پرسش ۵:
برخی در بیان اشکالاتی نسبت به محمد ص فرستادهی خداوند، سخن کشیش زکریا پطرس را نقل میکنند. او در سِفر رؤیا اقدام به محاسبهی ۶۶۶ کرده و جملهی زیر را به دست آورده است: «شیطان از مکه خروج میکند» و منظورش، روشن است. سید احمدالحسن چه پاسخ میدهد؟
پاسخ: این سخن شما که میگویی کسی محاسبه کرده که «شیطان از مکه خروج میکند» و این عدد با عدد دجال یا وحش ـبه آن صورت که در رؤیای یوحنا استـ برابر است، سخنی باطل و بیارزش است؛ چرا که این متن میگوید: عدد نامِ وحش، با این عدد مساوی است. آیا جملهی «شیطان از مکه خروج میکند» نام یک شخصیت است یا فقط مجموعهای از کلمات است تا به محمد ص فرستادهی خداوند، حملهی شیطانیِ کوری صورت پذیرد؟!! این نکته با چشمپوشی از این موضوع است که این محاسبهی مورد ادعا دروغین بوده، صحیح نمیباشد.
این متن کامل است تا هر فرد با انصافی تدبّر کند و حقیقت را بشناسد:
«1 سپس بر شنهای کنار دریا ایستادم. دیدم وحشی از دریا بیرون میآید که هفت سر و ده شاخ داشت، با ده تاج بر شاخهایش و بر هر سرش، نامی کفرآمیز نوشته شده بود. 2 آن وحش که من دیدم به پلنگ میماند، اما پاهای خرس داشت و دهان شیر. اژدها قدرت خود را و تخت خود را به وحش داد و اقتداری عظیم به او بخشید. 3 از سرهای آن وحش، یکی گویی زخمی مهلک برداشته بود؛ اما آن زخم مهلک بهبود یافته بود. تمام جهان در حیرت فرو شُد و به پیروی از آن وحش گردن نهاد. 4 اژدها را پرستش کردند؛ زیرا که به آن وحش، اقتدار بخشیده بود. نیز آن وحش را پرستش میکردند: کیست آن که همتای این وحش باشد؟ کیست آن که بتواند با او بجنگد؟ 5 به وحش دهانی داده شد تا سخنان نِخوتبار و کفرآمیز بگوید و اجازه یافت تا اقتدار خود را چهل و دو ماه به کار بَرد. 6 پس دهان خود را به کفرگویی بر خدا گشود و به نام او و به مسکن او و آنان که در آسمان میزیند، اِهانت کرد. 7 به او اجازه داده شد با مقدّسان بجنگد و بر آنها پیروز شود؛ و به او اقتدار بر هر طایفه و ملت و زبان و قوم داده شد. 8 همهی ساکنان زمین آن وحش را خواهند پرستید. همهی آن کسان که نامشان از بَدوِ آفرینش جهان در دفتر حیات نیامده بود؛ دفتری که از آنِ آن برّهی ذبح شده است. 9 آن که گوش دارد، بشنود: 10 اگر کسی میباید به اسارت برود، به اسارت خواهد رفت. اگر کسی میباید با شمشیر کشته شود، با شمشیر کشته خواهد شد؛ و این، پایداریِ شکیبآمیزِ مقدّسان و ایمان آنان را میطلبد. 11 آنگاه دیدم وحشی دیگر از زمین بیرون میآید. او همچون بره، دو شاخ داشت؛ ولی مانند اژدها سخن میگفت. 12 با تمام اقتدارِ وحش اول و به نام او عمل میکرد و زمین و ساکنانش را به نیایشِ وحش اول که زخم مهلکش بهبود یافته بود وا میداشت. 13 آیات عظیم از او به ظهور میرسید تا آنجا که پیش چشم مردم آتشی از آسمان بر زمین فرو فرستد. 14 به سبب آیاتی که اجازه داشت به نام آن وحش به ظهور آورد ساکنان زمین را بفریفت و به آنها دستور داد تمثالی از آن وحش بسازند که به شمشیر زخم خورده، اما همچنان زنده بود. 15 به او قدرت داده شد که جانی در تمثال آن وحش بِدَمد تا آن تمثال بتواند سخن بگوید و اسباب کشتن همهی آن کسان را فراهم آورد که از پرستش تمثال سر باز میزدند. 16 همچنین همهی کسان را از خُرد و بزرگ، دارا و ندار، و غلام و آزاد واداشت تا بر دست راست خود یا بر پیشانی خویش علامت گذارند. 17 تا هیچکس نتواند بدون آن علامت یا نامِ آن وحش یا شمارهی نام او بِخَرد یا بفروشد. 18 در اینجا حکمت است. هر که بصیرت دارد بگذارد تا عدد آن وحش را محاسبه کند؛ چرا که آن، عدد انسان است. عدد او ششصد و شصت و شش است» (رؤیای یوحنا ـ اصحاح۱۳).
با توجه به اینکه در این عدد اختلاف نظر هست؛ زیرا دو نسخه وجود دارد که در یکی از آنها عدد «۶۶۶» و در دیگری «۶۱۶» است.() برای با انصاف و کسی که حقجو است، به روشنی مشخص میشود که این راه، راه کسی است که به محمد ص فرستادهی خدا حمله میکند و جز خواستار دشنام و ناسزا نیست؛ که ما از چنین روشی، اکراه داریم! خدا شما را توفیق دهد!
به علاوه به روشنی مشخص است که این شخص راه شیطان را میپیماید. آنان را از میوههایشان بشناسید. این میوههای آنها است؛ دشنام، ناسزا و الفاظ رکیک. از اینها، آنان را بشناسید؛ و بدانید که آنها شیطانهایی هستند که شیطانها آنان را برمیانگیزند و از سوی شیطان سخن میگویند.
همانطور که همه باید توجه داشته باشند که از انصاف به دور است که کارهایِ وهابیهایی که برخی از اعراب شبه جزیره و پیروانشان هستند، به محمد ص نسبت داده شود؛ با اینکه قرآن، آنان را مذمّت میکند و کارهای جنایی آنان را مذمّت نموده است!
کسی که اعمال وهابیها را به محمد ص و اسلام نسبت میدهد، در نتیجه به طریق اَوْلى همهی کارهای کُنستانتین و نظایرش را به عیسی ع، مسیحیت، تورات و انجیل نسبت میدهد؛ یا حداقل جنایات کلیسا در قرون گذشته که عبارت است از کشتار، شکنجه و زندهسوزاندن کسانی که با آنان مخالفت میکردند، تحت نامهای کفر، اِرتداد، جنگ با مسیحیت و کلیسا و کارهایی که از جنایات زشت وهابیها کمتر نیست.