جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
برخی از کسانی که به ناروا ادعای علم میکنند بر این پندارند که نیازی نبوده حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) به هنگام احتضار وصیتی بنماید و به عنوان مثال حدیث ثقلین یا غدیر از نوشتن چنین وصیتی کفایت میکرده است. از سوی دیگر چون مضمون این وصیت از قبل مشخص بوده است لذا نیاز نبوده که آن حضرت خود را با نوشتن آن به سختی بیاندازد!
پاسخ احمد الحسن (عليه السلام) به چنین مدعیانی مطلب زیر است:
«برخی از آنها مدعیاند که از آنچه در وصیت پیامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) بوده که به زعم آنها آن را کتابت نکرده است، باخبرند و محتوای آن صرفاً تاکیدی بوده بر بیعت غدیر و مختصری از حدیث ثقلین؛ لذا آن حضرت به نوشتن وصیتنامه اهتمامی نداشت و طبق اعتقاد آنها، حتی پس از واقعهی «رزیه» آن را برای مسکینانی همچون عمار و ابوذر و مقداد که قبولش میکردند نیز به کتابت درنیاورد؛ به زعم آنها آن حضرت حتی برای علی (عليه السلام) نیز وصیت را ننوشت تا بعد از او به کسانی که آن را قبول میکنند برسد تا به این ترتیب تمام کسانی که در صلبهای مردان هستند گمراه نگردند و امت از گمراهی نجات یابد!
من نمیدانم اینها از کجا فهمیدهاند که وصیتنامه صرفاً تکرار یا تاکیدی بر واقعهی غدیر یا دیگر رویدادها و سخنان پیشین پیامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) مانند حدیث ثقلین به صورت اجمالی بوده است، با این که آن حضرت پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) و رسولی از جانب خدا بود و وحی به طور مداوم به حضرتش میرسید و رسالت او برای هدایت مردم نیز تا آخرین لحظه از حیاتش استمرار داشته است. آیا به عنوان مثال خداوند آنها را خبر داده که یک روز یا یک ماه یا دو ماه قبل از احتضار محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) چیز جدید و تفاصیل جدیدی مربوط به یکی از ثقلین یعنی اوصیای پس از او و نامها و صفات برخی از آنها که متضمن عدم گمراهی امت تا روز قیامت است، به او وحی ننموده است؟ هر چند چنین چیزی موافق حکمت باشد! اگر خدا چیزی به این مدعیان وحی ننموده، پس این قاطعیت و اطمینان بر این که وصیت صرفاً تکراری بوده بر آنچه از پیش گذشته و لذا ترک نوشتن آن پس از «رزیه خمیس» (مصیبت روز پنجشنبه) بهتر و سزاوارتر بوده، از کجا آمده است؟!
آیا این به آن معنا نیست که عمر برای پیامبر خدا تعیین تکلیف کرده بود که ننوشتن وصیتنامه در روز پنجشنبه بهتر است، همان طور که برخی چنین گمان کردهاند که اعتراض عمر بر نوشتن مکتوب، کاری شایسته و خردمندانه بوده است؟! شما نیز بر رسول خدا چنین مقرر میدارید که بهتر، ننوشتن وصیتنامه پس از روز پنجشنبه بوده است و هیزمهای آتشتان را از بین نمیبرید! شما را به خدایتان سوگند، کدام یک پیامبر است: محمد بن عبدالله (صلى الله عليه وآله وسلّم) یا عمر و دار و دستهاش، یا خود شما ای کسانی که نام تشیع بر خود نهادهاید؟!»
آنها از تلاش خود برای اشکال گرفتن بر نوشتن وصیت محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) که نگهدارندهی امت از گمراهی است دست برنمیدارند. برخی از آنها اشکالی اختراع کردهاند که مضمون آن چنین است: یا، موسی بن جعفر (عليه السلام) در زندان پیش از وفات به فرد بعد از خود وصیت کرده و وصیتنامهاش را نوشته است و یا این که حضرت محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) وصیتش را ننوشته است!! و از این قبیل سفسطهبازیها. ایشان (عليه السلام) در پاسخ به چنین سخنان بیهودهای فرمود:
«ما با دلیل، وجوب وصیت به هنگام احتضار را ثابت کردیم و اکنون آنها هیچ دلیل نقضی ندارند، لذا دلیل ما ثابت میشود و نیز با آن، تنها وجوب نوشته شدن وصیتنامهی پیامبر خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) ثابت میگردد.
در این خصوص که با استناد به عدم وصیت موسی بن جعفر (عليه السلام) به هنگام احتضار به دلیل مثلاً زندانی بودن او، بر وصیت حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلّم) اشکال میگیرند، خداوند میفرماید: «(خدا هیچ کس را جز به اندازهی طاقتش مکلف نمیکند)» (بقره: ۲۸۶). لذا بیمار، روزه نمیگیرد و به همین دلیل، کسی که راه چارهای نداشته باشد، مکلف نیست که به هنگام احتضار وصیتنامه بنویسد. موسی بن جعفر (عليه السلام) نتوانست چنین کند ولی پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) چنین وضعیتی نداشت و آن حضرت قادر به نگارش وصیت بود، لذا این کار بر او واجب بود.
علاوه بر این، همهی وصایا و روایات ائمه (عليهم السلام) به ما نرسیده و همان طور که همگان میدانند، بسیاری از اصول روائی شیعه مفقود شده است.
به علاوه، این که موسی بن جعفر (عليه السلام) به هنگام احتضار وصیتنامهاش را ننوشته، خسارتی به همراه ندارد زیرا وصیت حضرت رسول (صلى الله عليه وآله وسلّم) بازدارندهی امت از گمراهی تا روز قیامت میباشد؛ لذا لازم نبود که خداوند شرایطی برای موسی بن جعفر (عليه السلام) فراهم آورد که به هنگام احتضار وصیت کند، در حالی که خدا زمان، فرصت و توانایی را در اختیار پیامبر (صلى الله عليه وآله وسلّم) گذاشت تا در وقت احتضار وصیت نماید. در عمل هم آن حضرت وصیت کرد و آن وصیت نیز نقل شده است».
اکنون، آیا کیسهی شما از اشکالتراشی بر وصیت مقدس خالی شد یا ایرادگیری همچنان ادامه دارد؟!!
* * *