرش درخواست پیامبر برای بخشش و عفو توسط باری تعالی و نیز دور شدن حجاب عدم و ظلمت از صفحهی وجود مبارک حضرتش. ولی این پذیرش، جزئی است، آن چنان که در خور خدای سبحان است و اگر حجاب (به طور کامل و کلی) برداشته شود، دیگر اسم و رسم و حقیقت پیامبر، بازنمیگشت.
از اینجا مقام و عظمت این کریم یعنی حضرت محمد(ص) شناخته میشود. او همهی خود را به خدا داد، و خدا نیز آنچه را که به هیچ یک از عالمیان نداده است به او عطا فرمود: «پیامبر گویی به ارادهی خدا از میان سوراخ سوزن به نور عظمت (الهی) نگریست».
این، یعنی باید بدانیم که لازم است که همه، قدمی به سوی او سبحان و متعال برداریم، سرافکنده، توبه کننده به او، امیدوار به عفو و رحمتش، با اضطراب و نگرانی بین رکوع و سجود و خاضع و فروتن! (از کتاب «گزیدهای از تفسیر سورهی فاتحه»).
***
* * *
پرسش: سید خمینی (قدس سره) در کتاب آداب نماز صفحه ۳۲۰ میگوید:
اما عظمت متکلّم آن و منشی و صاحب آن: پس آن، عظیم مطلق است که جمیع عظمتهای متصوّره در ملک و ملکوت و تمام قدرتهای نازل در غیب و شهادت، رشحهای از تجلّیات عظمت فعل آن ذات مقدس است. ممکن نیست حق تعالی با تجلی به عظمت برای احدی تجلی کند، و از پسِ هزاران حجاب و سرادق تجلی میکند، چنانچه در حدیث آمده است: و همانا خدا را هفتاد حجاب است از نور و ظلمت؛ اگر آن حجابها کنار روند، «سَبَحات» روی او (انوا جلال و عظمت خداوند)، ماسوی (مخلوقات) را خواهد سوخت....
سوال ۱ - آیا این حجابهای نور و ظلمت با یکدیگر آمیخته است؟
سوال ۲ - معنای حجاب نور و حجاب ظلمت چیست؟
سوال ۳ - چگونه برخی حجابهای ظلمت و نور کنار میرود؟
سوال ۴ - آیا طبق گفتهی سید خمینی (قدس سره) مبنی بر این که «و ممکن نیست حق تعالی با تجلی به عظمت برای احدی تجلی کند»، این حجابها هرگز کنار نمیرود؟ اگر کنار رود چه، میشود؟ و سوختن به چه معنا است؟
پاسخ: حجابهای ظلمت، همان لشکریان جهل است که امام صادق(ع)آنها را بیان فرموده است؛ همان رذایل اخلاقی و منیّت برنشانده شده در فطرت آدمی است. هر چه منیّت در انسان بیشتر شود، این حجابها بیشتر میگردد، و هر چه منیّت انسان رو به کاهش نهد، این حجابها نیز کمتر میشود. منشأ این حجابها ظلمت و عدم و مادّه میباشد و چیزی نیست جز سلب تمام خیرات از انسان.
حجابهای نورانی عبارتند از کلمات خدای سبحان و فیضی که از حق تعالی بر مخلوقاتش نازل میشود. این حجابها برای هر مقام و برای هر انسان سالک طریق خداوندی، دارای حالاتی است. این حجابهای نورانی برای بهترین خلق خدا یعنی حضرت محمد(ص) عبارت است از قرآن یا حجابی که میجنبد. این معنا در حدیثی از امام صادق(ع)آمده است. آن حضرت فرمود: «جبرئیل او را در موقفی متوقف نمود و گفت: بر جای خود (باش) ای محمد (یعنی این مقام تو است و جبرئیل نمیتواند به مقام نبی دست یابد، بنابراین جبرئیل به حضرت اشاره کرد که به مقامش عروج کند و بالا رود). در جایگاهی ایستادهای که هرگز هیچ فرشته و پیامبری در آن نایستاده است. پروردگارت ندا میدهد. فرمود: ای جبرئیل، چگونه ندا میدهد؟ گفت: او میفرماید: سبوح قدوس، منم پروردگار فرشتگان و روح، رحمتم بر خشم من پیشی گرفته است. آنگاه پیامبر عرض کرد: «خداوندا، از ما درگذر و بیامرز». امام صادق(ع)فرمود: «و همانطور که خدا فرموده است: «(تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر)».» گفته شد: مراد از «(تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر)» چیست؟ حضرت فرمود: «میان دو طرف کمان تا سر آن». و فرمود: میان آن دو حجابی میدرخشید و به جنبش درمیآمد. این مطلب را نفهمیدم جز این که حضرت فرمود: «زبرجدی است. پیامبر گویی به ارادهی خدا از میان سوراخ سوزن به نور عظمت (الهی) نگریست. آنگاه خدای تبارک و تعالی فرمود....»[200].
