روشنگریهایی از دعوت محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم)
دعوت محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) دعوتی عامه و فراگیر بود. گویی تمام آنچه در دعوتهای پیامبران پیشین بود و حتی بیشتر از آن را دربرمیگرفت. چنین معنایی در حدیث وارد شده است که هر آنچه در انجیل و تورات و زبور است، در قرآن نیز میباشد. خداوند متعال میفرماید: «(برای شما دین و آيينی مقرر کرد، از آنچه به نوح وصيت کرده بود و از آنچه بر تو وحی کردهايم و به ابراهيم و موسی و عيسی وصيت کردهايم که دين را بر پای نگه داريد)».
میبینیم که رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) در برابر علمای سه دین الهی تحریف شده میایستد و با آنها مبارزه میکند؛ یعنی دین حنیف، مسیحیت و یهودیت. روشن است که ایستادن در برابر عالِم الهی منحرف چه در عقیده و چه در قانونگزاری مطابق با هوای نفسش، بسیار دشوارتر از ایستادن در برابر بتپرست یا مُلحدی که به وجود خداوند ایمان ندارد، میباشد؛ چرا که عالِم الهیِ گمراه، سخن خداوند را بر اساس هوای نفسش تأویل و عقاید الهی را بر اساس هوای باطنیاش ترسیم میکند و استدلالها و مغالطههایی را ترتیب میدهد تا ثابت کند که مطلب باطلش، حق است. فتنهگر با حجتش رویارو خواهد شد؛ همان طور که رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) فرموده است: « هر صاحب فتنهای با حجتش رویارو خواهد شد تا زمانش سر آید. هنگامی که فرصتش به پایان رسید، فتنهاش او را در آتش خواهد سوزانید ».
به همین دلیل میگویم: اگر محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) دعوت اسلامی را بر عهده نمیگرفت، هیچ پیامبری به غیر از او نمیتوانست آن را بر عهده بگیرد. پدر و مادرم به فدایش؛ چیزی را بر عهده گرفت که هیچ فردی غیر از او تاب تحملش را نداشت. دعوت را اقامه فرمود و با علمای گمراه و طاغوتهایی که بر مردم مسلط بودند، به مبارزه برخاست. یک بار با علمش که فردی غیر از او به جز علی ع که بابش بود، تاب تحملش را نداشت؛ همان طور که ایشان او را توصیف کرده است: «من شهر علم هستم وعلی درب آن» و یک بار با نیرویی که از توکلش به خداوند به دست آورده بود و همانندی برایش شناخته نشده است، با آنها به مبارزه برخواست. در طائف ایستاد، درحالی که بر اَثر سنگهایی که بدن شریفش را خونآلود نموده بود، پر از درد بود و با پروردگارش با کلماتی مناجات میکرد که وقتی مؤمنان آن را میشنوند، دلهایشان به لَرزه میافتد و چشمانشان اشکبار میگردد: «خداوندا! به تو شکایت میکنم از اندک بودن نیروی خود و کوتاه بودن چاره اندیشیام و ناتوانیام در برابر مردم. ای پروردگار ضعیفان! مرا به کِه وامیگذاری، درحالی که تویی پروردگار من؟ به دشمن تا امر مرا مالک شود؟ یا به فردی دور که بر من روی در هم کشد؟ اگر تو بر من خشمگین نباشی، هیچ هراسی ندارم....».
محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) اِبایی ندارد، هنگامی که این سفیهان، کودکانشان را تحریک میکنند تا ایشان را با سنگ بزنند و خون از بدنش سرازیر شود و در راه خداوند تحقیر شود. اهمیتی نمیدهد، اگر مردم تکذیبش کنند؛ ولی هنگامی که ایمان نمیآوردند، اندوهگین میشد؛ چرا که او میبیند در انتهای راهی که میروند، جهنم قرار گرفته است.
محمد (صلى الله عليه وآله وسلّم) اینچنین به پا خاست. یک بار با حکمت و پند نیکو به راه خدا دعوت میکرد و یک بار با روشی نیکو بحث و مجادله میکرد و بار دیگر با کافران و منافقین به جنگ برمیخاست و مدت بیست و سه سال بر آنان سختگیری میکرد. رسول خدا (صلى الله عليه وآله وسلّم) در این مدت، روی آرامش و مدارا ندید.... پندها، بحث و جدلها، مبارزه و قتال، و دعوت به سوی خداوند، تا آخرین نفس. در آخرین روزهای عمرش در حالی که به علی ع و عباس ع تکیه کرده بود، بیرون آمد تا مردم را به پیکار و خروج به همراه اُسامه پسر زید تشویق کند و در عِین حال از پروردگارش اطاعت مینمود و در پرستش او تا آنجا زیادهروی کرد که خداوند جلیل او را خِطاب قرار داد: «(طه * قرآن را بر تو نازل نکردهايم تا به مشقت درافتی)» و همچنین در بخشش و زهد در دنیا تا جایی که ایشان (صلى الله عليه وآله وسلّم) به مسلمانان فرمود: «سوگند به آن که جانم در دست او است، اگر نعمتهایی همانند کوه تهامه داشتم، آن را بین شما تقسیم میکردم، سپس مرا نه دروغگو و نه ترسو و نه بخیل مییافتید».
