جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
پس از آن که عبد صالح (علیه السلام) ـکه جانم فدایش بادـ معنای رفع را بیان نمود، پیامدها و دستآوردهای آن را نیز توضیح داد و فرمود: «در آنچه گذشت، رفع را برای شما روشن نمودم و اکنون دستآوردهای مطالب پیشگفته را روشن مینمایم:
از آنچه ارایه شد مشخص گردید که هر روحی، متصل به بدنی است که در عوالم سُفلی یعنی عالمهایی که پایینتر از آن قرار دارد و از ظلمت بیشتری برخوردار است، تجلّی دارد. همچنین روشن شد که روح متعالی نمیتواند به طور مستقیم با عالم جسمانی اتصال و ارتباط داشته باشد مگر این که در تمام عوالم آفرینش پایینتر از خودش تجلی داشته، تا اینکه به عالم اجسام برسد و به آن متصل شود؛ لذا محرّک جسم نمیتواند چیزی غیر از نور و ظلمت باشد؛ و حتی این محرک باید نزدیکترین چیز به عالم جسمانی باشد؛ و او حتماً و قطعاً مخلوق بوده، نمیتواند نور محض (یعنی نوری که در آن هیچ ظلمتی راه ندارد) باشد زیرا او در ظلمت تجلی یافته است. بر این اساس نمیتوان چنین گفت که خداوند (که نوری است بدون هیچ ظلمتی) جسمی در این عالم سفلی را به طور مستقیم و مماس با آن حرکت میبخشد، (خداوند برتر از آن است که شرک بورزند).
بلکه چنین آشکار میشود که ماهیت وجودی خدای سبحان در عالم آفرینش، وجود نور او است که به واسطهی آن ، موجودات در عوالم ظلمانی ظهور یافتهاند و اینگونه نیست که خداوند سبحان که نوری است بدون هیچ ظلمتی، در عوالم آفرینش وجود و حضور داشته باشد که در این صورت او نوری آمیخته شده با ظلمت خواهد بود و این محال و غیرممکن است!؛ زیرا در این صورت معنای آن، فنای عوالم آفرینش و بقای خداوند سبحان بدون مخلوقاتی که او آفریده است، خواهد بود.
فهمیدن این معنا و حقیقت در عقیده و توحید از اهمیت بسیار بالایی برخوردار است چرا که روشن میسازد معنای این گفته که «(خداوند در هر مکانی حضور دارد)» به این معنا نیست که لاهوت مطلق، در همهی مکانها حضور دارد زیرا در این صورت، سخن شما به مفهوم حلول لاهوت مطلق در مخلوقات و موجودات خواهد بود و چنین چیزی همان طور که قبلاً بیان شد، محال است؛ بلکه حقیقت آن است که وجود خدا در عوالم آفرینش هنگامی که آن را با نورش ظاهر گردانید، همان تجلی او در موجودات است.
و از آنجا که عوالم آفرینش متعدد است و برخی از آنها بالاتر از برخی دیگر است، برخی نزدیکترند به لاهوت، و نور و اشراق برخی بیشتر از دیگری است، خدای متعال میفرماید: «(و او است که در آسمان خدا است و در زمین خدا است و او حکیم و دانا است)». یعنی او در آسمان و زمین، همو است و او غیر از «او» است. تاکید میکنم که درخشندگی و روشنایی آسمان به نور الهی، از روشنایی زمین به نور الهی، بیشتر است؛ چرا که زمین نسبت به آسمان، عالم پایینتری محسوب میشود. پس تجلی لاهوت در آسمان بیش از ظهور آن در زمین است. منظور من از «غیر او» این است که پذیرندهی نور، تغییر و تحول یافته و قابلیت آن در دریافت نور خدای متعال کمتر شده است؛ نه این که نور تغییر کرده باشد؛ نور او همان است که پیشتر بوده؛ نه در گذشته نه در حال و نه در آینده تغییر نخواهد کرد. زیرا آن، نور خدای سبحان است و آنچه دائماً در تغییر و تغیر به سر میبرد، پذیرندهی نور است. لذا ظهور تجلی لاهوت در آسمان غیر از ظهورش در زمین خواهد بود و به همین دلیل است که خداوند فرموده: «(و او است که در آسمان خداست و در زمین خدا است)» .
من گفتم: آیا ظهور نور خداوند متعال در همهی عوالم آفرینش به وسیلهی کسی که حجت او بر خلقش است صورت میگیرد و منحصر به این عالم نیست؟
ایشان (علیه السلام) فرمود: «به عنوان کاملترین ظهور خداوند در حجت، آری چنین است؛ ولی ظهور خدا فقط در حجتش نیست. حجت، فقط حجت اهل زمین نیست؛ او در عالم جسمانی حجت بر عالم جسمانی و مخلوقات آن است و همین طور در دیگر عوالم. از سوی دیگر مخلوقات عالم جسمانی فقط شما نیستید».
گفتم: پس چه کسی رقیب حجت خدا در ظهور نور خداوند در عوالم است که (فرمودید) « ولی ظهور خدا فقط در حجتش نیست»؟
فرمود: «تمام موجودات به نور خدا ظاهر گشتهاند و با آنها خداوند تجلی یافته است، و این شامل همهی موجودات است؛ حتی ابلیس لعنت الله و حتی اهل شر و پلیدی!
* * *