این حجاب زبرجد سبز که در حرکت و نوسان است، اشارهای است به حجابهای ظلمت و نور؛ و کنار رفتن حجاب ظلمت با فتح در مَثَل مانند سوراخ سوزن و کنار رفتن حجاب نور با «خفق» (نوسان) که برای حجاب حاصل میگردد، صورت میپذیرد. حجابهای ظلمانی، با خالی شدن از سربازان جهل و منیّت، میسوزد. حجابهای نورانی هم در درون انسان نهادینه شده است و هنگامی که او به سربازان عقل و اخلاق کریمه آراسته گردد، در آن فنا میشود. به این ترتیب آدمی در مسیر رو به رشد و تکاملی خود میکوشد به آنجا برسد که منیّت را از صفحهی وجودیاش بزداید و به تمام لشکریان عقل آراسته گردد و این، همان فتح مبین است: «(ما برای تو پیروزی نمایانی را مقرر کردهایم)»[201] و این همان مقام محمود است که پیامبر اکرم حضرت محمد(ص) به آن دست یافت و خدای سبحان و متعال در این مقام برای حضرتش در لحظاتی متجلی شد: «(میان این دو حجابی میدرخشید و میجنبید)» یعنی حجاب در یک لحظه برداشته میشد و در لحظهای دیگر برمیگشت. به هنگام بالا رفتن حجاب، چیزی از حضرت محمد(ص) باقی نمیماند بلکه آن حضرت فنا میشد و میسوخت و از او که وجه الله است، چیزی باقی نمیماند بلکه فقط خدای یگانهی قهّار بر جای میماند و بس.
حدیث فوق که از ائمه(ع) روایت شده است، مطلقاً کشف شدن (برداشته شدن) حجابهای ظلمت و نور را نفی نمیکند بلکه نافی کشف دایمی تمام آن است. کشف کامل، در لحظاتی، برای حضرت محمد(ص) حاصل گشت و آن حضرت با نوسان حجاب، به جنبش درمیآید و همهی هستی و کائنات نیز با حضرت به حرکت درمیآیند. اگر شما قرآن بخوانی، با نوسان او به حرکت رفت و برگشت درمیآیی بدون این که قصد و نیتی بر این کار داشته باشی؛ گویی در انجام آن مجبور و بیاختیار هستی.
پاسخ سوال ۱ و ۲ - نور یا حجابهای نورانی، از جانب خدای سبحان است و حجابهای ظلمانی از ماده یا عدم نشأت میگیرد. مخلوقات با اشراق نور در ظلمت پدیدار گشتهاند یا میتوان گفت با تجلی نور در ظلمت. اختلاط حاصل بین نور و ظلمت به معنی اختلاط (دو) همجنس (مجانس) نیست بلکه عبارت است از اختلاط تجلّی و ظهور. همانطور که امیرالمؤمنین(ع)در جملهای به این معنا فرموده است: «درون چیزها است ولی نه به مجانست (با آنها آغشته نیست)، و بیرون است از آنها، ولی نه به مزایلت (با دوری از آنها)».
پاسخ سوال ۳ – حجابهای ظلمت و نور با حرکت کردن به سمت خداوند متعال و کسب رضایت او برداشته میشود؛ حجابهای ظلمت به طور خاص با خالی شدن از لشکریان جهل و اخلاق ناپسند و با دوری از منیت و کنار گذاشتن آن، برداشته میشود. حجابهای نور با علم و معرفت و آراسته شدن به لشکریان عقل و اخلاق پسندیده و سوختن در نردبان صعود به مقامات قدسی در ملأ اعلی، برداشته میشود.
پاسخ سوال ۴ - از مطالب پیشین روشن شد که این حجابها به طور کامل برای حضرت محمد(ص) کنار رفته است ولی نه به صورت همیشگی بلکه در لحظاتی. همچنین مشخص شد که علت آن که حجابها به طور دایم برداشته نشد این است که اگر حجابها به طور دایمی کنار رود، برای بنده دیگر هویت و شخصیتی باقی نمیماند و پس از سوختن عبد و فنای او در ذات الهی، چیزی جز خدای یگانهی قهار بر جای نمیماند. این حجابها جز برای حضرت محمد(ص) که صاحب مقام محمود است برای هیچ کس دیگر به طور کامل برداشته نشده است. سرور عارفین علی(ع)میفرماید: «(اگر پرده از جلوی روی من برداشته شود، چیزی بر یقینم افزوده نمیگردد)». این پرده و حجاب برای حضرت محمد(ص) برداشته شده است. کنار رفتن پرده، برای علی(ع)نیز حادث گشته ولی در مراتبی پایینتر از مرتبهای که خود حضرت(ع)بیان فرموده است. حبهی عرنی نقل کرده است که آن حضرت در قبرستان کوفه حرکت میکرد و با مردگان سخن میگفت.[202]
[193]- إقبال الأعمال: ج3 ص629، الفصل:10، مناجاة شهر شعبان، بحار الأنوار: ج91 ص97.
[194] - اقبال الاعمال: ج 3 ص 629، فصل 10: مناجات شعبانیه ؛ بحار الانوار: ج 91 ص 97.
[195]- يخفق: أي يتحرّك ويضطرب.
[196] - سم الإبرة: ثقبتها.
[197] - الكافي: ج1 ص443، عنه: بحار الأنوار: ج18 ص306، تفسير الصافي: ج5 ص87.
[198] - یخفق: حرکت و جنبش میکند.
[199] - کافی: ج 1 ص 443 ؛ بحار الانوار: ج 18 ص 306 ؛ تفسر صافی: ج 5 ص 87.
[200] - تفسیر صافی: سورهی نجم
[201] - فتح: 10
[202] - از کتاب متشابهات: ج 2