جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
این نوع جهاد، پیکار مؤمنان و دفاع از سرزمینی است که اهالی آن دین حق را پذیرفتهاند، هنگامی که این سرزمین مورد تاخت و تاز کافران یا مشرکان قرار میگیرد. همهی ادیان الهی جهاد دفاعی را جایز، و حتی آن را بر مؤمنان واجب میدانند. این موضوع، مسئلهی فطری و غریزی حتی برای حیوانات نیز میباشد؛ حیوانات از لانه، آشیانه و پناهگاههایشان دفاع میکنند.
مردم در جایز شمردن نبرد تدافعی از سرزمین اختلاف نظری ندارند، و حتی قوانین امروزین جهانی در سازمان ملل، مقاومت مردم بومی برای دفاع از سرزمین اشغال شدهی خود را مشروع میداند؛ اما عجیبتر از هر چیز این است که پیشوایان گمراهی در این زمان، ما را وادار میکنند از این حقی که خداوند آن را مشروع فرموده و موافق فطرت و غریزه است و همهی مردم آن را قبول دارند، دفاع نماییم؛ اما آنها خائنانی هستند که به خدای سبحان و متعال خیانت نمودند، به زندگانی این دنیا راضی شدند، با آن آرامش یافتند و زندگی این جهانی و رضایت دجال بزرگ آمریکا و غرب مادی را به خشم الهی، خریدار شدند. حق تعالی میفرماید:
﴿(يهودان و ترسايان از تو خوشنود نمیشوند، تا به آيينشان گردن نهی. بگو: هدايت، هدايتی است که از جانب خدا باشد اگر از آن پس که خدا تو را آگاه کرده است از خواستهی آنها پيروی کنی، هيچ ياور و مددکاری از جانب او نخواهی داشت)﴾().
در مکارم اخلاق از جمله وصیتهای رسول خدا ص به ابن مسعود است که میفرماید: «ای ابن مسعود، اسلام غریبانه آغاز شد و همانطور که آغاز شد، غریبانه باز میگردد، پس خوشا به حال غریبان. هر کس از فرزندانتان که آن زمان را درک کند، به آنان در مکانهایشان سلام ندهد و جنازههای آنان را تشییع نکند و از بیمارانشان عیادت ننماید. آنان به سنت شما عمل و ادعای شما را آشکار میکنند، ولی با کارهای شما مخالفت مینمایند، و بر غیر دین شما میمیرند. آنان از من نیستند و من نیز از آنان نیستم. تا آنجا که میفرماید: ای ابن مسعود، بر مردم زمانی خواهد رسید که هر کس در دین خود بردبار باشد همچون کسی است که زغال گداختهای را کف دستش گرفته باشد. و فرمود: در آن زمان اگر کسی گرگ نباشد، گرگان او را خواهند خورد.
ای ابن مسعود، علما و فقهای آن زمان فاجر و خائناند. آگاه باش که آنها شریرترین خلق خدا هستند و همچنین پیروان آنها و کسانی که به آنها رجوع و از آنها دریافت میکنند و آنها را دوست داشته باشند و با آنها همنشینی و مشورت کنند نیز شریرترین خلق خدا هستند و خداوند آنها را ﴿(کر و کور و لالاند و بازگشتی ندارند)﴾() وارد آتش میسازد، ﴿(و در روز قيامت در حالی که چهرههايشان رو به زمين است، کور و لال و کر محشورشان میکنيم و جهنم جايگاه آنها است که هرچه شعلهی آن فرو نشيند بيشترش میافروزيم)﴾() ، ﴿(هرگاه پوست تنشان بپزد پوستی ديگرشان دهيم، تا عذاب خدا را بچشند)﴾() ، ﴿(چون در آن افکنده شوند، به جوش آيد و بانگ زشتش را بشنوند * نزديک است که از خشم پاره پاره شود)﴾() ، ﴿(هرگاه بخواهند از آن (عذاب)، از آن اندوه بيرون آيند، بار ديگر آنان را به آن بازگردانند که: بچشيد عذاب آتش سوزنده را)﴾() ، ﴿(آنان در جهنم فرياد میکشند و در آنجا هيچ نمیشنوند)﴾().