اگر اموال غنیمت گرفته شده بسیار میبود، جز اندکی و به اندازهی کفاف برنمیگرفت؛ تا جایی که حفصه و عایشه به خاطر تنگی معیشت، شکایت کردند، و آیات «اِستبدال» که در قرآن معروف میباشند، نازل شد. ای کاش امروزه مسلمانان، به یک دَهُم رفتار محمد (صلى الله عليه آله وسلّم) اِقتدا میکردند، که اگر چنین میبود، اسلام بر تمامی ادیان برتری مییافت.
در دعوت رسول خدا حضرت محمد رسول (صلى الله عليه آله وسلّم) هر آنچه در دعوتهای پیامبران پیشین بود، وجود داشت؛ دعوت با نرمی و مهربانی، سپس با شدت و تندی و حملهور شدن، شکستن بتها، کشتار دشمنان خداوند، وعده دادن به آنها به آزار دنیوی و اُخروی. رسول خدا (صلى الله عليه آله وسلّم) با مؤمنین در نهایت نرمی و مهربانی و رِقَّت بود و با کافرین در نهایت شدت و تندی و خشونت. این میزانِ حق الهی است که کسی تاب تحمل تناقضات ظاهری آن را ندارد، مگر نفْس بزرگی مانند نفْس محمد (صلى الله عليه آله وسلّم)؛ نفسی که بهشت را در یک دست و آتش را در دست دیگرش دارد، تا آن را بر مردم عرضه کند و به مؤمنین بشارت، و کافران را انذار دهد و آنان را نهیب زند و تهدید نماید. «(و آن را به حق نازل کردهايم و به حق نازل شده است و تو را نفرستادهايم مگر بشارتدهنده و بيم دهندهای باشی)».
حق تعالی میفرماید: «(سپاس خداوندی را که بر بندهی خود، اين کتاب را نازل کرد و هيچ کجی و انحراف در آن ننهاد * کتابی عاری از انحراف تا مردم را از خشم شديد خود بترساند و مؤمنان را که کارهای شايسته میکنند، بشارت دهد که پاداشی نيکو دارند)».
مهمترین موردی که به واسطهی آن دعوت پیامبر خدا (صلى الله عليه آله وسلّم) متمایز میشود، پایانبخش بودن به رسالتهای الهی میباشد، و اینکه زمان به اجرا رسیدن بشارت و انذار و وعده و وعیدی که فرستادگان آورده بودند، فرا رسیده است و اجرا کنندهی آنها، از فرزندان رسول خدا (صلى الله عليه آله وسلّم) میباشد و ایشان، همان امام مهدی ع است.
در نتیجه وعدهی حقی که خداوند سبحان و متعال به همهی پیامبران و فرستادگان داده بود، نزدیک شد و همچنین روزی که به ابلیس (لعنت الله) وعده داده شده بود؛ روز فرجامش.
خداوند متعال میفرماید: «(فرمان خداوند در رسيد، به شتابش مخواهيد، او منزه است و از هر چه شريک او میسازند برتر)» و همچنین: «(روز حساب مردم نزديک شد و آنان همچنان در غفلت رويگردانند)».
و خداوند متعال میفرماید: «(ساعت نزديک شد و ماه دو پاره گرديد * و اگر آیه و نشانهای ببينند، روی بگردانند و گويند: جادويی است پیوسته)».
و در انتها میگویم: در دعوتهای فرستادگان، بسیار و بسیار چیزهایی است که مؤمن میتواند از آنها بهره گیرد، تا نزدیکی از نزدیکان امام مهدی ع شود و دشمنی از دشمنان ایشان نگردد. در دعوتهای فرستادگان، حقی است که مؤمنی که میخواهد امام مهدی ع را یاری دهد، باید در میدانش وارد شود؛ از سختیها، بلاها، تلاش و جهاد، کشتار و پیکار و دردهایی که چه بسا از بدن عبور کند و به نفس و روح برسد، تا مسخره کردن و ریشخند و تمسخر، و تا خوار شدن و اندک بودن یاریگر و دردها ودردها ودرها.
«(تا آنجا که پيامبر و مؤمنانی که با او بودند، گفتند: پس ياریِ خدا کِی خواهد رسيد؟ بدان که ياری خداوند نزديک است)».
*****
([۱])- (وسائل الشيعة (آل البيت): ج۱۲ ص۱۹۸ ح۸.)
([۲])- (بحار الأنوار : ج۱۹ ص۲۲.)
([۳])- (مستدرك الوسائل: ج۷ ص۲۶-۲۷ ح۲، مجمع الزوائد: ج۵ ص۳۳۹.)
الفهرس
الإهداء إضاءات من دعوة نوح إضاءات من محاججة نوح مع قومه إضاءة من دعوة إبراهيم إضاءة من دعوة إبراهيم ونوح إضاءات من دعوة موسى ع إضاءات من دعوة عيسى ع إضاءات من دعوة محمد (صلى الله عليه آله وسلّم) الفهرس | 5 7 9 11 13 14 17 20 23 |
والحمد لله رب العالمين