جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاموهم الإلحاد ، الفصل الثالث ، التطور سنة إلهية (ص ١٥٠-١٥٤) / توهم بيخدايي ، فصل سوم: تکامل، سنتی الهی (ص١٥٩-١٦٣)
از آنچه گذشت درمییابیم از دیدگاه دین، انسان میتواند به میمون و حتی خوک تبدیل شود﴿بگو آیا خبر دهم شما را به بدتر از این پاداشی از نزد خدا ، آنکس که دور کردش خدا و خشم بر او گرفت و قرار داد از ایشان میمونان و خوکان ﴿المائدة:٦٠﴾﴾.
و عنوان شد که طبق متون دینی، خلقت آدم، در این زمین شروع نشده است.
همچنین معنای رفع، و سازگار بودن آن با علم برای ما روشن شد.
اکنون به مبحث رابطهء نظریهء تکامل با آدم (عليه السلام) میرسیم. در این بخش ما دربارهء جسم آدم و حوا ، که نفس هاي این دو به آن متصل خواهد شد، سخن خواهیم گفت. این نفس ها برای آزمایش و امتحان، به این زمین فرود خواهند آمد.
در ابتدا برای این جسمِ مادیِ نخستینِ آدم، فرضیه هایی در نظر میگیریم:
١- نفس آدم در همین زمین، به طور مستقیم ظهور یافته و بدون واسطه صورت مادی پیدا کرده است؛ به خصوص که وی در اصل از گِلی که از همین زمین رَفع شده، آفریده شده است. علم زیستشناسی قطعاً این فرضیه را رد میکند، زیرا دستآوردهای اخیر تحقیقات ژنتیکی، اصل و منبع جسم انسانی و اینکه از کجا آمده را ثابت کرده است. علاوه بر این، خود نظریهء تکامل مستند به دلایل پرشماری از بررسیها و آزمایشهای ژنتیکی، بررسی سنگوارهها و پژوهشهای علمی میباشد.
٢- جسمی از گِل و آب موجود بر روی همین زمین برای حضرت آدم (عليه السلام) خلق شد، سپس روح در آن وارد گردید و حیات انسانی در آن جاری شد. هرچند این فرضیه، عقیدهء اکثر رجال دینی است ولی با متن قرآن سر ناسازگاری دارد؛ زیرا قرآن به روشنی دلالت دارد بر اینکه آفرینش آدم و حوا از همان ابتدا در آسمان اول در بهشت دنیوی رخ داده، سپس امر به هبوط برای آدم حاصل شده است. من این موضوع را پیشتر به تفصیل شرح دادهام. علم نیز با این فرضیه کاملاً مخالف است؛ چرا که با علم زیستشناسی و دانش ژنتیک به همان دلیل پیشگفتهشده، تعارض دارد. کسی که یکی از این دو فرضیه را میپذیرد، باید علم و حقیقت و تحقیقات علمی را از ذهنش حذف کند. در چنین حالتی طرح و نظر وی تنها پندار خامی است که در نظر صاحبش جلوهگری کرده است تا او را متوهم سازد؛ چرا که این نظریه، چه به اختصار و چه به تفصیل با علم معارض است. امروزه به واسطهء ابزارهای دقیق علمی، اصل و منشأ جسمهای ما مشخص شده است. در واقع بدنهای ما در تاریخی مجهول و نامشخص پدیدار نشده تا گفته شود بدن آدم به این صورت چند هزار سال پیش بطور ناگهانی پدیدار گشته است.
٣- فرض سوم این است که آغاز کار، همان قانونی است که پیدایش حیات را از نقشهء ژنتیکی ، سازمان داده است؛ و نیز هدفی برای بذر یا نقشهء ژنتیکی اولیه، وجود دارد. همین هدف، جسم حیوانی را طی مسیر تکاملی طولانی، تراشید و شکل داد ، تا برای اتصال و استقرار نفس آدم در آن در حالی که در رحم قرار دارد، شایستگی یابد و در مورد حوا (عليهما السلام) نیز شرایط به همینگونه است: ﴿و هر آینه بیافریدتان گوناگون ﴿١٤﴾ آیا ندیدید چگونه آفرید خدا هفت آسمان را تودرتو ﴿١٥﴾ و گردانید ماه را در آنها نوری و گردانید مهر را چراغی ﴿١٦﴾ و خدا رویانید شما را از زمین روئیدنی ﴿نوح:١٧﴾﴾. این آیات بیانگر آن است که ما مراحلی را پشت سر گذاشتهایم و این مراحل، همانند وضعیت آسمانهای هفتگانه است که برخی از آنها به صورت طبقاتی بالای برخی دیگر است، بعضی برتر از دیگری است و برخی بر برخی دیگر تسلط دارد. سپس این آیات با ذکر کیفیت آفرینش ما انسانها خاتمه مییابد و آن را فرآیند رویاندن (کاشتن) معرفی میکند. این کلمه به خودی خود روشن و شفاف است، یعنی موضوع، دربارهء کشت و زراعت است. فقط کافی است نگاهی به گیاهان زمین بیندازیم تا ببینیم گیاه از بذری که در اندرون آن نقشهء ژنتیکی نهفته است، پدید میآید. سپس بذر اگر از شرایط مناسب برخوردار باشد، آن نقشهء ژنتیکی را عملیاتی کرده، یک گیاه کوچک به وجود می آورد. حتی ممکن است دو برگ اولیهء گیاه، نسبت به برگهای درختی که در نهایت از آن به وجود خواهند آمد، متفاوت باشد.
