جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
همان طور که پیشتر بیان کردم، گروهی از مخالفین ـبا وجود دلایل واضحـ با استناد به دلایل پوچ و واهی از دعوت الهی بدگویی میکنند که از خباثت باطنی و گستاخی جسورانهی آنها نسبت به آل محمد(علیهم السلام) پرده برمیدارد. از جمله: سید احمد الحسن(علیه السلام) یکی از آیههای سورهی قدر را این گونه قرائت میکند: « تَنَزَّلُ المَلائِکَةُ وَ الرُّوحُ فِيها بِإِذنِ رَبِّهِم بِکُلِّ أمرٍ» که این باطل است (در حالی که هرگز این گونه نیست)؛ زیرا قرائت وی با آنچه در قرآن چاپ فهد که امروزه بین مردم متداول و موجود است متفاوت و متعارض میباشد! شیعهی مرجعگرا و مدعیان علم با تمسّک به چنین استدلالهایی میخواهند نور خدا را خاموش سازند!
وقتی در این خصوص از ایشان(علیه السلام) سؤال کردم، فرمودند: «اینها میگویند احمد الحسن به صورت «بِکُلِّ أمرٍ» قرائت میکند که با نسخهی مکتوب و موجود فعلی ناسازگار است و هر کس که با قرآن مکتوب امروزی مخالفت ورزد بر باطل است؛ آیا این طور نیست؟
بنابراین، طبق این استدلال آنها، تمام فقهای اصولی شیعه بر مسیر باطل هستند زیرا آنها به چیزی فراتر از این، عقیده دارند. فقط کافی است سری به کتابهای فقهی آنها بزنی، به تحقیق وسیعی نیاز نیست؛ زیرا این کتابها پُر است از مطالبی در تایید قرائتهای مختلف. یکی، این قرائت را میپسندد و دیگری، آن قرائت را. به کتابهای «فتویها» مراجعه کن و در باب قرائت، در کتاب نماز میبینی که قائلاند بر این که قرآن ۱۱۲ سوره دارد نه ۱۱۴ سوره. همچنین به اضافه شدن دو «بسم الله» به قرآن معتقد هستند. بنابراین آنها خودشان، خویشتن را باطل میسازند زیرا با قرآن مکتوب مخالفت کردهاند؛ این دلیل اول.
دلیل دوم: کتاب «کفایت الاصول» و تعلیق مشکینی بر آن را شما دارید؛ زیرا این کتاب در حوزهی نجف تدریس میشود و به تعلیق و حاشیهی آن، عمل میکنند. در کتاب کفایت الاصول، سخنی در باب حجیّت ظاهر قرآن وجود دارد، آیا قبلاً به این مطلب برخوردهای؟ آیا کلام نویسندهی کتاب و تعلیق مشکینی در خصوص تحریف قرآن را خواندهای؟ آن را بخوان تا دریابی که نویسندهی کتاب، تحریف را ترجیح میدهد و مشکینی هم با استناد به «اعتبار» و «اخبار» بر تحریف قرآن تاکید میورزد. در این خصوص، اخبار معروفی وجود دارد. منظور از «اعتبار» هم نقص در بلاغت، گسست در کلام، ایرادات نحوی و نظایر آن است.
اینها علما و فقهای بزرگ اصولی هستند که به تحریف معتقدند و به آن تصریح میکنند ولی ما فقط به ایشان گفتهایم که کافی است قرائت اهل بیت(علیهم السلام) را همردیف دیگر قرائتهای هفتگانه که مورد قبولتان است قرار دهید؛ پس مشکل چیست؟!
به خدا سوگند روزی به یک وهابی گفتم: قرائت اهل بیت(علیهم السلام) را نیز مانند قرائتهای هفتگانهی دیگر که میخوانید، حساب کنید. وی ساکت شد، پاسخی نگفت و سخنم را قبول کرد. اینها را چه شده؟! با این که این وهابی میگفت اهل بیت قائل به تحریف قرآن هستند و بر آن دلیل میآورد، ولی اینها را حسد کور کرده و هیچ سخنی را نمیفهمند (لا يَكَادُونَ يَفْقَهُونَ قَوْلاً)».
من از ایشان دربارهی قرائتهای هفتگانه و حروف هفتگانه پرسیدم و گفتم یکی از کسانی که با انصار مناظره میکرد یکی از شیوخ مرجعیت و از سخنگویان آنها بود، به فرمایش ائمه مبنی بر مردود شمردن یکی از سنّیها که به حروف هفتگانه قائل بود، استدلال کرد و میگفت بر این اساس، اعتقاد به قرائتهای هفتگانه باطل است.
