جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
از جملهء این استدلالها، دلیل قانونگذاری است: وجود قوانین در اثر، بر قانونگذاریِ مؤثرش دلالت دارد و در نتیجه دالّ بر عالِم بودنِ مؤثر است؛ که اثبات آن مورد نظر ما میباشد.
از جملهء این استدلالها دلیلِ نظم است: وجود نظم در اثر، بر نظمدهندگیِ مؤثرش دلالت دارد و لذا دالّ بر عالم بودنِ مؤثر است؛ که اثبات آن مورد نظر ما میباشد.
از جملهء این استدلالها، دلیلِ هدف است: وجودِ هدف برای اثر، بر هدفدار بودنِ مؤثرش دلالت دارد و در نتیجه دالّ بر عالم بودنِ مؤثر است؛ که اثبات آن مورد نظر ما میباشد.
از جملهء این استدلالها ، دلیلِ حکمت است: موصوف بودنِ اثر به حکمت، خواه در سخن باشد و خواه در عمل، بر حکیم و دانا بودنِ مؤثرش دلالت دارد؛ که اثبات آن مورد نظر ما میباشد.
خلاصهء استدلال چنین است:
با دیدن یک موجود منظم و ساختاریافته، میفهمیم که مؤثرِ آن، دانا و قادر به نظمدهی است؛ درنتیجه وجود مؤثرِ نظمدهنده و دانا اثبات میشود. هنگامی که با سخن یا عملی حکیمانه روبرو شویم، میدانیم که از فردی حکیم صادر شده است و وجود مؤثری حکیم اثبات میشود. مثلاً هنگامی که مجموعهای از درختان میوهدار را ببینیم که با نظم خاصی کاشته شدهاند ، حکم میکنیم کسی که آنها را کاشته، حتماً نظمدهنده و هدفدار بوده و از همین رو میگوییم که او نسبت به آنچه انجام داده، دانا و آگاه است و به عنوان مثال خواهیم گفت که او یک انسان میباشد. ولی هنگامی که با جنگلی پر از درختان نامنظم و بدون نظم و ترتیب مواجه شویم، صفت بینظمی درختان، ما را به این مطلب راهنمایی میکند که انسان این درختان را نکاشته است.
این دلیل عموماً میتواند در حیطهء حیات زمینی قابل تطبیق باشد و نمونههای آن، خصوصاً در مورد انسان بسیار فراواناند؛ زیرا انسان ویژگیهای خاصّی دارد که نشان میدهد مؤثر اصلی و پدیدآورندهء او، دانا و توانا بر نظمدهی و هدفدار است. به همین علت، این دلیل به نظریهء تکامل ارتباط دارد.
*****