﴿و خدا رویانید شما را از زمین روئیدنی ﴾: ما از زمین رویانده شدهایم. یگانه چیزی که ما برای رویانیدهشدن نیاز داریم، همان نقشهء ژنتیکی است؛ تا به غایتی که خداوند متعال اراده فرموده است منتهی گردد.
این فرضیه برای این گفته کاملاً مناسب است که آدم (عليه السلام) و حوا (عليها السلام) برای امتحان شدن به این زمین وارد شدند، بدون اینکه از امتیاز ویژه ای که فقط آنها و نه دیگران را از آزمون زمینی معاف دارد، برخوردار باشند.
﴿گفتیم فرود شوید از آن همگی ، هرگاه شما را راهنمائی از جانب من آید پس آنانکه پیروی کنند راهنمائی مرا ، نه برایشان است ترسی و نه اندوهگین شوند ﴿البقرة:٣٨﴾﴾؛ یعنی نفسی که از گِل رفع شده به آسمان اول خلقت یافته است، هبوط داده شد تا به جسم حیوانی مشخصی که برای استقبال از آن آماده گشته بود، بپیوندد و امتحان زمینی آن همانطور که خدا اراده کرده است، واقع گردد. و این فرآیند، نه تنها با آنچه زیستشناسان در تأیید نظریهء تکامل و بهویژه منشأ گونهء انسانی به اثبات رسانیدهاند، تعارضی ندارد، بلکه با نظریهء تکامل و ارتقا نیز کاملاً همخوان میباشد.
اشکالی ندارد بگوییم موجود زندهای وجود دارد که از گل و آب ارتقا یافته ، تا به ترکیب جسمانی حیوانی که سه روح نخستین (روح حیات، روح قوت و روح شهوت) در آن نهفته شده ، رسیده باشد ، سپس نفس آدم (عليه السلام) در آن وارد شود تا فرآیند انتقال کامل این موجود، از حیوانیت و ددمنشی ، به انسانیت نبوی و فرهنگ آن و اصول اخلاقی پسندیدهاش صورت پذیرد ، و این فرآیند در عین حال جهش فرهنگی و متمدنانهای را که هزاران سال پیش در سرزمین سومریها رخ داده است، به گونهای معقول و علمی تفسیر میکند.
پس از آدم (عليه السلام) این فرآیند در ذریهء وی ادامه یافت ، بنابراین در نفس هایشان روح ایمان و روح القدس به طور کامل متجلی گشت، به طوری که گویی نفسهایشان آیینهای است که روح ایمان و روح القدس را باز میتاباند ، این نفسها همان فطرت الهی است که آنها را به رشد و کمال فرا میخواند. و اگر انسان از این کلید به صورتی درست استفاده کند، از امتحان سربلند بیرون میآید و به بالاترین درجات کمال ، رشد مییابد و روح ایمان و بهدنبالش روحالقدس در او مستقر میگردد تا به آنجا که تجلّیگر خدا در زمین میشود. و این شامل همگان میشود، حتی بهترین خلق، حضرت محمد (صلى الله عليه وآله) ﴿و بدینسان وحی فرستادیم بسوی تو روحی (روانی) را از امر ما نبودی بدانی چیست کتاب و نه ایمان و لیکن گردانیدیمش تابشی که رهبری کنیم بدان هر که را خواهیم از بندگان خود و همانا تو راهنمائی کنی بسوی راهی راست ﴿الشورى:٥٢﴾﴾، یا اینکه انسان این کلید را از کف میدهد و به ارواح حیوانی بسنده میکند؛ که در این صورت خود را به ورطهء سقوط کشانیده و به اصل خویش و حیوانیت و ددمنشی باز میگردد ﴿که گفتیم ایشان را باشید بوزینههایی سرافکندگان ﴿البقرة:٦٥﴾﴾.
