جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
برای پاسخ گفتن به این پرسش لازم است بیان شود که جهاد و پیکار بر دو نوع است:
اول: تهاجمی، و دوم: تدافعی؛ و پاسخ طی بحث در مورد هر یک از این دو نوع داده خواهد شد. در ادامه به هر یک از آنها خواهم پرداخت و اسباب و علل هر یک را بیان خواهم نمود.
این نوع جهاد، فریضهای است واجب بر امت مؤمنی که در زمان خود حامل پرچم خلیفهی خدا در زمینش میباشد، و به معنی تهاجم و نبرد با همهی امتها و اقوامی است که در آن زمان، به دین حق و جانشین خداوند در زمینش اعتراف نمیکنند، تا آنجا که تسلیم و فرمانبردار کلمهی لا اله الا الله و دین حقی که مورد رضایت خداوند است، گردند، و زمام امور خود را به خلیفهی خدا در زمینش در زمان خود تسلیم کنند. بسیاری از پیامبران خدا و فرستادگانش به این مهم قیام کردند و کتابهای آسمانی و تاریخی این موضوع را به گونهای که هیچ شک و تردیدی نسبت به آن وجود ندارد، بیان کردهاند. یوشع بن نون ع، داوود ع، سلیمان ع، حضرت محمد ص و امام علی ع که همگی پیامبران خداوند و فرستادگانش هستند و عملکردشان حجت و دلیلی ثابت شده میباشد، برای نشر توحید و برافراشتن کلمهی لا اله الا الله به صورت تهاجمی، پیکار نمودهاند. آنها به فرمان خداوند سبحان و متعال به نبرد برخاستند و هیچ راهی برای انکار این عمل و توصیف آن به جهل، تخلف، تعصب قومی، طایفهگرایی یا مذهبگرایی و تحت لوای فرهنگ، تمدن و آزادی، وجود ندارد. در ادامه انشاءالله به بحث و بررسی در خصوص این فرهنگ، تمدن و آزادی خواهم پرداخت.
این نوع جهاد شروط و قیدهایی دارد که چه بسا تفاصیل آن در تمامی ادیان و تمامی دورانها یکسان و ثابت نباشد و حتی ممکن است در یک دین در زمانهای مختلف با توجه به دستورهایی که انبیا و فرستادگان از سوی خداوند سبحان و متعال میآورند از برههای تا برههی دیگر تغییر و تبدیل یابند؛ اما به طور اجمالی و کلی ثابت میباشند.
شاید مهمترین شرطی که مردم برایش اهمیت به سزایی متصور هستند، و چه بسا برخی آن را به عنوان عذر و بهانهای برای سرپیچیاش از جهاد و پیکار در راه خدا برگیرند، مسألهی عِدّه و عُدّه (نفرات و تجهیزات) میباشد؛ و برخی نیز چه بسا جدا شدن یا عدم آگاهی و هوشیاری در جامعهی ایمانی را برای شانه خالی کردن از جهاد، بهانه کنند، که هر دوی این موارد به موضوع عدّه و عُدّه یا همان نفرات و تجهیزات باز میگردد. در این خصوص موارد سهگانهای را توضیح خواهم داد:
شکی نیست که این شرط برای هر نوع رویارویی رزمی، الزامی است؛ اگر نفرات و تجهیزات کافی برای رویارویی نظامی وجود نداشته باشد، این رویارویی سخت و دشوار و چه بسا ناممکن خواهد بود. شرط دو برابر بودن نیروهای مهاجم نسبت به نیروهای مدافع براساس محاسبات نظامی امروزین در مجموعه شرایط رویارویی تهاجمی برقرار میباشد، طبیعتاً هر چه آمادگی و تجهیزات مهاجمین مبارز بهتر باشد امکان کم کردن این نسبت به نفع مهاجمین وجود خواهد داشت. این قانون صرفاً براساس قیاسهای مادی میباشد.
اما در مورد مؤمنان، معادله، منحنی دیگری پیدا میکند و در معادلهی نظامی برای مؤمنان مسئلهی غیب نیز وارد میشود؛ چرا که آنها به غیب ایمان دارند: ﴿(آنگاه که به مؤمنان میگفتی: آیا شما را کافی نیست که پروردگارتان شما را با سه هزار فرشتهی نشاندار فرود آمده، ياريتان کند؟ * آری، اگر صبر کنيد و پرهيزگار باشيد، و با همین خروش بر شما بتازند، پروردگارتان شما را با پنج هزار از فرشتگان نشاندار ياری کند)﴾().
مؤمنان سلاح بزرگی دارند که طرف مقابل فاقد آن است؛ یعنی دعا و استغاثه به درگاه پروردگار قوی عزیز: ﴿(آنگاه که از پروردگارتان ياری خواستيد، شما را اجابت کرد که: من با هزار فرشتهی پی در پی ياريتان کردم)﴾() ، و خداوندی که از او درخواست یاری میشود و مؤمنان با او ایمن میشوند، آفرینندهی قلبها است و دلها به دست او است. پس او کسی است که دلها را مالامال از قوّت و پایداری میکند؛ و او کسی است که آن را تُهی از هر چیزی جز ترس و شکست مینماید:
﴿(آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد: «من با شمايم، پس آنان که ایمان آوردهاند را ثابت قدم بدارید». به زودی در دلهای کافران بيم و ترس خواهم افکند. پس بر فراز گردنهايشان بزنيد و تمام انگشتانشان را قطع کنيد)﴾().
