جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
کتاب خمس
که مُشتمِل بر دو فصل است:
فصل اوّل: آنچه به آن خمس تعلق میگیرد
که شامل هفت مورد است:
اوّل: غنایم جنگی
هر آنچه لشکر تصاحبش میکند، چه آنرا قبض کرده باشد (مانند سلاح دشمن و... .) یا نه (مانند زمين يا غير آن)، که البتّه از مسلمان يا همپیمانهای مسلمین غصب نشده باشد، و فرقی ندارد غنایم کم باشند یا زیاد.
دوم: معادن
فرقی ندارد فلزی باشند ـمثل طلا و نقره و سربـ یا غیرفلزی ـمثل یاقوت و زبرجد و سرمهـ یا اینکه مایع باشند ـمثل قیر و نفت و گوگردـ. در مورد معدن، مقدار خمس پس از کم کردن هزینهها محاسبه میشود.
سوم: گنج
گنج شامل هر مالی میشود که زیر زمین ذخیره شده باشد؛ پس اگر ارزش آن بالغ بر بیست دینار شد و در سرزمین دشمن باشد یا اگر در سرزمین اسلامی پیدا شود و اثری از اسلام در آن نباشد، در این صورت خمس بر آن واجب است.
چنانچه در ملکی که خریداری کرده است گنجی پیدا کند به فروشنده میگوید، اگر آنرا شناخت پس مال او است، اما اگر آنرا نشناخت، متعلّق به مشتری خواهد بود و باید خمسش را بپردازد.
اگر حیوانی بخرد و در شکمش چیزی قیمتی پیدا کند نیز به همین صورت خواهد بود؛() البتّه اگر ماهی بخرد و درون شکم ماهی چیزی بیابد خمسش را میپردازد و باقیمانده، مالِ خودش خواهد بود و نیازی نیست برای شناسایی آن شیء به کسی مراجعه کند.
نکته:
اگر گنجی در زمین موات در سرزمین اسلامی پیدا شود و بر رویش نشانهای از اسلام باشد حقّ امام است و کسی که آنرا استخراج کرده هزینه و اجرت استخراج را دریافت میکند؛ و اگر آنرا در ملکی که خریده است پیدا کند به فروشنده میگوید اگر آنرا شناخت، مالِ او است، و اگر نشناخت حقّ امام است.
چهارم:
هر چیزی که با غوّاصی یا بدون غوّاصی (مثلاً با کمک وسیلهای) از دریا استخراج شود ـمانند جواهر و مرواریدـ اگر قیمتش یک دینار یا بیشتر باشد، خمس دارد.
نکته:
عنبر() اگر با غوّاصی به دست آید وقتی یک دینار یا بیشتر باشد خمس دارد امّا اگر از روی سطح آب یا ساحل گرفته شود حکم معدن را خواهد داشت.()
پنجم:
آنچه از سود تجارت، تولیدات و کشاورزی (که انجام داده است) از هزينۀ سالانۀ او و خانوادهاش اضافه بيايد.
ششم:
هنگامیکه ذمّی() از مسلمانی زمينی بخرد پرداخت خمسِ آن بر ذمّی واجب میشود، چه زمينی باشد که در آن خمس واجب است ـمانند زمينی که به وسيلۀ جنگ تصرف شده باشدـ يا واجب نباشد ـهمانند زمينی که مردمش خودشان مسلمان شده باشندـ.
هفتم:
حلال وقتی با حرام مخلوط شده باشد و نتوان آنها را از هم جدا کرد، خمسِ آن واجب میگردد.
نکات:
اوّل: خمسِ گنج و معادن و آنچه با غواصی از دريا گرفته شده باشد واجب است، فرقی ندارد یابندهاش آزاد باشد يا بنده، کودک باشد يا بزرگسال.
دوّم: در هیچ یک از مواردی که خمس در آنها واجب است (برای پرداخت خمسش) گذشتن یک سال بر آن مال شرط نیست، فقط خمس واجب شده در سود تجارت شده را میتواند یک سال به تأخیر بیاندازد() که این هم برای رعایت حال کاسب بوده است.
سوّم: هنگامیکه بين مالک و مستأجر در مورد گنج اختلاف پيش آيد، اگر اختلاف در مالک بودن باشد حرف مؤجر با سوگند پذيرفته میشود، و اگر در مقدار آن اختلاف داشته باشند حرف مستأجر پذیرفته میشود.
