جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماول: در سطح اجزا و ترکیبات اندامها؛ میبینیم که ماهیهای آبششدار از هوای محلول در آب تنفس میکنند؛
همچنین ماهیهای ششدار مانند ماهی Lepidosiren paradoxa میتوانند از هوا تنفس کنند ، و این یکی از اولین مراحلی بهشمار میرود که ماهیها برای زندگی در خشکی طی کردهاند ، و برخی ماهیهای ششدار در آبهای کمعمق زندگی میکنند و برخی از این ماهیها تابستان را در سوراخهای ِگلی بسر میبرند و خود را با پوششی از ترشح مخاطی میپوشانند، تا از بدنشان محافظت کنند. همهء اینها گامهایی به سمت تکامل برای زندگی در خشکی است که توانایی تنفس هوای موجود در جَو در این رَوَند به جاندار کمک کرده است.
ماهیهای ششدار -که همچون دیگر ماهیها از طریق آبشش تنفس میکنند - دارای کیسههای هوایی هستند که معمولاً برای شناور شدن ماهی بکار میرود و برای تنفس در هوای جَو تطابق یافته است. این خود گامی آشکار برای تکامل دو کیسهء هوایی و تبدیل شدن آنها به دو شش واقعی در آینده بهشمار میرود؛ همانطور که مهرهداران بهوسیلهء دو شش خود از هوا تنفس میکنند.
گروه دیگری از ماهیان به نام «گورامی بالارونده»# وجود دارد :
#- این ماهی با نام Climbing perch یا نام علمی Anabas testudineus شناخته میشود.
که میتواند از گل و لای بالا رود، و بر روی گِل و لای بخزد، و مدتهای مدیدی در خارج از آب و روی گِل بسر بَرَد و سپس به آب بازگردد. اینها واقعاً ماهی هستند و حتی از پوشش آبششهای خود برای خزیدن استفاده میکنند؛ زیرا بالههای آنها برای راهرفتن، بهطور کامل تطابق نیافته است.
حیوان دیگری نیز به نام «گِلخورَک»(Mudskipper) وجود دارد که یک ماهی دوزیست است و با استفاده از بالههای تکاملیافتهء خود بر روی گل و لای راه میرود. این ماهی از طریق پوست و آبششهای تکامل یافتهاش هوای موجود در جَو را تنفس میکند. این حیوان یا ماهی ، هم زیر آب و هم روی گل و لای نزدیک آب زندگی میکند، در آب تخمریزی میکند و نوزادانش در آب از تخم بیرون میآیند. این بهروشنی نشاندهندهء حرکت ماهی بهسوی زندگی در خشکی و نیز تکامل آن از شنا در آب به راهرفتن در خشکی است.
بنابراین ما اکنون در زنجیرهء جانداران موجود بر روی زمین ماهیانی داریم که برای تنفس از هوای موجود در جو تکامل یافتهاند؛ همچنین ماهیهایی که علاوه بر قابلیت تنفس در هوای موجود در جو، برای مقاومت در برابر کمبود و پسرفتِ آب ، تکامل یافتهاند؛ و نیز ماهیانی که میتوانند از هوای موجود در جو تنفس کنند، و در مقابل کمبود آب مقاومت نمایند و علاوه بر اینها بر روی گل و لای بخزند؛ و ماهیان دیگری که بالههای آنها برای راه رفتن روی گل و لای تکامل یافتهاست. تکامل و دگرگونیِ اندام یا بخشی از حیوان، موضوعی است که به لحاظ علمی ثابت شدهاست؛ پس با وجود زنجیره شواهد بر مراحل تغییر و تحولی که امروزه در دسترس ما قرار دارد، نمیتوان از نبود تکامل دَم زد. اما پاسخ اینکه تکامل مزبور چگونه بهوجود آمده، بسیار ساده است: شاید دلیل آن، آبهای پر از گل و لایی باشد که محل زندگی ماهیها بوده است. ماهیانی که در این نوع آبها زندگی میکنند با گذشت زمان توسط محیط غربال میشوند، بهگونهای که فقط ماهیان خاصی میتوانند از این غربال رد شوند؛ آنهایی که برخی رگهای خونی در تماس با هوا دارند که همچون کیسهء هوایی، نقش شش را بازی کند و بتواند بهطور مستقیم از هوا اکسیژن بگیرد. این محیط همچنان به غربال کردن ماهیان میپردازد، تا فقط آن دسته از ماهیهایی که میتوانند با خزیدن بر روی گِل و لای، از برکهء پر از گِلی که زندگی در آن ناممکن شده است، به برکههای بهتر نقل مکان کنند، زندگی و تولید مثل خود را استمرار بخشند. فرآیند غربالگری همچنان ادامه مییابد تا نقشهء ژنتیکی متناسب با این محیط طبیعی تثبیت گردد. به عبارت دیگر، ماهیانی که دارای ویژگیهای مناسب برای این محیط هستند باقی بمانند و تولید مثل کنند و بتوانند با گُذرِ زمان، خصوصیات خود را برای رسیدن به بهترین شرایط، بهبود بخشند؛ واینچنین سِیر تکاملی به وقوع میپیوندد.
(١). المصدر (دارون - أصل الأنواع): ص301.
