جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
روزی از عبد صالح(علیه السلام) پرسیدم و گفتم: چگونه اولیای الهی بر نفس خود چیره شدند و آن را فقط به آنچه مورد رضای خدا است، مطیع و فرمانبردار نمودند؟
در پاسخ فرمود: «به وسیله خدا! «(من خویشتن را بیگناه نمیدانم زیرا نفس، آدمی را به بدی فرمان میدهد مگر پروردگار من ببخشاید، زیرا پروردگار من آمرزنده و مهربان است)».
اگر خواستهای داری، آنچه را که امام حسین(علیه السلام) بیان فرموده جویا باش: «(الهی! چه از دست داده، آن که تو را یافته است؟!)». بخواه که در هر لحظه، به خدای سبحان چنگ بزنی. کسی که چیزی را دوست بدارد، دیدهاش نابینا میشود. اگر شما به خدا درآویزی و به او تعلق بگیری و در هر دم و لحظهای او را دوست بداری، غیر او را نخواهی دید و غیر او را نخواهی شناخت، بلکه در همه چیز او را میبینی و همه چیز را به وسیلهی او و با او خواهی دید. الهی چه دارد آن که تو را ندارد؟! و چه از دست داده آن که تو را دارد؟!
آری، هر کس خدا را بیابد و بشناسد، چیزی از او کم نمیشود و چیزی از دست نمیدهد زیرا دانسته که خدا همه چیز است؛ و هر کس خدا را گم کند و او را به طور کامل نشناسد، هیچ چیزی نخواهد یافت و در واقع همه چیز را از کف داده است. تمام کرهی زمین با هر چه که در آن است، فقر چنین انسانی را برطرف نمیسازد زیرا وی به واقع، فقیر گشته است.
شما میبینی هر انسان به مقدار جهلی که نسبت به خداوند دارد، نوعی احساس فقر و نقص همیشگی دارد که به دلیل عدم معرفت نسبت به خدا، برای برطرف نمودن آن، نیز چیزی جز ماده (امور مادی) نمییابد. ماده (امور مادی) در حقیقت حکایت همان آب شوری است که تشنگی آشامنده را بیشتر میکند و هرگز او را سیراب نمیگرداند.
بینیازی، فقط به وسیلهی خدا و از خدا است. کسی که از خدا روی برگرداند، هرگز بینیازی واقعی را نخواهد یافت. او آن قدر پی سراب لَه لَه میزند تا در دل بیابان، جان دهد.
معرفت و شناخت، همه چیز است. به همین دلیل است که محمد(صلی الله علیه وآله وسلّم) به علی(علیه السلام) فرمود: یا علی! یک لحظه اندیشیدن از عبادت هزار سال برتر است».
عرضه داشتم: با وجود جهلی که دارم، خواستار آنچه که نقص مرا برطرف میسازد هستم! خداوند شما را حفظ کند و پیروز گرداند و بر کسانی که همچون من هستند، یاریتان دهد! اگر سخنان شما را سنگ خاره بشنود، نرم میشود و سر عقل میآید ولکن «لا حول و لا قوه الا بالله».
فرمود: «شما ان شاء الله از من بهترید؛ بلکه من به فضلی که شما در پیشگاه خدا دارید از او مسئلت میکنم مرا مشمول رحمتش قرار دهد. شما حق را یاری کردید و کلمات خدا را شنیدید و او را اطاعت نمودید و به آنچه خدا فرمانتان داده عمل نمودید. خداوند خواسته است که مرا طریقی برای رساندن رسالتش به شما قرار دهد، و من خود را از بندگان پاکی که خدا را بندگی کردند و کلمات او را تصدیق نمودند، برتر نمیبینم. خداوند همگیتان را توفیق دهد و پاداش نکو عنایت فرماید!».
* * *