جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
در فیزیک نیوتنی(*) یا فیزیک کلاسیک همه چیز با دقت، تعیین و اندازهگیری میشود و چیزی به اسم احتمال و شک و تردید، در آن جایی ندارد؛ بنابراین ما میتوانیم سرعت و موقعیت اجسام را با دقت تعیین کنیم. این ویژگی باعث شد که لاپلاس(**) مکانیک نیوتن را تا بیشترین حد ممکن گسترش دهد. بر این اساس وی قاعدهء جبرگرایی خود را بنیان نهاد؛ که طبق آن اگر ما سرعت یا اندازه حرکت و موقعیت هر ذره در جهان را در زمانی معین بدانیم، میتوانیم سرعت و موقعیت آن را در تمام زمانها در گذشته و آینده پیشبینی کنیم؛ یعنی ما میتوانیم آینده را بدانیم، و این همان نظریهء موسوم به جبرگرایی است. واضح است که در این فرآیند، دیگر جایی برای غیب و خدا باقی نمیماند که بخواهد در امور دخالت کند و قضایا را تغییر دهد، چرا که ماجرا، جبری و حتمی است و کسی در آن دخالتی ندارد. از آنجا که امور به سمت پایانهای اجتناب ناپذیری که از پیش تعیین شده است پیش میرود، حتی برای ارادهء انسان نیز جایی باقی نمیماند.
(*)- سِر ایزاک نیوتن (Sir Isaac Newton) (۱۶۴۲ تا ۱۷۲۷) فیزیکـدان، ریاضـیدان، سـتارهشـناس و فیلسـوف انگلیسـی بودهاست. وی در سال ۱۶۸۷ میلادی شاهکار خود «اصول ریاضی فلسفهء طبیعی» را به نگـارش درآورد. در ایـن کتـاب، او مفهوم گرانش عمومی را مطرح ساخت و با تشریح قوانین حرکت اجسام، علم مکانیک کلاسـیک را پایـه گذاشـت. از دیگـر کارهای مهم او بنیانگذاری حساب دیفرانسیل و انتگرال است. (مترجم)
(**)- پیِر سیمون مـارکیز لاپـلاس (Pierre-Simon, Marquis de Laplace) (۱۷۴۹ تـا ۱۸۲۷) ریاضـیدان، فیزیکـدان، اخترشناس و فیلسوف فرانسوی بود که برای تکمیل مکانیک سماوی بسیار همّت گذاشت. (مترجم)
1. المصدر (هوكنج - الكون في قشرة جوز): ص98.
«موفقیت قوانین نیوتن و دیگر نظریههای فیزیکی به اندیشهء جبرگرایی علمی انجامید که نخستین بار در آغاز سدهء نوزدهم دانشمند فرانسوی مارکیز لاپلاس آن را بازگو نمود. لاپلاس اظهار داشت اگر ما موقعیت و سرعت همهء ذرات جهان را در یک لحظه بدانیم، قوانین فیزیک به ما امکان میدهد که وضعیت جهان را در هر لحظهء دیگری چه در گذشته و چه در آینده تعیین نماییم. به دیگر سخن اگر جبرگرایی علمی صحیح باشد، اصولاً باید بتوانیم آینده را پیشبینی کنیم »(1).
1. مصدر : هاوکینگ، جهان در پوست گردو، ص ۹۸.
ولی در مکانیک کوانتوم که امروزه بر فیزیک سیطره دارد، ما نمیتوانیم سرعت و موقعیت یک ذره را با دقت مشخص سازیم، چه برسد به تمام ذرات جهان؛ بنابراین قضایا به کلّی متفاوت و دگرگون شده است. یک ذره میتواند در هر مکان احتمالی قرار داشته باشد و از هر سرعت احتمالی برخوردار باشد. در مکانیک کوانتوم، جبرگرایی مطلق وجود ندارد یعنی امکان شناخت دقیق آینده فراهم نیست، زیرا بیش از یک احتمال وجود دارد. آنچه از جبرگرایی در مکانیک کوانتوم باقی میماند، همان چیزی است که گسترش تابع موج فراهم میسازد.
بر این اساس میتوانیم بگوییم: مکانیک کوانتوم که پیروان مقولهء “جهانی بوجود آمده از هیچچیز” برای انکار وجود خدا از آن استفاده میکنند، دروازهای برای اثبات ارادهء آزاد انسان و اینکه انسان میتواند در ساخت آیندهء خودش اثرگذار باشد، میگشاید. زیرا انسان مجبور و مقهور نیست تا همان مسیر غیر قابل اجتنابی را بپیماید که جبرگرایی کیهانی برایش ترسیم کرده است. بلکه بالاتر از این: چه بسا انسان بعضاً بتواند در رویدادهایی که پیرامونش رخ میدهد و آنها را رصد مینماید، دخیل و اثرگذار باشد. هستی، جملگی یک سامانهء کوانتومی است که انسان آن را زیر نگاه خود دارد.
در مکانیک کوانتوم مقداری جبرگرایی که گسترش تابع موج آن را فراهم میآورد، باقی مانده است. احتمالاتی که تابع موج ، پیش میکشد، به شکل حتمی، گسترش مییابد. به عبارت دیگر، جبرگرایی کلاسیک دیگر وجود خارجی نخواهد داشت؛ ولی به جای آن ملغمهای میآید که شاید بتوانیم آن را نیمهجبرگرایی بنامیم.
1. المصدر (واينبرغ - أحلام النظرية النهائية).
«همچنان که ماکس بورن تأکید کرده بود، در فاصلهء زمانی میان اندازهگیریها، مقادیر تابع موج بطور کاملاً یکنواخت و جبری بر پایهء نوعی از معادلات تعمیمیافته از معادلهء شرودینگر، گسترش مییابند. در هنگامی که این گسترش انجام میگیرد، نمیتوان گفت که سیستم در ساختار مشخصی قرار دارد »(1).
1. مصدر : واینبرگ، رؤیاهای یک نظریهء نهایی.
بطور قطع پس از مکانیک کوانتوم، مجالی برای جبرگرایی فیزیک نیوتنی باقی نمانده است، هرچند اغلب مردم در زندگی روزمرهء خود، فقط با فیزیک نیوتن و جبرگرایی آن آشنایی دارند. ولی آیا پس از مکانیک کوانتوم میتوان چنین ادعا کرد که آنچه مردم میدانند، عین حقیقت و واقعیت میباشد؟!
بنابراین ما بیش از یک احتمال برای آینده داریم و نمیتوانیم یکی از آنها را به طور قطعی برگزینیم؛
﴿ بزداید خدا آنچه را خواهد و بازنهد (ثبت کند) و نزد او است مادر کتاب ﴾ (قرآن کریم، سورهء رعد، آیهء ۳۹.).
3. عن أبي عبد الله الصادق (عليه السلام)، قال: (لا جبر ولا تفويض، ولكن أمر بين أمرين) [الكافي: ج1 ص160].
ولی این احتمالات، تحت سیطرهء گسترش حتمی تابع موج قرار دارد و ما با مشاهده، یکی از این احتمالات را به صورت واقعیتی که به آن رسیدهایم، درمییابیم؛
(نه جبر است و نه تفویض، بلکه امری است میان این دو ) (3).
3. حدیث منقول از امام صادق (عليه السلام) است و در کتاب کافی، ج۱، ص۱۶۰ ذکر گردیدهاست.
*****