پس این مرحله، دوّمین مرحله بعد از خلق آدم (عليه السلام) در آسمان اول است و چیزی است که واقعیت خلق آدم را نشان میدهد. این مرحله، همان فرآیند فرود آوردن آدم یا نفس آدم (عليه السلام) به زمین برای امتحان و ابتلا است؛ یعنی مرحلهء پیوستنِ نفس آدم به جسم مادی در این عالم جسمانی برای امتحان او و نیز امتحان فرزندانش پس از وی. این مرحله پس از نزول نفس آدم (عليه السلام) به این دنیا و استقرار آن در زمین به مدت زمانی که خداوند سبحان اراده فرموده بود، صورت گرفته است و نفس آدم (عليه السلام) و نفس حوا (عليها السلام) برخی شعائر الهی را بر این زمین بهپا داشتند.
سپس مشیت خداوند متعال بر این تعلق گرفت که این دو را به جسمهای مادی و زمینیشان متصل گرداند و آنها را از وضعیت سابقشان غافل گرداند، تا امتحان کامل گردد(١)، پس این دو از انساننماها متولد شدند؛ البته پس از آنکه بدنهای این اقوام برای استقبال از نفسی مانند نفس آدم (عليه السلام) مهیا گشت، و همچنین از توانایی پذیرش پیام الهی که قرار است در آینده از طریق آدم (عليه السلام) که خود در این عده متولد و مبعوث میگردد، بهرهمند شدند.
بَسی جای شگفتی است که برخی افراد این سخن را که پیدایش جسم آدم (عليه السلام) در ابتدا به طور مستقیم از آب و گِل بوده است را میپذیرند، ولی نمیپذیرند که وی از یک موجود زنده بهوجود آمده باشد. این در حالی است که موجود زنده از لحاظ رتبهء وجودی حیات ، بسیار تکامل یافتهتر و برتر از گِل بیجان میباشد !
——————-
(١)."وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَىٰ فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ" [سورة الواقعة الآية 62] أي إنكم كنتم في عالم سابق هو عالم الذر أو عالم الأنفس الذي خلق فيه آدم وخلقتم أنتم فيه بعده، وعالم الأنفس أو عالم الذر مثل بالنسبة لكم نشاتكم الاولى فلماذا لا تتذكرون ذلك العالم رغم أنكم كنتم فيه وعلمتموه " وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَىٰ فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ"، ولهذا فهو سبحانه يقول كما أنكم خلقتم في عالم سابقاً وعلمتموه سابقًا ولكني أغفلتكم عنه عندما وصلت نفوسكم بالأجساد في هذه الأرض فحجبت نفوسكم عن العلم بحالها السابق فهو سبحانه قادر أن يعيد الأمر مرة أخرى ويخلقكم في عالم آَخر بحال آخر ويتكرر معكم ما يحصل معكم اليوم "نَحْنُ قَدَّرْنَا بَيْنَكُمُ الْمَوْتَ وَمَا نَحْنُ بِمَسْبُوقِينَ ﴿٦٠﴾ عَلَىٰ أَنْ نُبَدِّلَ أَمْثَالَكُمْ وَنُنْشِئَكُمْ فِي مَا لَا تَعْلَمُونَ ﴿٦١﴾ وَلَقَدْ عَلِمْتُمُ النَّشْأَةَ الْأُولَىٰ فَلَوْلَا تَذَكَّرُونَ ﴿الواقعة:٦٢﴾ "
(١)- "و همانا دانستید پیدایش نخستین را پس چرا یادآور نشوید ﴿الواقعة:٦٢﴾ " ؛ یعنی شما در عالم قبلی که همان عالم ذر یا عالم نفس ها میباشد، قرار داشته اید، جایی که آدم در آن خلقـت یافـت و شـما پـس از او آفریـده شدید. برای شما ، عالم نفسها یا عالم ذر چون ان آرایش اولیهء شما است. پس چرا آن را به یاد نمی آورید، با آنکه شما قـبلاً در آن بهِ سر برده اید و با آن آشنایید؟ "و همانا دانستید پیدایش نخستین را پس چرا یادآور نشوید ﴿الواقعة:٦٢﴾ "، بنابراین خداوند متعال میفرماید اگر چه شما پیشتر در عالمی خلق شده اید و با آن آشنا بوده اید، ولـی هنگـامی کـه در ایـن زمین نفْس های شما به بدن هایتان متصل شد، من شما را از آن به غفلت کشاندم و از همین رو نفسهـای شـما از وضـعیت سابق خود بی اطلاع ماند ، خدای سبحان قادر است ، میتواند این کار را یک بار دیگر باز گرداند و شما را در عالمی دیگر و بـه حالی دیگر بیافریند و آنچه امروز برای شما واقع شده است را تکرار نماید "ما نهادیم میان شما مرگ را و نیستیم پیشی گرفتهشدگان ﴿٦٠﴾ و آنکه تبدیل کنیم مانندگان شما را و پدید آوریمتان در آنچه نمیدانید ﴿٦١﴾ و همانا دانستید پیدایش نخستین را پس چرا یادآور نشوید ﴿الواقعة:٦٢﴾ ".
******
********