ای ابن مسعود! آنها ادعا میکنند بر دین من و بر سنت من و روش و شرایع من هستند، آنها از من بریء هستند و من نیز از آنها برائت میجویم.
ای ابن مسعود! در آشکارا با آنان همنشینی، و در بازارها با آنان معامله نکنید، و آنان را به راهی راه ننمایید و به آنها آب ندهید. حق تعالی میفرماید:
﴿(آنان که زندگی و زينت اين دنيا را بخواهند، مزد کردارشان را به طور کامل در اين جهان میدهيم و در آن به آنان هیچ کم داده نخواهد شد)﴾() ،
همچنین میفرماید:
﴿(هر کس کِشت آخرت را بخواهد برایش بر کِشتهاش میافزاييم و هر کس کِشت دنيا را بخواهد از آن به او عطا میکنيم، ولی ديگر او را آخرت نصيبی نيست)﴾().
ای ابن مسعود! امت من چه عداوتها و کینهها و جدالها از ایشان خواهد کشید. آنها ذلیلترین این امت در دنیایشان هستند. قسم به کسی که مرا به حق مبعوث نمود، خداوند آنها را خسف خواهد نمود و به صورت میمون و خوک مسخ خواهد کرد.
گفت: سپس پیامبر ص گریه کرد و ما نیز از گریهی ایشان به گریه افتادیم و گفتیم: ای رسول خدا، چرا گریه میکنی؟ فرمود: برای رحمت بر اشقیا که خداوند متعال میفرماید: ﴿(اگر ببينی آنگاه که سخت بترسند و رهایيشان نباشد و از مکانی نزديک گرفتار شوند)﴾() یعنی علما و فقها....».()
این وضعیت فقهای آخر الزمان از زبان رسول خدا است و هیچ حجتی برای کسی که از آنها ـکه فریضهی واجب جهاد دفاعی را تعطیل میکنندـ پیروی کند، وجود ندارد.
یک پرسش باقی میماند؛ اگر دفاع از سرزمین و وطنی که انسان در آن زندگی میکند موافق فطرتی است که خداوند انسانها را بر آن آفریده ﴿(پس روی خود را به يکتاپرستی به سوی این دین کن؛ همان فطرتی است که خداوند مردم را به آن سرشته است. در آفرينش خدا تغييری نيست. این همان دین پايدار است، ولی بيشتر مردم نمیدانند)﴾() و حق است، آیا دفاع اهل شرک و کفر و جنگ آنها با ولیّ خدا وخلیفهاش در زمینش هنگامی که مؤمنان به سرزمین آنها هجوم میآورند، حق است؟
پاسخ: دوست داشتن سرزمین و وطن از خصیصههای فطرت جسمانی، یا غریزی است و بر انسان است که آن را در مسیر صحیح نگه دارد در غیر این صورت، وبال گردن وی خواهد بود. پس باید انسان برای سرزمینش خیر، صلاح و عدالت بخواهد نه اینکه برایش شرّ، فساد و ظلم بخواهد و تأکید میکنم که خلیفه و جانشین خدا در زمینش خواستار گسترش کلمهی لا اله الا الله در تمام زمین است و برای اهل زمین خیر، صلاح و عدل میخواهد؛ بنابراین او میخواهد که زمین را از عدل و داد پر کند. در نتیجه دوست داشتن زمین و وطن و دفاع از سرزمین، باید ایستادگی با ولیّ خدا و جانشین او در زمینش، و فراهم آوردن شرایط وارد شدن او به سرزمین و وطن برای گسترش خیر، صلاح، عدل و دین حق باشد. پس کسی که با ولیّ خدا و جانشین او در زمینش مبارزه میکند، برای سرزمین و وطن خود خیر و اصلاح نمیخواهد، بلکه با تسلط یافتن اهل باطل بر این زمین و باقی ماندن حکومت طاغوت، خواستار باقی ماندن ظلم و جور و فساد میباشد.
