جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
در تکمیل بحث قبلی، ایشان (علیه السلام) فرمودند: «از شما میپرسند: چگونه وصی قبل از حجت میآید؟ طبق نصّ صریح قرآن، این هارون است که قبل از موسی در مصر مبعوث شد: «(و پروردگارت موسی را ندا داد که: ای موسی، به سوی آن مردم ستمکار برو: قوم فرعون، آیا نمیخواهند پرهیزگار شوند؟ گفت: ای پروردگار من، میترسم که دروغگویم بخوانند و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود. هارون را رسالت ده)».
این آیات بیان میدارد که موسی از خدا خواست که هارون را رسالت بدهد یعنی همان طور که او را مطلع گردانیده بود، هارون را نیز باخبر سازد. دعوت، با هارون آغاز شد و او مردم را برای استقبال از موسی (علیه السلام) آماده نمود: «(گفت: هرگز، آیات مرا هر دو نزد آنها ببرید، ما نیز با شما هستیم و گوش فرا میدهیم)» .این آیه گویای آن است که خداوند درخواست حضرت موسی را اجابت فرمود؛ در ضمن، آیه بیان میدارد کسی که به طور مستقیم با مردم روبهرو شد، هارون بوده است. «(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم)». در این آیه، هارون، اول ذکر شده است؛ زیرا او بود که با آنها مواجه گشت. هارون، وصیّ موسی بود که قبل از حضرت موسی, در سرزمین رسالت که همان مصر است، مبعوث گشت؛ حتی با وجود حضور موسی، سخنگویی و روبهرو شدن، از آنِ او بود؛ زیرا موسی چنین چیزی را طلب کرده بود. با همهی این تفاصیل، هارون محجوج به موسی بود و فقط با دستور موسی سخن میگفت: «(و دل من تنگ گردد و زبانم گشاده نشود؛ هارون را رسالت ده)».
موسی خواهان چه بود؟ متکلّم چه کسی بود؟ او خواهان این بود که هارون متکلّم باشد. خداوند نیز اجابت فرمود؛ حتی ساحران نیز در ایمان خود، هارون را قبل از موسی نام بردند؛ آیا به چنین چیزی دقت کرده بودی؟: «(ساحران به سجده افکنده شدند گفتند: به پروردگار هارون و موسی ایمان آوردیم)».
اکنون آیا این موضوع به پایان رسید و روشن شد که ممکن است وصی قبل از حجتی که به آن محجوج است و از سوی او می آید (مانند موسی و هارون) مبعوث گردد؟ پیش از آن، من سه مثال به شما ارائه کرده بودم: لوط و ابراهیم، محمد و علی، سلیمان و داوود صلوات الله علیهم؛ و این هم مورد چهارم که کفایت میکند؛ بلکه آخرین مثالی که به شما ارائه نمودم، به تنهایی کافی است. یک مورد باقی میماند؛ اگر به شما گفتند امام مهدی مرفوع است، عیسی و اوصیاء آن حضرت را برایشان مثال بزنید.
آنها حتی نظری در مورد کیفیت زندگانی امام مهدی (علیه السلام) ندارند. بنابراین عیسی و خضر را برای توجیه طول عمر حیات وی ذکر میکنند و این همان معنای اعتقاد آنها به رفع میباشد».