ایشان(علیه السلام) فرمود: «در واقع، بین اعتقاد مردم به قرائتهای هفتگانه، و سخن دیگر ایشان که میگویند قرآن بر هفت حرف نازل شده تفاوتی وجود ندارد. اهل سنت بر حسب روایاتی که دارند میگویند قرآن با هفت حرف نازل شده است؛ یعنی میگویند جایز است که به جای العزیر الرحیم، بخوانی العزیز الحکیم و غیره. اهل بیت(علیهم السلام) این موضوع را رد کرده و گفتهاند: قرآن، یکی است که از سوی خدای واحد نازل گشته است؛ و این، ربطی به قرائتهای هفتگانه ندارد.
(داستان) قرائتهای هفتگانه، نسبت به اعتقادی که آنها به حروف هفتگانه دارند، عقبتر است. این قرائتهای هفتگانه پس از آن ظهور کرد که عثمان مردم را بر یک قرآن جمع کرد یعنی بر یک رسم الخط ـو نه بر یک قرائت واحدـ زیرا قرآن (عثمان) نقطه، اعراب و همزه نداشت. هر قاری، بر اساس تصور خود، رسم الخط را به صورتهای مختلفی قرائت میکردو به همین دلیل، قرائتها متعدد شد. در زمان حکومت بنی امیه، امویان از یک سو مردم را به قرائت قاریانی که بین مردم و حکومت اعتبار داشتند، وحدت بخشیدند، و از سوی دیگر از نسخه برداری و قرائت قرآن با نقطه و اعراب و همزه با قرائتهای دیگر، مانع میشدند.
پس هفت قرائت را پذیرفتند و دیگر قرائتها را رد کردند. تاریخ قرآن را شما دارید. با کتب و آنچه نزد خود آنها است و با آنچه در کتابهای تاریخ قرآن نوشته شده، بر آنها احتجاج کنید.
در زمان ائمه(علیهم السلام) همهی قرائتهای هفتگانه رایج و شایع بودند و قرآن با همهی آنها نوشته و قرائت میشده است. این سخن امام ع که میفرماید: آن گونه بخوان که مردم قرائت میکنند، یعنی با قرائتی که مردم آن گونه میخوانند، که همان هفت قرائت یا بیشتر بوده، و نه (فقط) یک قرائت. امروزه، کسانی که به این قرائتهای هفتگانه آشنایی دارند، قرآن را با تمام آنها قرائت میکنند، مثل عبدالباسط که قرآن را با قرائتهای هفتگانه میخواند و هرگاه به کلمهای میرسید که دارای دو یا سه نوع قرائت بود، آن را بیش از یک بار و هر بار نیز با یک قرائت تلاوت مینمود».
سپس ایشان(علیه السلام) از یکی از انصار خواست با ترتیب دادن سخنرانی و گفت و گویی در این مورد، به این جاهل پاسخ و شبههی او را بر باد دهد؛ شبههای که میگوید هر کس بر خلاف نسخه چاپ شدهی امروزی (یعنی قرآن چاپ فهد) چیزی بگوید، سخنش باطل است زیرا چنین کسی قائل به تحریف قرآن است.
ایشان(علیه السلام) به آن شخص فرمود: «در سخنرانی، بیان کن که همهی فقهای شیعه میگویند الضحی و الشرح (انشراح) یک سوره به حساب میآیند و قرائت یکی از آنها در نماز جایز نیست و کفایت نمیکند؛ نظرات خود آنها را ارائه کن.
همچنین به روایات اهل بیت(علیهم السلام) در این خصوص نیز اشاره نما.
علاوه بر این، ارتباط بین سورهی ضحی و انشراح را نیز تشریح کن؛ واضح است که سورهی انشراح یک سورهی مستقل نیست بلکه مکمل سورهی ضحی میباشد؛ یعنی خداوند در پایان سورهی ضحی میفرماید: «(و از نعمت پروردگارت سخن بگوی) ؛ این نعمت چیست و چرا باید از آن سخن بگوید؟ « (آیا سینهات را برایت نگشودیم؟ و بار گرانت را از پشتت برنداشتیم؟)». همچنین دو سورهی فیل و قریش نیز یک سوره محسوب میشوند.
اگر بخواهی فقط به سخنان فقهایشان بسنده کنی (با این هدف) که مبادا شنونده دچار تشتّت فکری شود، مردم کمتر به شنیدن، رغبت نشان میدهند. آنها را بپرورانید و آموزش دهید. حداقل، مردم از معلومات و معرفتی بهرهمند میشوند و چه بسا روزی متوجه فریبکاری آنها بشوند و خود را نجات دهند».
الفهرس
فهرست
الإهداء .
تقـديم :
تقـديم .
پیشگفتار
المحطة الأولى : ما يتعلق بالقرآن الكريم .
ایستگاه اول: مسایل مربوط به قرآن کریم
وقفة مع نصوص المسلمين ومقارنتها بما بين أيدهم من القرآن اليوم .
درنگی در متون موجود بین مسلمانان و مقایسهی آن با قرآنی که امروزه در اختیار دارند....
قراءة ( بكل أمر ) في سورة القدر .
قرائت «بکل امر» در سورهی قدر