جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
عدهای میگویند: وصیت رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) به تنهایی برای اثبات حقانیت کسی که به آن محاجه میکند کافی نیست و حتماً باید وصیت به طور مستقیم از امامی به امام پس از او صورت گرفته باشد.
ایشان (عليه السلام) در پاسخ به چنین افرادی فرمود:
«علمای شیعه میگویند: وصیت یا نص از پیامبر کفایت میکند، کما این که در کتاب در «باب الحادی عشر» به شرح مقداد سیوری این عبارت آمده که: نص از پیامبر یا امام قبلی کفایت میکند.
پس با استناد به متون عقایدی از حوزهی آنها، وصیت از پیامبر کافی است.
اینها نه قرآن را در نظر میگیرند، نه روایات و نه سیرهی معصومین را. آنها فقط سخنان مراجعشان و فقهائشان و آنچه در حوزهی نجف تدریس میشود را به دیدهی منت میگذارند؛ بلکه همین مطالب را نیز برای این که پی هوی و هوس خود بروند، منکر میشوند».
این سخن علامه حلی است:
امام باید منصوصٌ علیه باشد (باید بر او وصیت شده باشد) زیرا عصمت جزو امور باطنی است که فقط خدای تعالی به آن علم دارد، لذا باید از سوی کسی که بر عصمت او آگاه است نص صادر شود، یا ظهور معجزه به دست او که گواهی صدقش باشد.
شارح کتاب (مقداد سیوری) در «النافع یوم الحشر: ص ١٠٠» بر این مطلب چنین تعلیق زده است:
میگویم: این اشارهای است به شیوهی تعیین امام. بر این که تنصیص (وجود نص) از سوی خدا، پیامبر خدا و امام قبلی، سبب مستقلی در تعیین امام (عليه السلام) است، اجماع حاصل شده و تنها موضع اختلاف این است که آیا امام با چیزی غیر از نص نیز تعیین و مشخص میشود یا خیر. اصحاب امامیهی ما از آن منع کردهاند و گفتهاند: به جز نص راه دیگری نیست ....
* * *