جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلاماین تفسیر بر قانون تکامل استوار است و چنین فرض میگیرد که گزینش طبیعی، همهچیز ما را صیقل داده و پیراسته است بهطوری که جز ژنهای خودخواه، هیچ عامل مؤثر دیگری بر رفتار انسان تأثیرگذار نمیباشد. از دید هواداران این نظریه، همهء رفتارهای انسان اساساً دلیل بیولوژیکی دارد. بنابراین از دید آنها مغز بهتنهایی برای بیان علت ویژگیهای رفتار انسانی کفایت میکند.
حقیقت آن است که اگر از زاویهء اخلاقی به این ایده نگاه کنیم، آن را قبیحترین ایده مییابیم؛ زیرا این ایده جبرگرا است و اگر آن را بر واقعیت تطبیق دهیم، درمییابیم که برای تندروی، انحراف و بزهکاری یک ایدئولوژی منحرف و افراطی، سند میآورد و برایش دلیل میتراشد: بزهکار بر اساس دلایل بیولوژیکی دست به جرم میزند و فرد نیکوکار نیز به خاطر دلایل بیولوژیکی به نیکی روی میآورد. این فرضیه در تفسیر گونهء خاصی از رفتار انسان کاملاً درمیماند. منظور، رفتاری است که طی آن فرد، نیاز بیولوژیکی خود و آنچه را که ژنهای او به دلیل نگرش اجتماعی یا بر اساس یک عقیدهء فکری خاص به آن تمایل دارند، مهار میکند و به خواستهء نفسانیاش پشتپا میزند. نظریهء مزبور همچنین در تفسیر اخلاق واقعی و ناب نیز کاملاً ناکارآمد است (زیرا اصولاً به وجود چنین چیزی اعتقاد ندارد).
بهعنوان مثال: گزینش طبیعی از طریق ترجیح دادن صفات ایثارگری که در خدمت بقای ژنها است، ایثار را در ما صیقل داده است (مانند ایثار والدین به فرزندان یا ایثار دوجانبه) ولی این مورد را میتوان ایثاری دانست که بر مصلحت ژنتیکی استوار است؛ یعنی ژنها این نوع ایثارگری را در طول مسیر تکامل بهوجود آوردهاند؛ زیرا این شیوه، بهترین روش برای انتقال ژنها به نسلهای بعدی محسوب میشود. در ایثار والدین به فرزندان یا ایثار خویشاوندان به یکدیگر نیز وضعیت به همین گونه است. به طور کلی همهء این افراد دارای تعداد زیادی ژن مشترک میباشند.
همچنین این دیدگاه میتواند ایثار متقابل با دیدگاه آیندهنگرانه را تفسیر کند؛ مانند بخشش قسمتی از خون شکار یک خفاش خونآشام به دوست گرسنهاش که یک شب نتوانسته است به شکاری دست یابد و خونش را بمکد، به این امید که اگر این مشکل برایش پیش آمد، او نیز چنین کند.
اما این نظریه که بسیاری از زیستشناسان بر آن اعتماد دارند، نمیتواند ایثارگری واقعی را که بر پایهء خودخواهی ژنها یا معاملهبهمثل استوار نیست را تفسیر نماید. همچنین قادر نیست فرهنگ ویژهء اخلاقی را که به طور ناگهانی در تاریخ انسان متأخّر یعنی فقط چند هزار سال اخیر پدیدار گشته است، را شرح دهد.
*****