جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
برخی از کسانی که از منبرها بالا میروند، اموری را مطرح میکنند که بسیار بسیار از واقعیت و از دین الهی به دور است؛ و با کمال تاسف، مردم نیز عقاید خود را بی چون و چرا از آنها اخذ میکنند.
روزی یکی از آنها دربارهی علت ارسال فرستادگان اظهار نظر میکرد و میگفت:
«هدف از بعثت پیامبر یا نصب وصی، رسیدن به نظام و تشکیلات است و تا زمانی که مردم جامعه به این فرد ایمان نیاورند، این هدف محقق نمیشود».
طبیعتاً غرض وی از این سخن، زیر سؤال بردن حقانیت دعوت یمانی آل محمد (عليهم السلام) بود، با این استدلال که چون اغلب مردم به دعوت وی ایمان نیاوردهاند و رسیدن به نظام محقق نشده، لذا هدف از بعثت او جامهی واقعیت به تن نکرده است!!
من نمیدانم اگر این فرد بیمار در زمان حضرت نوح (عليه السلام) بود که ۹۵۰ سال شب و روز قومش را دعوت کرد و مطابق با نص قرآن، دعوت او جز به فرار و عناد آنها نیفزود چه سخنی بر زبان میراند؟ و حال آن که نتیجهی تلاش های حضرت نوح (عليه السلام)، چند نفر اندک شماری بودند که به او ایمان آوردند و همراهش سوار کشتی شدند و از طوفان نجات یافتند. سؤال این است: نظر این مدعی علم در قبال حضرت نوح (عليه السلام) که نتوانست به نظام و سازماندهی جامعه دست یابد و بالطبع غرض از ارسالش ـطبق تصور این مدعی فلسفهـ محقق نگشت، چه خواهد بود؟!
به هر تقدیر، از احمد الحسن (عليه السلام) دربارهی چنین گفتههایی سؤال کردم. ایشان (عليه السلام) در پاسخ فرمود:
«او از نقض هدف ارسال به دلایل .... سخن میگوید در حالی که کلامش به طور کامل متناقض است. سؤال این است: هدف صحیح از فرستادن پیامبران چه بوده است؟ آیا او این هدف را به طور درست، تعیین و مشخص کرده است؟
یعنی ما میتوانیم بگوییم: هدف، فقط اقامهی حجت است.
و میتوانیم بگوییم: هدف، رساندن (پیام الهی) به خلق است.
و میتوانیم بگوییم: هدف عبارت است از هدایت مردم به حق.
و میتوانیم بگوییم: هدف وارد کردن مردم به بهشت است.
و میتوانیم بگوییم: هدف، شناخت خدا است.
و میتوانیم بگوییم و بگوییم و بگوییم ....
کدام یک هدف است؟ و چرا؟
او به سراغ مسئلهای آمده که خودشان در آن دست و پا میزنند و راه به جایی نمیبرند. آیا او و علمایش میدانند هدف صحیح از ارسال فرستادگان چه بوده است؟
موضوع این نیست که فقط بگوید هدف، فلان چیز است بلکه باید ما را مجاب کند به این که هدف، فلان چیز است و فلان چیز نیست. هر سخنی که وی به میان آورد، ما با قرآن و حکمت و عقل بر او اشکال خواهیم کرد.
اصولاً اینها سخن باطلی بر زبان میرانند، چرا که میگویند نبوت یا رسالت، از آنجا که لطف است واجب میباشد؛ لطف بر خداوند سبحان واجب و ضروری است و ترک آن قبیح و... دیگر حرفهایی که میزنند.
خداوند شما را توفیق دهد! ما در اینجا درصدد بحث و بررسی عقاید آنها نیستم چرا که قضیه به درازا میکشد.
اساساً نظریات عقلی آنها مردود و نادرست است و عقاید آنها که بر این نظریات عقلی بنا شدهاند، مردود و غیرصحیح میباشد. خداوند یک چیز میگوید و اینها چیزی دیگر. خدا میفرماید: «(پیامبرانی مژده دهنده و بیم دهنده تا از آن پس مردم را بر خدا حجتی نباشد، و خدا پیروزمند و حکیم است)» (نساء: ۱۶۵). خداوند در اینجا میفرماید: هدف از ارسال پیامبران، اتمام حجت و قطع عذر است حتی اگر این عذر، به دروغ و از جانب فرد دروغگو باشد؛ حال آن که اینها میگویند: علت ارسال پیامبران لطف میباشد و این لطف بر خداوند واجب و نیز ارسال در همه حال بر او واجب است و .... نظایر آن.
بسیار خب، آیا در خصوص کسانی که خدا برای آنها فرستادهای نفرستاده، میتوان گفت که خدا با عدم ارسال، در انجام وظیفهی خود کوتاهی کرده است؟
سرخپوستها، صدها یا هزاران سال در آمریکا زندگی کردهاند و فرستادهای به سراغ آنها نیامده است. آنها چوب و سنگ و بت و پرنده میپرستیدند. در جنگلهای آفریقا نیز قبایل بت پرستی وجود دارد که هزاران سال پیامبری برای آنها مبعوث نشده است. آیا این خلاف لطف واجب نیست!؟
به این ترتیب میبینی که سخنان آنها پراکندهگویی است ولی خودشان آن را عقلی و علمی میدانند. مصیبت اینجا است که حرفهایشان با قرآن ناسازگار است».
* * *