جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام«(پادشاه گفت: در خواب هفت گاو فربه را ديدهام که آنها را هفت گاو لاغر میخورند و هفت خوشهی سبز ديدم و هفت خوشهی خشک دیگر. ای خاصگان من، خواب مرا تعبير کنيد، اگر تعبير خواب میدانيد)».
رؤیا (رؤیای صادقه) حقّی از جانب خداوند سبحان و متعال است؛ چه پیامبری مانند یوسف ع آن را ببیند یا کسی مانند زندانی اول که دنبال حقیقت است و یا کافری مانند فرعون مصر که از یاد خداوند غافل میباشد. سورهی یوسف ع حول این نکته میچرخد. رؤیا حقّی از جانب خداوند است که افرادی مانند بزرگان فرعون که به خداوند کافر هستند، آن را انکار میکنند و کسانی که به خداوند ایمان دارند، مانند یوسف ع و زندانی اول، به آن ایمان میآورند. اما کسی که رؤیا میبیند، باید در نفْسش تاثیری بگذارد، چه مؤمن و چه کافر. پادشاه مصر مؤمن نبود؛ ولی نپذیرفت که رؤیایش را به عنوان خوابهای پریشان، آن گونه که بزرگان و و مأمورانش گفتند، نادیده بگیرد.
جست و جو از حقیقت این رؤیا آغاز میشود؛ بزرگانِ کافرِ فرعون از آن گذشتند، آن را نادیده گرفتند و حقیرش شمردند؛ امروز نیز نادانها از آنان پیروی میکنند. سپس به زندانی اولی میرسد که به واسطهی ایمان داشتن و راستگو شمردن یوسف ع نجات پیدا کرد، در حالی که به زندان فرستاده شده بود.
یوسف ع او را چگونه خطاب کرد؟
او را مؤمن و تصدیق کنندهی خودش مورد خطاب قرار داد. اگر به وضعیت او آن هنگام که او و همراهش در زندان به سوی یوسف ع رفتند تا از او در مورد رؤیایش بپرسند، بازگردیم، میبینیم به همراه دوستش گفت: «(.... ما را از تعبير آن آگاه کن، که از نيکو کارانت میبينيم)». این عبارت با قطع و یقین به راستگو بودن یوسف ع صحّه نمیگذارد؛ اما اکنون او میگوید: «(ای يوسف، ای مرد راستگوی، برای ما تعبير کن....)» ؛ یعنی برای ما آنچه به حقیقت و راستی اتفاق میافتد را بیان کن، که تو راستگو و حتی بهترین راستگویان هستی. «أَيُّهَا الصِّدِّيقُ» (ای راستگو). اکنون این شخص (زندانی اول) به رؤیا ایمان دارد ـحتی اگر کسی که آن را دیده است، فرعون مصر باشدـ تا آنجا که سخن یوسف در مورد رؤیا را اینگونه میپذیرد که به طور قطع اتفاق خواهد افتاد: ﴿(.... به ما خبر بده....)﴾؛ مگر آنچه خداوند پروردگار جهانیان اراده فرماید!
نتیجهی این رؤیای که فرعون کافر مصر دیده بود، این بود که یوسف ع به آن عمل کرد و براساس آن درخواستی مطرح نمود: «(گفت: مرا بر خزاين اين سرزمين بگمار که من نگهبانی دانايم)» و سپس اقتصاد مصر را براساس این رؤیا بنا و فرعون کافر مصر، براساس آن عمل نمود. در نتیجه یوسف ع را از زندان بیرون آورد و او خِطاب قرار داد و گفت: «(گفت: تو از امروز نزد ما صاحب مکانت و امين هستی)» و نتیجهی رؤیا، این بود که: «(اينچنين يوسف را در آن سرزمين مکانت داديم که هر جا میخواست، جای میگرفت. رحمت خود را به هر کس بخواهيم ارزانی میداريم و پاداش نيکوکاران را ضايع نمیکنيم)».
در این رؤیا، نه پیامبری دیده میشود و نه وصیای، ولی حقّی از جانب خداوند بود و بینندهاش ـفرعون کافرـ آن را تصدیق کرد و همچنین زندانی مؤمن و یوسف ع. امروز چه حاصل شده است؟ مؤمنینی که رؤیای رسول خدا حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و فاطمه س و امامان(علیهم السلام) را میبینند میگویند حق است؛ ولی علمای بیعمل که همقطاران بزرگان فرعون هستند، میگویند خوابهایی پریشان. یا حتی سخنی میگویند که با بر زبان راندنش، سرکشی و کفری افزون بر بزرگان فرعون از خود نشان میدهند؛ چنین سخنی: شیطان (لعنت الله) به صورت بهترینِ آفریدههایش، حضرت محمد و آل محمد و پیامبران و فرستادگان(علیهم السلام) متمثّل میشود!