جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام(و نه هیچ کس همتای اوست)
(و نه هیچ کس همتای او نیست)
الکفؤ: یعنی برابر یا نزدیک به چیزی در مرتبه، ولو از جهتی معین. این آیه نافی آن است که از موجودات کسی «کفو» و همتای خداوند باشد. همچنین این آیه و آیهی قبل از آن، پس از آیهی «الله الصمد» آمدهاند و این آیهی اخیر همانطور که شرح آن رفت، خدای سبحان را به کاملی که در قضای حوایج و تحصیل کمالات به او رو میکنند، توصیف مینماید. «لم یلد و لم یولد» برای بیان این معنا آمده است که جهات کمال خداوند سبحان که از آن به اسما و صفات تعبیر میشود، نه تنها از حق تعالی جدا و منفصل نبودهاند، بلکه همان خدای سبحان میباشند. سپس آیهی «لَمْ يَكُنْ لَهُ كُفُوًا أَحَدٌ» آمده است تا بیان دارد که تمام خلایق در مرتبهای پایینتر از خداوند سبحان و متعال قرار دارند، حتی موجودات قدسی با کمالات متعالی ـیعنی محمد و آل محمد(ع)ـ که برخی خلایق وقتی اینها را دیدند پنداشتند خدای سبحان و متعال میباشند. فرشتگان در معراج چنین پنداشتند و نیز حضرت ابراهیم وقتی ملکوت آسمانها را دید چنین گمان برد: «این گونه به ابراهیم ملکوت آسمانها و زمین را نشان دادیم تا از اهل یقین گردد * چون شب او را فرو گرفت، ستارهای دید گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد گفت: فروشوندگان را دوست ندارم * آنگاه ماه را دید که طلوع میکند، گفت: این است پروردگار من. چون فرو شد گفت: اگر پروردگار من مرا راه ننماید، از گمراهان خواهم بود * و چون خورشید را دید که طلوع میکند گفت: این است پروردگار من، این بزرگتر است. و چون فرو شد گفت: ای قوم من از آنچه شما خدایش میدانید بیزارم»[96].
از امام صادق (ع) از سخن ابراهیم که به غیر خدا گفت «هذا ربّی» سؤال شد که آیا او با این گفته مشرک شد؟ فرمود: «هر کس امروز چنین بگوید مشرک است و از ابراهیم شرکی سر نزده است، چرا که ابراهیم در جستوجوی پروردگارش بود، ولی این جمله از جانب شخصی غیر از او شرک است»[98]. این حدیث را از قمی نقل کرده و در عیاشی مانند آن آمده است که اگر ابراهیم در جستوجوی پروردگارش در این عالم مادی میبود، این کار شرک محسوب میشد ـچه از ابراهیم و چه از غیر اوـ ولی آن حضرت پروردگارش را در «مَلَكُوتَ السَّمَاوَاتِ» (ملکوت آسمانها) طلب میکرد.
از محمد بن حمران نقل شده است که گفت: از امام ابوعبدالله (ع) دربارهی آیهی «هذا ربّی» که از ابراهیم (ع) خبر میدهد سؤال کردم. آن حضرت فرمود: «او قصد چیز دیگری داشت. او چیزی غیر از آنچه گفت قصد کرده بود».
شیخ فقیه ابوجعفر محمد بن علی بن الحسین بن موسی بن بابویه قمی نویسندهی کتاب «علل الشرایع» میگوید: پدرم و محمد بن الحسن بن احمد بن الولید(رض) از سعد بن عبدالله از محمد بن عیسی بن عبید، از محمد بن ابی عمیر و محمد بن سنان از صباح سدی و سدیر صیرفی و محمد بن نعمان مؤمن طاق و عمر بن اذینه، از حضرت ابی عبدالله (ع) و محمد بن الحسن بن احمد بن ولید(رض) از محمد بن الحسن الصفار و سعد بن عبدالله از محمد بن الحسن بن ابی الخطاب و یعقوب بن یزید و محمد بن عیسی، از عبدالله بن جبله، از صباح مزنی و سدیر صیرفی و محمد بن نعمان احول و عمر بن اذنیه از حضرت ابی عبدالله (ع) که خدمت ایشان حاضر شدند.... حضرت (ع) فرمود: «خداوند عزیز جبار نبی اکرم (ص) را به آسمانهای هفتگانه عروج داد. در اولی برکت بر او داد، در دومی فرایض را به او تعلیم فرمود. پس خداوند عزیز جبّار محملی از نور که در آن چهل نوع از انواع نور بود بر وی نازل فرمود. این انوار گرداگرد عرش خداوند تبارک و تعالی را احاطه کرده بودند به طوری که دیدگان ناظرین را خیره میکرد....
