جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامب- إنّ النص والوصية قد ذكر:
ب-نص و وصیت ذکرشده است:
العجلوني: [3187ـ يا علي ادع بصحيفة ودواة فأملى رسول الله صلى الله عليه وسلم وكتب علي وشهد جبريل ثم طويت الصحيفة. قال الراوي: فمن حدثكم أنه يعلم ما في الصحيفة إلا الذي أملاها وكتبها وشهدها فلا تصدقوه فعل ذلك في مرضه الذي توفي فيه] كشف الخفاء: ج٢ ص٣٨٣.
9- عجلونی: 3187- ای علی صحیفه و دواتی بیاور. رسول الله (ص) املا (و دیکته) میکرد و علی (ع) مینوشت و جبرئیل شاهد بود. بعد صحیفه پیچیده شد. راوی میگوید: هر فردی به شما گفت که مُحتوای صحیفه را میداند، او را تصدیق نکنید، مگر فردی که آن را املا نمود و فردی که آن را نوشت و فردی که شاهد آن بود. (پیامبر (ص)) این کار را در بیماریای که در آن وفات نمود، انجام داد. (کشف الخفاء: ج ٢ ص ٣٨٣)
الزرندي الحنفي والقندوزي: [عن إبراهيم بن شيبة الأنصاري قال: جلست إلى الأصبغ بن نباته فقال: ألا أقرء عليك ما أملاه علي علي بن أبي طالب رضي الله عنه ؟ فأخرج لي صحيفة فيها مكتوب: بسم الله الرحمن الرحيم هذا ما أوصى به محمد رسول الله (ص) أهل بيته وأمته، أوصى أهل بيته بتقوى الله، ولزوم طاعته وأوصى أمته بلزوم أهل بيته، وان أهل بيته يأخذون بحجزة نبيهم (ص) وان شيعتهم آخذون بحجزهم يوم القيامة، وإنهم لن يدخلوكم في باب ضلالة، ولن يخرجوكم من باب هدى] نظم درر السمطين: ص٢٤٠، ينابيع المودة: ج٢ ص٣٦٥.
10- زرندی حنفی و قندوزی: ابراهیم ابن شیبه انصاری میگوید: نزد اصبغ بن نباته نشستم. ایشان گفت: آیا آنچه را بر علی بن ابی طالب (رض) املا شد، برایت بخوانم؟ (اصبغ) برای من، صحیفهای بیرون آورد که در آن نوشته بود: بسم الله الرحمن الرحیم. این وصیتی است که محمد رسول الله (ص) با آن به خانواده و امتش، وصیت میکند. خانوادهی خود را به تقوای الهی و اطاعتِ همیشگی نمودن از او، و امت خود را به همراه بودن با خانوادهاش سفارش میکند. خانوادهی ایشان، دنبالهی پیامبر (ص) را میگیرند، شیعیان ایشان در روز قیامت، دنبالهی ایشان را میگیرند؛ آنها شما را وارد گمراهی نمیکنند و شما را از هدایت بیرون نمیآورند. (نظم درر السمطين: ص٢٤٠ ؛ ينابيع الموده: ج٢ ص٣٦٥)
وعنه أيضاً: [روى ابن عباس قال: دخلت على عمر في أول خلافته ... قال: من أين جئت يا عبد الله ؟ قلت: من المسجد قال: كيف خلفت ابن عمك ؟ فظننته يعني عبد الله بن جعفر قلت: خلفته يلعب مع أترابه قال: لم أعن ذلك إنما عنيت عظيمكم أهل البيت، قلت: خلفته يمتح بالغرب على نخيلات من فلان ويقرأ القرآن، قال: يا عبد الله عليك دماء البدن إن كتمتنيها هل بقي في نفسه شئ من أمر الخلافة ؟ قلت: نعم قال: يزعم أن رسول الله (صلى الله عليه وسلم) نص عليه قلت: نعم وأزيدك سألت أبي عما يدعيه فقال: صدق. فقال عمر: لقد كان من رسول الله (صلى الله عليه وسلم) في أمره ذرو من القول لا يثبت حجة ولا يقطع عذراً، ولقد كان يزيغ في أمره وقتاً ما، ولقد أراد في مرضه أن يصرح باسمه فمنعت من ذلك إشفاقاً وحيطة على الاسلام لا ورب هذه البنية لا تجتمع عليه قريش أبداً] شرح نهج البلاغة: ج١٢ ص٢٠.
11- زرندی حنفی و قندوزی: ابن عباس میگوید: در اوایل خلافت عمر نزد او رفتم.... گفت: ای عبدالله (لقب ابن عباس) از کجا میآیی؟ گفتم: از مسجد. گفت: وقتی از نزد پسر عمویت میآمدی، مشغول چه کاری بود؟ (ابن عباس میگوید:) فکر کردم منظور او عبدالله بن جعفر است، گفتم: او مشغول بازی با هم سن و سالهایش بود. (عمر) گفت: منظورم او نبود، بلکه منظورم بزرگ خانوادهی شما بود؟ (ابن عباس میگوید:) گفتم: در غرب، برای نخلهای فلانی از چاه آب میکشید و قرآن میخواند. (عمر) گفت: ای عبدالله، اگر دروغ بگویی، خونت را میریزم. آیا در دلش چیزی از موضوع خلافت مانده است؟ (ابن عباس میگوید:) گفتم: بله. (عمر) گفت: علی گمان میکند که رسول الله (ص) بر جانشینی او نص(وصیت) نموده است؟ (ابن عباس میگوید:) بله. مطلب بیشتری به تو بگویم؛ از پدرم در مورد ادعای او پرسیدم، (پدرم) گفت: علی راست میگوید. عمر گفت: رسول الله (ص) در مورد او سخنانی داشته است که مطلبی را ثابت نمیکند و باعث معذور شدن نمیشود. پیامبر (ص) در مورد مسألهی علی مدتی دچار شکّ شد. در بیماریای که به مرگش انجامید، قصد داشت نام علی را بگوید، ولی من به خاطر دلسوزی و اهتمام بر اسلام، ایشان را از این کار بازداشتم. به پروردگار این خانه قسم، قریش هیچ وقت بر او اجتماع نمیکردند.(شرح نهج البلاغه:ج١٢ ص٢٠)