* * *
پاسخ پرسش:
به گمانم در آنچه گذشت پاسخ پرسش «جهاد برای چه» روشن شد؟
برای اعتلا و برافراشتن کلمهی الله. حق تعالی میفرماید:
﴿(آنان که ايمان آوردهاند، در راه خدا پیکار میکنند، و آنان که کافر شدهاند در راه طاغوت میجنگند؛ پس با هواداران شيطان به نبرد برخیزید که نیرنگ شيطان ضعیف است)﴾().
و همچنین میفرماید: ﴿(خداوند از مؤمنان جانها و مالهايشان را خريده است، به اینکه بهشت از آنِ آنان باشد. در راه خدا پیکار میکنند، چه بکشند و چه کشته شوند. وعدهای که خداوند در تورات، انجيل و قرآن داده، به حق بر عهدهی او است، و چه کسی از خداوند به عهد خود وفادارتر است؟ به اين معاملهای که کردهايد شما را بشارت باد که این، همان سعادت و کاميابی بزرگ است)﴾.
پس جهاد برای اعتلا و برافراشتن کلمهی الله است، نه به خاطر مصالح شخصی، غنیمت یا مصالح وطنی یا قومی؛ دین الهی برتر از همهی این اعتبارات است، و بندگی و اطاعت خداوند، همان عاملی است که مؤمنان را صرف نظر از وابستگیهای پیشین، میهنی و قومی که همگی به یک حقیقت که همان من و منیّت و حُب نفس میباشد باز میگردند، گرد میآورد.
پس جهاد چه جهاد تهاجمی باشد و چه تدافعی، باید برای اعتلای کلمهی الله باشد نه برای دفاع از وطن یا سرزمین، تا برای مؤمن در این جهاد هیچ مصلحت شخصی در کار نباشد، مگر برافراشتن کلمهی الله؛ تا فرهنگ، تمدن و آزادگی الهی بنیان نهاده شود و همهی اینها به طور کامل با پرچم فرهنگ، تمدن و آزادگی که جهان مادی برافراشته است در تضاد میباشد؛ چرا که هر آنچه امروز برافراشته میشود، پرچم شیطان است و چیزی نیست جز اینکه سربازان شیطان از انس و جن با تمام قوا برای تثبیت آن بر این زمین و برای قانع کردن اهل زمین با قدرت و طمع دو کوه دجال (کوهی از آتش و کوهی از غذا)() و هرآنچه متناسب با آن است، تلاش میکنند.
در حقیقت سربازان شیطان علیه سربازان خداوند و تمدن الهی آنها که بر خلیفهی خدا بر زمینش استوار است، اعلام جنگ کردهاند؛ آنها با توجه به دموکراسی خود اینگونه میبینند و اینچنین اعتراف میکنند که حکم امام مهدی ع، عیسی ع، و ایلیا ع با حکم صدام که لعنت خدا بر او باد، برابری میکند؛ زیرا در نظر اینان، همگی دیکتاتور هستند؛ پس هیچ راهی برای برپایی حاکمیت الله نیست مگر با آگاهی بخشیدن به جامعهی الهی سپس با زور و قدرت؛
همانطور که آنها ـیعنی سپاهیان شیطانــ حاکمیت مردم (دموکراسی) را بر پا داشتند و حاکمیت الله را با نیرنگ و زور و قدرت ساقط نمودند:
﴿(با کسانی از اهل کتاب که به خدا و روز قيامت ايمان نمیآورند و آنچه را که خدا و پيامبرش حرام کرده است بر خود حرام نمیکنند و دين حق را نمیپذيرند پیکار کنيد، تا آنگاه که به دست خود در عين مذلت و خواری جزيه بدهند)﴾().