سپس حضرت به آسمان دنیا عروج کرد. فرشتگان به اطراف و اکناف آسمان پراکنده شدند، سپس به سجده افتادند و گفتند: سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح، چقدر این نور شبیه به نور پروردگار ما است. پس از این کلام جبرئیل (ع) فرمود: الله اکبر الله اکبر (خدا بزرگتر است)! فرشتگان ساکت شدند و دربهای آسمان گشوده شد و فرشتگان اجتماع نمودند. سپس محضر مبارک نبی اکرم (ص) مشرف شدند، فوج فوج جلو آمدند و به آن سرور سلام نمودند. بعد عرضه داشتند: ای محمد، برادرت چطور است؟ حضرت فرمود: بر خیر است. فرشتگان گفتند: اگر او را درک کردی، سلام ما را به او برسان. پیامبر (ص) فرمود: آیا او را میشناسید؟ عرضه داشتند: چگونه او را نشناسیم و حال آن که خداوند عزّوجلّ پیمان تو و پیمان او را از ما گرفته است و ما بر تو و او صلوات میفرستیم و طلب رحمت میکنیم. سپس چهل نوع از انواع نورها که هیچ شباهتی به نور اول نداشتند را حق تعالی به آنها افزود و به حلقه و زنجیرهای محملش اضافه فرمود. سپس حق تعالی آن حضرت را به آسمان دوم عروج داد. زمانی که آن جناب نزدیک درب آسمان رسید فرشتگان به اطراف آسمان پراکنده شده، به سجده افتادند و گفتند: سبوح قدوس ربنا و رب الملائکة و الروح، چقدر این نور شبیه به نور پروردگار ما است. جبرئیل (ع) گفت: اشهد ان لا اله الا الله اشهد ان لا اله الا الله. پس از آن فرشتگان اجتماع کردند، دربهای آسمان گشوده شد و گفتند: ای جبرئیل، این کیست که با تو میباشد؟ جبرئیل (ع) فرمود: این حضرت محمد (ص) است. فرشتگان گفتند: آیا مبعوث شده است؟ جبرئیل فرمود: بلی. رسول خدا (ص) فرمودند: فرشتگان به سرعت به طرف من آمد، سلام کردند و گفتند: به برادرت سلام ما را برسان. به ایشان گفتم: آیا او را میشناسید؟ گفتند: آری، چگونه آن حضرت را نشناسیم و حال آن که خداوند پیمان شما و او و شیعهی او را تا روز قیامت از ما گرفته است و ما در هر روز پنج مرتبه در هر یک از اوقات نمازها به صورتهای شیعیان آن حضرت نظر میافکنیم. رسول خدا (ص) فرمودند: سپس پروردگارم چهل نوع از انواع نور را برایم افزود که اصلاً به انوار اولی شباهت نداشتند، چنانچه حلقهها و زنجیرهای دیگری بر آنچه قبلاً یاد شد افزود. سپس مرا به آسمان سوم عروج داد. فرشتگان این آسمان به اطراف پراکنده شده، به سجده افتادند و گفتند: سبوح قدوس رب الملائکة و الروح، این چه نوری است که شبیه نور پروردگارمان است. جبرئیل پس از استماع این کلام گفت: اشهد ان محمداً رسول الله اشهد ان محمداً رسول الله. فرشتگان اجتماع کرده، دربهای آسمان گشوده شد. فرشتگان گفتند: آفرین به اول (از حیث خلقت) و آفرین به آخر (از جهت ظهور و بعثت) و آفرین به کسی که زمان امتش متصل به حشر است و آفرین به کسی که پیش از خلق خلایق آفریده شد و تمام حسابها با او است، یعنی محمد خاتم النبیین و علی خیرالوصیین. رسول خدا (ص) فرمودند: به من سلام کردند و از برادرم علی پرسیدند. گفتم: او در زمین خلیفه و جانشین من است، مگر او را میشناسید؟ گفتند: آری، چگونه او را نشناسیم و حال آن که در هر سال یک بار بیت المعمور را زیارت میکنیم و بر روی آن پارچهی نازک سفیدی است که اسم محمد (ص) و علی و حسن و حسین و ائمه و شیعیانشان تا روز قیامت نوشته شده است و ما با دستهایمان بر سرهای ایشان کشیده، تبرک میجوییم. سپس پروردگارم چهل نوع از انواع نور که با هیچ یک از انوار اول شبیه نبود برایم افزود و حلقهها و زنجیرها را نیز اضافه کرد. سپس مرا به آسمان چهارم عروج داد. در این آسمان فرشتگان هیچ نگفتند و صدایی شنیدم از ایشان که گویا در سینهها حبس بود. آنها اجتماع کردند و دربهای آسمان گشوده شد و به سرعت به طرف من شتافتند. جبرئیل گفت: حی علی الصلوة حی علی الصلوة حی علی الفلاح حی علی الفلاح. پس از او فرشتگان با دو آواز مقرون به هم گفتند: به محمد (ص) نماز قائم است و به علی (ع) رستگاری. جبرئیل فرمود: قد قامت الصلوة قد قامت الصلوة. فرشتگان گفتند: نماز تعلق دارد به شیعیان علی (ع) که تا روز قیامت آن را به پا میدارند. سپس فرشتگان اجتماع کرده، به نبی اکرم (ص) عرض کردند: برادرت را کجا گذاردی و چطور میباشد؟ حضرت به ایشان فرمود: آیا او را میشناسید؟ عرضه داشتند: آری او و شیعیانش را میشناسیم، و او نوری است که....»[101].
میگویم: این موجودات قدسی (محمد و آل محمد(ع)) کُفو و همانند خدای سبحان نیستند بلکه بسیار پایینتر از اویند و اصولاً اینها اگر چه حکایتکنندهی جهات کمال خداوند سبحان و متعال هستند، ولی با خداوند قیاس و تقریب نمیشوند، چه برسد به این که با او برابر باشند. در زیات جامعه آمده است: «.... سلام بر جایگاههای معرفت خدا و مسکنهای برکت خدا، و معادن حکمت و فرزانگی خدا و نگهبانان راز خدا و حاملان کتاب خدا، و اوصیای پیامبر خدا، و فرزندان رسول خدا و رحمت خدا و برکات خدا، سلام بر دعوتکنندگان به سوی خدا و راهنمایان به سوی رضایت خدا و استقراریافتگان در فرمان خدا، و کاملان در دوستی و محبت خدا، و مخلصان در یگانهپرستی خدا، و آشکارکنندگان امر خدا....»[103].
در دعای ایام رجب که از امام مهدی (ع) روایت شده نیز آمده است: «....خداوندا! تو را میخوانم به تمام کمالاتی که به مشیّتت، در آن بزرگواران قرار دادی، و آنها را معدنهای کمالات خود و ارکان توحیدت و آیات و مقامات خود قرار دادی، که در هر مکان هیچ تعطیلی ندارد. هر که تو را شناسد به آن آیات شناسد، و میان تو و آنها فرقی وجود ندارد جز این که آنان بنده و مخلوق تواند....»[105].
البته کمال و اوصاف خدای سبحان و تعالی شبیه هیچ چیز نیست: «.... ای کسی که یکتا هستی بدون هیچ ضدّی، ای یگانهای که هیچ همانندی نداری، ای بینیاز بدون هیچ عیبی.... ای توصیف شده بدون هیچ تشبیهی»[107].
الأنعام : 75 – 78.
[96] - انعام: 75 تا 78.
[97]- بحار الأنوار : ج77 باب 4- عصمة الأنبياء : ص72.
[98] - بحار الانوار: ج 77 باب 4 ـ عصمت انبیا(ع): ص 72.
[99]- تفسير العياشي : ص353.
[100]- علل الشرائع : ج2 ص313.
[101] - علل الشرایع: ج 2 ص 313.
[102]- مفاتيح الجنان : الزيارة الجامعة.
[103] - کفاتیح الجنان: زیارت جامعه.
[104]- مفاتيح الجنان : دعاء كل يوم من رجب.
[105] - مفاتیح الجنان: دعای همهی روزهای رجب.
[106]- دعاء الجوشن الكبير.
[107] - دعای جوشن کبیر.