چهارم: بعد از اینکه هزینههای مورد نیاز برای بیرون آوردن گنج و استخراج معدن ـمانند حفاری و پاکسازی و غیرهـ کسر شد، آنگاه خمس (آنچه باقی مانده) واجب خواهد بود.
خمس شش قسمت میشود:
سه سهم آن برای پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) است: یعنی سهم خدا، سهم رسول خدا و سهم ذیالقربی يا همان امام ع که بعد از پیامبر برای امامت جانشين ايشان میباشد. آنچه که پيامبر (صلی الله علیه وآله وسلّم) یا امام دريافت کرده باشد به وارثش منتقل میشود.
و سه سهم ديگر: برای یتیمان، مساکين و در راه ماندگان است. شرط است که این سه گروه از طرف پدر منتسب به عبدالمطلب باشند،() پس اگر انتساب فقط از ناحيۀ مادری باشد هيچ چيزی از خمس به آنها تعلّق نمیگيرد. واجب نيست (که خمس را به) همگی افراد پرداخت کنیم بلکه اگر از هر گروه به يک نفر اکتفا شود نیز جايز خواهد بود.
چند مسئله:
اوّل: مستحقِّ خمس، فرد مؤمن از نسل عبدالمطلب است؛ یعنی از نسل ابوطالب، عبّاس، حارث، و ابولهب، و فرقی ندارد که مرد باشد یا زن، و بین آنها نسل ابوطالب مقدّم هستند و در نسل ابوطالب فرزندان علی و فاطمه (علیهما السلام) مقدّم هستند، و بین فرزندان علی و فاطمه (علیهما السلام) فرزندان امام مهدی ع مقدّم میباشند.
دوّم: خمس میتواند فقط به يک گروه (از گروههای مستحق خمس) پرداخت شود.
سوّم: امام خمس را میان سه گروه مستحقِّ خمس() تقسیم میکند بهطوری که زندگی معمولی آنها را کفایت کند. اگر چیزی از سهم آنها اضافه آمد، برای امام است و اگر لازم بود از سهم خودش به سهم مستحقّان اضافه میکند (تا برای آنها کافی باشد).
چهارم: لازم نیست در راه مانده حتماً فقير باشد، بلکه نیازمند بودن در شهری که قرار است از خمس به او پرداخت شود کفایت میکند، حتّی اگر در شهر خود ثروتمند باشد، و اين حکم در مورد يتيم نیز لحاظ میشود.
پنجم: با وجود مستحق در شهر خود جايز نيست خمس به شهر ديگری برده شود، و اگر با اين وجود خُمس را به جای ديگری ببرد و تلف شود ضامن است، ولی در صورت نبودِ مستحق، منتقل کردن خمس جایز میباشد.
ششم: یکی از شروط استحقاق خمس، مؤمن بودن است، ولی عدالت شرط نيست.
انفال:
بحث انفال نیز به بحث خمس ملحق میشود.()
انفال: اموالی است که امام به طور خاص استحقاق آنرا دارد ـمانند آنچه مختصِّ رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) بودـ که پنج مورد است: زمينی که بدون جنگ و خونريزی به تصاحب درآید ـفرقی ندارد ساکنان آن از بين بروند يا به ميل خود شهر را تسليم کنندـ و زمينهای مَوات (باير) ـفرقی ندارد اوّل تصاحب شده و سپس اهل آن نابود شوند يا زمينی باشد که تملیک آن جایز نباشد مانند صحرا، ساحل، دريا، قلّۀ کوهها و هر آنچه در آنها استـ و حکم زمينهای پست بين کوهها و نیزار نیز به همین صورت است.
اگر سرزمين دشمن فتح شود هر آنچه برای پادشاه آنها بوده ـمانند زمين و چيزهای گرانبهاـ از آنِ امام است، البتّه اگر از مسلمان یا همپیمان مسلمانان غصب نشده باشد، و همچنين امام ع میتواند هر آنچه از غنایم را که بخواهد بردارد ـمثل اسب، لباس، کنیز يا چيزهای ديگرـ و آنچه جنگجويان بدون اذن ايشان کسب کنند مختص به امام ع است.
تصرّف در انفال بدون اذن امام جايز نيست، و اگر کسی تصرّف کرد غاصب محسوب میشود و چنانچه سودی از آن به دست آید مختصِ امام خواهد بود.
* * *
* * *