جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
با توجه به دلالت آیات قرآن و روایات ائمهی طاهرین (علیهم السلام) هیچ شک و شبههای در وجود عالم ذر وجود ندارد.
از عبد صالح (علیه السلام) در مورد عالم ذرّ و امتحان در آن پرسیدم و گفتم: معروف است که عالم ذر، همان عالم امتحان نخستین برای فرزندان آدم بوده است؛ ولی آیا اجابت بندگان هنگام گواهی طلبیدن «الست بربکم» (آیا من پروردگار شما نیستم؟!) پس از انجام دادن عملی از آنها صورت گرفته است؟ یا این که عالم ذر، صرفاً عالمی برای بیان نتایج بوده و عمل در همین جا صورت میگیرد؟
ایشان (علیه السلام) در پاسخ فرمود: «منظور شما از عمل، نماز و روزه و .... است یا مقصودت فقط ذکر است؟».
گفتم: هر آنچه در تعیین مسیر و کسب نتیجهای که بنده آن را برگزیده است، مشارکت و دخالت دارد.
فرمود: «آری؛ ولی آیا در آن عالَم، طول مدت یا تعدد آن شرط است؟ آیا کفایت میکند که فقط یک عمل عبادی، معادل نماز، روزه، ذکر، زکات، دعا، حج و جمیع عبادات باشد؟ آیا رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) به علی (علیه السلام) نفرمود: یا علی! یک لحظه اندیشیدن از عبادت هزار سال برتر است؟
انجام عمل در عالم ذر، واضح است و این آیه آن را به طور کامل روشن نموده است: «(و پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم تا در روز قیامت نگویید که ما از آن بیخبر بودیم)» و آنان را بر خودشان گواه گرفت!
الآن در این دنیا و در این امتحان، آیا شاهدی بر اعمال وجود دارد؟ آیا پیامبر شاهد نیست؟ آیا حجت خدا شاهد نیست؟ آیا ملائکه، نویسندگان شاهد نیستند؟ آیا این طور نیست که «(و خدا به شهادت دادن کافی است)» ؟
آیا چنین نیست که: «(بخوان نامهات را! امروز تو خود برای حساب کشیدن از خود کافی هستی)» ؟ انسان شاهد بر خودش است و خود او (نفْسَش) از خویش حسابکشی خواهد کرد. «(و آنان را بر خودشان گواه گرفت)». «(بخوان نامهات را امروز تو خود برای حساب کشیدن از خود کافی هستی)». اما این که چگونه وی از خودش حسابرسی میکند، مسألهی دیگری است؛ ولی اکنون ما در پی بررسی «(شاهد بر خویشتن است)» هستیم. بر چه چیزی گواهی میدهد؟ آیا جز این است که بر آنچه پیامبر خدا، حجت خدا، فرشتگان و خداوند سبحان شهادت دادهاند گواهی میدهد؟ «(و خدا به شهادت کافی است)».
بنابراین در این آیه به عمل اشاره شده است: «(و پروردگار تو از پشت بنی آدم، فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری، گواهی میدهیم؛ تا در روز قیامت نگویید که ما از آن بیخبر بودیم)». خداوند آنها را بر خودشان گواه گرفت.
نفس تو در این دنیا مشغول رسیدگی به بدن خویش است لذا این عبادات برای آن است که نفس را از مشغول شدن به بدن بازداشته و توجه او را به خدا مشغول نماید. اگر به عبادات اسلام بنگری بر حسب ظاهر چنین مطلبی را خواهی یافت: نخور، ننوش، شهوات را ترک کن! این، عبادت روزه است و به روشنی گویای آن است که این عبادت در پی بازداشتن نفس از مشغول شدن به بدن میباشد؛ دیگر عبادات نیز همین گونه است. به حج نگاه کن و به نماز! محتوای همهی آنها دو چیز است: قطع ارتباط با این عالم و روی آوردن به عالم دیگر؛ به ذکر خدا پرداختن و به او مشغول شدن.
حال اگر از این عالم خارج شویم، آیا ممکن است عبادتها به همین شکل، باقی بماند؟ به طور قطع، این که تصور کنیم، شکل و صورت عبادتها در دنیای دیگر مانند همین دنیا است، به دو دلیل صحیح نمیباشد: اول: عدم نیاز، و دوم: این که عالم دیگر، شرایط لازم برای برپا داشتن و یا به جای آوردن عملی را دارا نمیباشد! درست مانند کسی میباشیم که میگوید به بیابان میروم تا شنا تمرین کنم!
مثلاً در عالم ذر، احتیاج و نیاز وجود ندارد زیرا جسد مادی که نفس به آن مشغول میشود، وجود ندارد؛ بنابراین مشخص شد که عالم ذر شایستگی عبادات این عالم جسمانی را ندارد.
بنابراین اکنون پاسخ روشن شد؛ به این صورت که قضیه، همان وجود «یک امتحان» است که در این عالم و عالم ذر و عالم رجعت یکسان میباشد و اگر خداوند چنین مقدر نماید که مردم را هزار بار مورد امتحان قرار دهد، آنها را به همین امتحان خواهد آزمود؛
زیرا علت آفرینش یکی است، که همان شناخت و معرفت میباشد. آری! جزئیات امتحان به علت وجود اختلاف در عوالم، متفاوت خواهد بود؛ نماز، روزه، حج، زکات و ... همگی در عالم ذر وجود داشته و خدا ما را به آنها امتحان نموده است ولی در چهارچوب همان عالم. نماز یک چیز بوده به این معنی که نگاهم را به آنچه از جانب خدای سبحان صادر میشود، بدوزم؛ روزه یعنی خود را نگاه دارم؛ حج یعنی به سوی خدا سیر کنم و طوافکنان گرد درب خدا، منتظر امر او باشم. زکات این بود که خودم را به او ببخشم و خویشتن را در پیشگاه الهی برای مبارزه با منیّت، قربانی کنم .... و سایر موارد.
