خدای متعال میفرماید: «(خدا و فرشتگانش بر پیامبر صلوات میفرستند. ای کسانی که ایمان آوردهاید بر او صلوات فرستید و سلام کنید و کاملاً تسلیم او باشید)». «اللهم صلِّ علی محمد و آل محمد الائمه و المهديين و سلم تسليما». امروزه چه بسا عدهای این صلوات را نپسندند، همان طور که کسانی که پیش از آنها بودند نیز صلواتی که رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) برای امتش بیان کرده بود را خوش نداشتند؛ زیرا در زمان صدر اسلام، امت به وسیلهی آل محمد (ائمه) مورد امتحان و آزمایش قرار میگرفت.
اگر چه پیامبر اعظم (صلی الله علیه وآله وسلّم) حتی کیفیت صلوات فرستادن بر خود را برای ایشان بیان فرموده و آنها را از «صلوات بتراء» (ناقص و بریده) نهی کرده و فرموده است: «(صلوات ناقص بر من نفرستید! پرسیدند: صلوات ناقص چیست؟ فرمود: این که بگویید خدایا بر محمد درود بفرست و سپس ادامه ندهید؛ بلکه بگویید خدایا صلوات فرست بر محمد و بر خاندان محمد)». با این حال برخی از آنها ذکر خاندان (آل) را عمداً و عامداً ترک میکنند. این عمل نزد اهل سنت و به ویژه وهابیها شایع است. یا افراد دلبخواه خود، از همسران و اصحاب پیامبر و بلکه تمام صحابه که در میان آنها شرابخوار، منافق، زناکار، قاتل و مقتول بود را نیز به صلوات اضافه میکنند. سبحان الله! گویی آنها بر مخالفت با فرمان و سخن حضرت رسول (صلی الله علیه وآله وسلّم) سرسختانه اصرار دارند.
شیعهی مراجع امروزی نیز مایلند آنچه را که خود میپسندند به صلوات اضافه کنند. حتی پیروان خود را با این فرهنگ بارمیآورند که شایسته است وقتی اسم رهبران و بزرگانشان به میان میآید بر رهبرانشان صلوات بفرستند؛ اکنون این رویه به معروفی انکارناپذیر، تبدیل شده است!
صلوات بر محمد و خاندان گرامی آن حضرت، واعظی زنده و همیشگی است که بر جفای این امت در صدر اسلام و همچنین روزهایی که ما در آن زندگی میکنیم گواهی میدهد. حال چه طور است که تمام مسلمانان حتی معنای این صلوات را نمیدانند جدا از این حقیقت که خاندان محمد(علیهم السلام) در واقع از نظر کسی که مدعی اسلام میباشد، به طور کامل غائب است؛ سنّی شیخی که حتی از قاتلان امیرالمؤمنین(علیه السلام) روایت نقل میکند، از بیان روایت اهل بیت(علیهم السلام) پرهیز میکند. شیعهی مرجع گرای امروز نیز از به کارگیری روایات آنها پرهیز میکند؛ و یا فقط آن چیزهایی را که مورد پسندش است و در راستای اهداف و امیال او میباشد به دست میگیرد. در غیر این صورت، ما روایات مربوط به مهدیین و به ویژه هر آنچه به مهدی اول مربوط میشود که از دهها روایت موجود در کتابهای اصلی شیعه نقل کردهایم را از کجا آوردهایم؟! آیا اینها از آل محمد(علیهم السلام) نیست؟ اگر آنها واقعاً شیعهی آل محمد(علیهم السلام) هستند پس چرا با تمسخر و استهزا با آن برخورد میکنند؟!
به هر حال، برخی بر ما اشکال میگیرند و میگویند: چرا در صلوات، اختصاصاً ائمه و مهدیین را یاد میکنید و حال آن که این تخصیص مانع از تعمیم و شمول حضرت فاطمه(علیها السلام) که جزو خاندان طاهرین است میشود.
در این مورد از عبد صالح(علیه السلام) سؤال کردم و گفتم: آیا تخصیص در صلوات بر ائمه و مهدیین، مانع از شمول فاطمه(علیها السلام) است؟
ایشان(علیه السلام) پاسخ دادند: «تخصیص مانع از تعمیم نیست و ما به کسی نگفتهایم که فقط این روش درست است و غیر از آن جایز نمیباشد؛ بلکه در کتاب متشابهات، صلوات به گونهای دیگر را نیز بیان کردهایم. ما در اینجا از آن رو چنین تخصیصی به کار میبریم که میخواهیم حقّی را که این شیاطین، به دنبال ضایع کردن آن هستند را اثبات کنیم؛ و آن حقّ جانشینان الهی از ائمه و مهدیین(علیهم السلام) بر زمین است. در ادعیه نیز ائمه تخصیص دادهاند. آیا میشود گفت که ائمه در تخصیص اشتباه کردهاند؟!! هرگز چنین نیست!».
* * *