جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
سید احمد الحسن (عليه السلام) یک بار به وسیلهی برخی از مؤمنین، مطلبی را به گروهی از انصار که در جایی حضور داشتند گوشزد کردند که مفاد آن این بود: کسی که میخواهد ادارهی عملی را بر عهده بگیرد، باید خود را نامزد کند. این نامزدی میتواند از طرف خود شخص صورت بگیرد و یا برادرانش او را نامزد کنند.
برخی به سرعت این مطلب را که چنین سخنی از سوی ایشان (عليه السلام) صادر شده منکر شدند و آن را به کار ابوبکر در سقیفهی بنی ساعده تشبیه نمودند. دستهای نیز نظر دیگری داشتند.
پس از این که این موضوع به سمع ایشان (عليه السلام) رسید، جوابی دادند که متن آن چنین است:
«خداوند به شما برکت دهد و اعمالتان را قبول فرماید! در خصوص موضوع انتخابات، من بر این عقیدهام که از سخنان ما و قرآن به وضوح روشن میشود که انتخابات به عنوان روشی برای تشخیص حاکم عام یا کسی که امور مردم را مدیریت کند، باطل است؛ ولی هنگامی که حاکمِ منصوب از سوی خدا، رای و نظر مردم را در خصوص کسی که بر آنها حکم کند یا قوانین عمومی را تشریع نماید خواستار شود، این یک امر شرعی است و در قرآن هم به آن اشاره شده است:
«(به سبب رحمت خداست که تو با آنها این چنین نرمخوی و مهربان هستی اگر تندخو و سخت دل میبودی از گرد تو پراکنده میشدند، پس بر آنها ببخشای و برایشان آمرزش بخواه و در کارها با ایشان مشورت کن و چون قصد کاری کنی بر خدای توکل کن که خدا توکل کنندگان را دوست دارد)» (آل عمران: ۱۵۹).
یعنی جانشین الهی میتواند در آنچه مناسب میبیند، با مردم مشورت کند ولی رای و نظر نهایی از آنِ او است و او میتواند مشورت مردم را بپذیرد یا رد کند.
نظام حکومت الهی نه مانند نظام دیکتاتوری است و نه همچون نظام دموکراسی، بلکه نوعی تشکیلات خاص است که دارای جزئیات مربوط به خود میباشد. خداوند توفیقتان دهد!
وقتی که ما ابراز میداریم که انتخابات و شوری باطل است، منظورمان روشن است: اینها اگر به عنوان یک ابزار کافی و مستقل برای تشخیص حاکم یا کسی که امور مردم را اداره میکند در نظر گرفته شود، حراماند؛ این موضوع روشنی است.
دولت یا دولتهایی که جانشین خدا آنها را مدیریت میکند، تحت حاکمیت قانون الهی که در قرآن، تورات و کتابها و سیرهی انبیاء (عليه السلام) آمده است، اداره میشود.
به نظرم شما شناخت کاملی نسبت به این قانون ندارید. باید با آن آشنا شوید و آن را بدانید.
باید ابتدا این قانون قرآنی را بشناسید و سپس بگویید آیا درست است یا نه و آیا شرعی است یا غیرشرعی!
به طور کلی قاعدهی عمومی چنین است: معصوم این حق را دارد که بدون مشورت مردم (فردی را برای انجام مسئولیتی) بگمارد و این حق را هم دارد که در تعیین چنین فردی با مردم مشورت کند و این حق را دارد که مشورت آنها را بپذیرد یا آن را رد کند و یا برخی از مشورتهایشان را پذیرفته و برخی دیگر را وانهد. معصوم این حق را دارد که در چهارچوب شریعت، قوانین عمومی را تشریع نماید؛ این حق را دارد که با مردم در خصوص تشریع قانونی که در چهارچوب شریعت قرار دارد به مشورت بنشیند و این حق را دارد که مشورت آنها را پذیرا باشد و یا مشورتشان را نپذیرد و یا قسمتی از آن را بپذیرد.
در قانون الهی، مجالس مشورتی دیده شده که اعضای برخی از آنها توسط عامهی مردم انتخاب میشوند و عدهای از آنها بر اساس نظر اعیان و بزرگانشان مثل اساتید دانشگاهها، شیوخ عشایر و غیره برگزیده میشوند.
خداوند شما را توفیق دهد! قانون الهی موضوع گسترده و عمیقی است و من گمان میکنم شما چیز زیادی از آن نمیدانید؛ پس قبل از این که به سراغ این موضوع بروید و یا نظر نادرستی ابراز دارید، اندکی تامل کنید.
کسی که گمان میکند در صورتی که خداوند به ما نصرت بدهد، احمد الحسن حتماً باید بر جامعهای حکومت کند، در اشتباه است. خلیفهی الهی میتواند بر دولت و حکومت اشراف داشته باشد و فقط به آنچه باید تحت ارادهاش باشد مانند تصمیمات جنگ و صلح، اکتفا کند و اما این که آیا وی بر همهی جزئیات، مدیریت و نظارت داشته باشد، چیزی است که در اختیار خود وی است. او به آنچه خدا به آن فرمان داده عمل میکند؛ چه خداوند دخالت مستقیم در امور با تمام تفاصیل را به وی امر کند، و چه خداوند به او دستور دهد که کسی را برای مدیریت امور مردم بگمارد، وی همان را انجام میدهد.
از خدا مسئلت مینمایم که شما را توفیق دهد و گامهایتان را استوار سازد».
* * *