آیا با توجه به این که در عالم ذر، نه زمان وجود دارد و نه حتی مکان، گمان میکنی این کارها به زمان درازی نیاز داشته است؟ آیا میپنداری این کارها به بیش از یک رویداد و اتفاق نیاز داشته باشد؟ و آیا اگر به عنوان مثال همهی اینها در «یک رویداد» جمع شود، دیگر عمل به حساب نمیآید؟! قطعاً عمل خواهد بود، حتی اگر در یک رویداد جمع شود!».
گفتم: فقط از مطلب آخر سؤال میکنم یعنی از «حتی اگر در یک رویداد جمع شود». این عمل یگانه چیست؟
فرمود: «یعنی «من یا او» ؛ آیا به خودم بنگرم و از او غافل شوم، یا از خودم غافل شوم و به آنچه از او صادر میشود نظاره کنم؟ اگر جزو دستهی اول باشم، جواب نخواهم داد، و هنگامی که سؤال میشود «(آیا پروردگارتان نیستم؟)» نمیگویم «آری»؛ و اگر از گروه دوم باشم، اولین کسی خواهم بود که پاسخ میدهد. خلق، بین دستهی اول و دوم، رتبهبندی شدهاند. پیشتر برای شما بیان کردم که چگونه نماز، روزه، حج و زکات فقط در عبارت «من یا او» جای میگیرد».
* * *
. يمكن مراجعة ما ذكره السيد أحمد الحسن ع في كتاب المتشابهات: ج3 / سؤال رقم (63) المتعلق بعالم الذر، حيث يقول (علیه السلام): (عالم الذر عالم حقيقي وليس وهمياً ولا افتراضياً، وإنما نسيه الغافلون والمتغافلون، ولم ينسه الأنبياء والمرسلون والأوصياء (علیه السلام)، بل هم يتذكرونه ويعرفونه ويعرفون أولياءهم فيه ويميزونهم في هذه الحياة الدنيا ...).
- میتوانید به آنچه که سید احمد الحسن ع در کتاب متشابهات جلد 3 پرسش شمارهی 63 در باب عالم ذر آورده مراجعه نمایید. وی میفرماید: عالم ذر، یک عالم حقیقی بوده و توهمی یا فرضی نیست. افراد غافل و کسانی که خود را به غفلت زدهاند آن را به دست فراموشی سپردهاند ولی پیامبران و مرسلین و اوصیاءع آن را فراموش نکردهاند بلکه آن را به یاد دارند و میشناسند و دوستان خود را در آن عالم را میشناسند و آنها را در این زندگی دنیوی تشخیص میدهند ...
. هذه منها على سبيل المثال: عن الحسين بن نعيم الصحاف قال: سألت الصادق (علیه السلام) عن قوله: (فمنكم كافر ومنكم مؤمن)، فقال: (عرف الله ايمانهم بولايتنا وكفرهم بتركها يوم أخذ عليهم الميثاق وهم في عالم الذر وفي صلب آدم (علیه السلام)) تفسير القمي: ج2 ص371 .
وعن زرارة، عن أبي جعفر (علیه السلام) قال: سألته عن قول الله عز وجل: (وإذ أخذ ربك من بني آدم من ظهورهم ذرياتهم وأشهدهم على أنفسهم ألست بربكم قالوا بلى) الآية، قال: (أخرج من ظهر آدم، ذريته إلى يوم القيامة، فخرجوا كالذر فعرفهم وأراهم نفسه ولولا ذلك لم يعرف أحد ربه ...) الفصول المهمة للحر العاملي: ج1 ص423 ح5، 7.
- به عنوان مثال این روایت از آن جمله است: حسین بن نعیم صحاف میگوید از امام صادقع دربارهی سخن خدا که میفرماید: «(بعضی از شما کافر و بعضی مؤمناند)» پرسیدم. آن حضرت فرمود: «خداوند ایمان آنها را به ولایت ما و کفر آنها را به ترک ولایت ما شناخت، در آن روزی که از آنها پیمان گرفت در حالی که آنها در عالم ذر و صلب آدمع بودند». تفسیر قمی: جلد 2 صفحه 371.
راره میگوید از امام ابوجعفر محمد باقرع دربارهی این سخن خدا پرسیدم: (و پروردگار تو از پشت بنی آدم فرزندانشان را بیرون آورد و آنان را بر خودشان گواه گرفت و پرسید: آیا من پروردگارتان نیستم؟ گفتند: آری..). حضرت فرمود: «خداوند ذریهی آدم تا روز قیامت را از پشت آدم بیرون آورد و آنها مانند ذرات کوچکی بودند. آن گاه خود را به آنان نمایاند و شناساند و اگر این واقعه رخ نمی داد، کسی پروردگارش را نمیشناخت». فصول المهمه حر عاملی: جلد 1 صفحه 423 حدیث 5 و 7.
. قال تعالى: (وَمَا خَلَقْتُ الْجِنَّ وَالْإِنسَ إِلَّا لِيَعْبُدُونِ) الذاريات: 56، أي ليعرفون، كما هو واضح عن آل محمد (علیهم السلام).
- خداوند متعال میفرماید: «(جن و انس را جز برای پرستش خود نیافریدهام)» (ذاریات: 56). یعنی «لیعرفون» (تا بشناسند) همان طور که این مطلب به وضوح از آل محمد (علیهم السلام) نقل شده است.