و از همین رو، در اینجا، معادلهی نظامی برای رویارویی کاملاً برعکس میشود. بنابراین کافی است که تعداد مهاجمین نصف تعداد مدافعین کافر باشد، و حتی در ابتدای اسلام کافی بود تعداد مهاجمین مؤمن یک دهم تعداد مدافعین باشد:
﴿(ای پيامبر! مؤمنان را به جنگ برانگيز. اگر از شما بيست تن صابر و شکیبا باشند، بر دويست تن غلبه مییابند و اگر از شما صد تن باشند، بر هزار تن از کافران پيروز میشوند؛ زيرا آنان مردمی عاری از فهمند * اکنون خدا بر شما تخفیف داده، معلوم داشت در شما ضعفی هست. پس اگر از شما صد تن صابر و شکیبا باشند، بر دويست تن پيروز میشوند، و اگر از شما هزار تن باشند، به اذن خدا بر دو هزار تن پيروز میشوند؛ و خداوند با صبر پیشگان است)﴾().
خداوند سبحان و متعال مؤمنان را با ملائکه یاری میکند و حتی پیش از آنکه آنها دعا بخوانند و از ساحت او سبحان یاری بجویند، رعب و ترس در دل دشمنانشان میافکند؛ زیرا آنها در راه او، و به دست آوردن رضایت او، و یاری دینش، انبیایش و فرستادگانش به پا خاستهاند، و او به اینکه دینش، انبیایش و فرستادگانش را یاری کند، سزاوارتر است و جز این نیست که او خلق را با اطاعت و یاری دادن ایشان میآزماید تا بداند چه کسی بر اساس غیب و به نادیده از او اطاعت و او را یاری میکند:
﴿(ما فرستادگانمان را با دليلهای روشن فرستاديم و با آنها کتاب و ترازو را نيز نازل کرديم تا مردم عدالت را به پا دارند و آهن را که در آن نيرويی سخت و منافعی برای مردم است فرو فرستاديم، تا خدا بداند چه کسی به ناديده، او و پيامبرانش را ياری میکند؛ که خدا توانا و پيروزمند است)﴾().
و اینچنین با ﴿(کسی که به نادیده او و فرستادهاش را یاری میدهد)﴾ ثبات قدم و فرشتگان همراه میشوند و همچنین در دلهای کافران نیز رعب و ترس، و اینها جملگی سلاحهای غیبی هستند که مؤمن با آنها ایمن میشود و دیدگان باطنیاش درکشان میکنند:
﴿(آنگاه که پروردگارت به فرشتگان وحی میکرد: «من با شمايم، پس آنان که ایمان آوردهاند را ثابت قدم بدارید». به زودی در دلهای کافران بيم و ترس خواهم افکند. پس بر فراز گردنهايشان بزنيد و تمام انگشتانشان را قطع کنيد)﴾().
﴿(در دل آنان که کافر شدند بیم و هراس خواهيم افکند؛ زيرا چيزی را که حجتی برایش فرو نفرستاده است شريک خدا گرفتند و جایگاه آنان آتش است؛ و ستمکاران را چه بد جایگاهی است!)﴾().
﴿(و از اهل کتاب آن گروه را که به ياريشان برخاسته بودند از دژهایشان به زیر آورد و در دلهايشان بيم افکند؛ گروهی را میکشید و گروهی را به اسارت میگرفتید)﴾().
﴿(او کسی است که کسانی از اهل کتاب را که کافر بودند، در نخستین اخراج، از سرزمینشان بيرون راند، در حالی که شما نمیپنداشتيد بيرون روند و آنها خود نيز میپنداشتند حصارهاشان را توان آن هست که در برابر خدا نگاهدارشان باشد. خدا از سويی که گمانش را نمیبردند بر آنها برآمد و در دلهاشان وحشت افکند، چنان که خانههایشان را به دست خود و به دست مؤمنان خراب میکردند. پس ای اهل بصيرت! عبرت بگيريد)﴾().
و همانطوری که پیشتر گفتم عِدّه و عُدّهی مؤمنانی که با یوشع بن نون نبرد کردند بسیار کمتر از جمعیتهای کافرانی بود که با آنها رویارو شدند و وضعیت برای طالوت و گروه مؤمنی که همراهش بودند نیز اینچنین بود، و حتی در داستان طالوت و همراهانش نشانهای از سوی خداوند سبحان و متعال وجود دارد؛ داوود ع جوان، و سنّش کمتر از سایرین و دستش خالی از هر سلاحی بود ـهیچ چیز همراهش نبود جز قلاب سنگ و تعدادی سنگـ که ضربهی مهلک را به لشکرجالوت وارد کرد، جالوت را به هلاکت رساند و علت و سبب اصلی شکست لشکریان جالوت گردید:
﴿(پس به خواست خدا ايشان را شکست دادند و داوود، جالوت را بکُشت)﴾().