«در جانوران اولیه میتوان شواهد بسیاری ارائه داد که یک اندام بدن وظایف جداگانهای را بهطور کامل در آنِ واحد انجام میدهد. مثلاً در کرمینهء (لارو) سنجاقک و بچهء ماهی کوبیتیس لولهء گوارش غیر از هضم و دفع، عهدهدار تنفس هم میباشد. هیدر میتواند (مانند لباس،) پشت و رو شود، و سپس سطح خارجی آن کار هضم غذا و معدهاش عمل تنفس را عهدهدار گردد. در این قبیل موارد، انتخاب طبیعی اقدام به تخصصیکردن تمام یا بخشی از یک عضو بدن که پیشتر دو وظیفه را بر عهده داشت بهانجام فقط یک وظیفه، مینماید؛ اگر از این تخصصیشدن سود و بهرهای حاصل گردد. این فرآیند از طریق گامهای بسیار کوچک و نامحسوس که در نهایت به تغییرات اساسی در طبیعت جاندار منجر میشود، صورت میپذیرد... ماهیانی دیده میشود که هوای محلول در آب را توسط آبششها میگیرند و در عین حال از هوای آزاد توسط کیسهء شنای خود نیز تنفس میکنند. کیسهء مزبور عروق بسیاری دارد، به قسمتهای متعددی تقسیم میشود و از یک مجرای ورود هوا نیز برخوردار است. ... کیسهء شنای ماهیان از این حِیث مثال بسیار مناسبی است، که بهروشنی واقعیت مهمی را نشان میدهد؛ به طور خلاصه، اینکه اندامی که ابتدا برای هدفی خاص (شناور نگهداشتن حیوان) درست شدهاست، میتواند مورد استفادهء کاملاً متفاوتی چون تنفس قرار گیرد. در بعضی دیگر از ماهیان، کیسهء شنا جزئی از اندام شنوایی میباشد. تمام اندامشناسها (#) بر این نظر متفق هستند که کیسهء شنای ماهی از لحاظ محل استقرار و ترکیب ساختمانی، همانند ریهء مهرهدارانِ پیشرفته است. بنابراین بدون هیچ شک و شبههای، میتوان پذیرفت که کیسهء شنا به اندام تنفسی یا ریهء کامل تبدیل شده است»(١).
(١). مصدر (داروین - خاستگاه گونهها): ص301.
(#)- اندامشناسی معادل فارسیاش واژهء فیزیولوژی است. (مترجم)
دوم: در سطح غرایز : میبینیم که مورچههای بردهدار که از بردهها برای خدمترسانی بهخود استفاده میکنند، دارای انواع مختلفی هستند. در برخی از این نوع مورچهها، این غریزه بهحدی تکامل یافتهاست که مورچه حتی از غذا خوردن و یا مراقبت از نوزادان خود نیز در میماند و برده همهء کارها را عهدهدار میشود؛ از ساخت لانه و مراقبت از نوزادان گرفته تا غذا خوراندن به مورچههای بالغ و حتی گاهی اوقات حمل اربابان خود به هنگام جابجایی و حرکت. این در حالی است که در برخی دیگر از مورچهها که این غریزه هنوز تکامل نیافته است، مورچهها فقط در کمکگرفتن و انجام خدمات روزانه از بردهها استفاده میکنند. برخی دیگر نیز چه بسا بیش از بردهها کار میکنند. این تفاوتها بهروشنی نشان میدهد که در مورچهء سرخ یا مورچهء آتشین، غریزهء بردهداری، غریزهای تکاملیافته است.
(١). المصدر (دارون - أصل الأنواع): ص419.
«در مورد مراحل و گامهایی که این غریزه در مورچهء سرخ از آن ناشی شدهاست، به حدس و گمان نمیپردازم ، اما دیدهام که گاهی انواع دیگر مورچه که بردهداری نمیکنند نیز شفیرهء انواع مختلف را که حول و حوش آنها پراکنده است به لانهء خود میبرند. اصولاً امکان دارد شفیرههایی که به این ترتیب جهت مصارف غذایی در لانه انباشته میشوند، رشد کرده و به طور غیرارادی به تبعیت از غریزهء خویش به کارهایی که از عهدهشان ساختهاست، بپردازند. اگر حضور اینها در لانه برای گونهای که اسیرشان کرده است مفید افتد، یا از لانه بیرون فرستادن اینها ثمربخشتر از خروج کارگرانی باشد که آنها را با اسیر کردن شفیره ایجاد کردهاند، عادت جمعآوری شفیره که در ابتدا جهت مصرف غذایی بوده ممکن است از طریق انتخاب طبیعی تقویت شده و جهت هدفی کاملاً متفاوت که همان بردهسازی است ثتبیت و ماندگار گردد. وقتی که غریزهای کسب شد، حتی اگر تا مقیاسی پایین استمرار داشته باشد، مثل مورد مورچهء سرخ در انگلستان که طبق مشاهدات ما خیلی کمتر از همین نوع در سوئیس توسط بردگانش یاری میشود، اگر هر تغییر در این زمینه به حال گونه مفید افتد، انتخاب طبیعی قادر است آن را تقویت کرده، تغییر شکل دهد، تا جایی که مانند مورچهء سرخ، وجودش به طور کامل بهشکلی حقیرانه وابسته به وجود بردگان شود»(١).
(١). مصدر (داروين - خاستگاه گونهها): ص٤١٩.
*******