در این داستان اینکه فقط گروهی از مؤمنان با تعدادی اندک و تجهیزات ضعیف بر گروهی از کافران با تعداد بسیار و تجهیزات فراوان غالب آمدهاند، وجود ندارد، بلکه ضعیفترین تعداد و کمترین تجهیزات ـداوود ع و سنگهایشـ پیروزی را در این پیکار رقم زدند. هیچ یک از مردم حتی مؤمنان برای داوودِ کم سن و سال و سنگهایش در این نبرد حسابی باز نکرده بودند اما خداوند به وسیلهی داوود و سنگهایش سخن گفت؛ خداوند با این آیه و نشانه اراده فرمود که بگوید: «لا قوّة الا بالله» (هیچ نیرو و توانی نیست مگر با خداوند).
از ابا عبد الله ع روایت شده است که فرمود: «آن عدهی اندک که نمیآشامند و کف دستی بر نمیگیرند، سیصد و سیزده مرد هستند. هنگامی که از نهر عبور کردند و به سربازان جالوت نظر افکندند آن کسانی که از آن (نهر) نوشیده بودند گفتند:
﴿(امروز ما را توانِ جالوت و سپاهش نيست)﴾
و کسانی که ننوشیده بودند گفتند:
﴿(ای پروردگار ما! بر ما شکيبايی فرو ریز و گامهای ما را استوار بدار و ما را بر کافران پیروز فرما!)﴾.
تا آنجا که داوود ع نزدیک گامهای جالوت ایستاد. جالوت سوار بر فیل بود و بر سرش تاجی بود و در آن یاقوتی بود که نورش میدرخشید و سربازانش در اطرافش بودند. داوود از آن سنگها سنگی برداشت و به سمت راست لشکر پرتاب کرد. آن سنگ هوا را شکافت و بر آنها فرو افتاد و آنها شکست خوردند. سنگ دیگری برداشت و به سمت چپ جالوت پرتاب کرد و بر آنها فرود آمد و شکست خوردند. جالوت را با سنگ سومی زد و یاقوتش را به سرش دوخت تا به مغزش رسید و او مُرده بر زمین افتاد؛ و این سخن حق تعالی است که میفرماید:
﴿(پس به خواست خدا ايشان را شکست دادند و داوود، جالوت را بکُشت و خداوند به او پادشاهی و حکمت ارزانی داد)﴾ ».
بنابراین اگر پیکار در راه خداوند باشد شایسته است که معادلهی تعداد و تجهیزات منحنی دیگری به خود گیرد، و توجه به این خصیصه شکلی محدود به خود میگیرد، نه اينكه این موضوع عامل بازدارندهی دایمی برای جهاد و پیکار در راه خداوند شود، بلکه آنچه از مؤمنان خواسته شده، آمادهسازی هر چه در توان دارند میباشد، و باقی کارها بر عهدهی خداوند سبحان و متعال است:
﴿(و هر آنچه در توان دارید از نيرو و اسبان سواری آماده کنيد، تا با آن، دشمن خدا و دشمن خود و دیگری غیر از آنها که شما نمیشناسيد و خداوند میشناسد را بترسانيد و هرآنچه را که در راه خدا هزينه میکنيد به تمامی به شما بازگردانیده شود و به شما ستم روا نگردد)﴾().
و ایمان و یقین داشته باشید که هیچ پیروزی نیست مگر از سوی خداوند:
﴿به خواست خدا، چه بسا گروهی اندک که بر گروهی بسيار غلبه کند، که خدا با کسانی است که صبر پیشه میکنند)﴾().
خداوند سبحان و متعال اِبا دارد جز از اینکه حقانیت فرستادگان و پیروانشان را آشکار نماید و این، هنگامی است که ایشان عدهای مستضعفِ اندکشمار باشند، که خداوند آنها را بر دشمن خود و دشمنشان با وجود تفوّق و برتری فراوانشان، پیروز میگرداند.
همواره چنین بوده است که خداوند سبحان و متعال دینش و دعوت به سوی خود را خالی از هر گونه فریبهای دنیوی یا سلطهگرایانه میکند تا آن که شایستگی دارد در دینش وارد و در راهش مجاهدت نماید، در حالی که او چیزی جز خداوند و جز وجه خداوند نمیخواهد، و اینچنین، همواره بهشت با سختیها و گرفتاریها، و آتش با شهوات احاطه شده است، و دین حق خداوند با شهوات به دست نمیآید بلکه با سختیها و دشواریها حاصل میشود؛ پس ای خردمندان! متوجه باشید.
رسول خدا ص میفرماید: (بهشت با سختیها، و آتش با شهوات پوشیده شده است) ().
همچنین ایشان ص میفرماید: «حق، سنگینی تلخ، و باطل، سبکی شیرین است».()