قد يسأل أحد ويقول: هل أن الخمس في (الفائض من مؤونة السنة) كان موجوداً في زمن رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم)؟
شاید کسی بپرسد: آیا خمس در آنچه از خرجی سال اضافه میآید در زمان رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) وجود داشته است؟
الجواب: كتشريع إلهي نعم موجود، أما كتطبيق وإجراء على المسلمين فغير موجود؛ وذلك لعدم تحمّل الناس لهذا الحكم، فخفف عنهم رسول الله (صلی الله علیه وآله وسلّم) والأئمة (علیهم السلام)، فالخمس للإمام ع له أن يضعه عن الناس ويرفعه عنهم، وإليك النص التالي وهو يوضح ذلك:
پاسخ: به عنوان تشریع الهی، آری وجود داشت. امّا در مقام تطبیق و اجرا بر مسلمانان وجود نداشت و این به دلیل عدم تحمل این حکم توسط مردم بود. پس رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السلام) برای آنان تخفیف قایل شدند، زیرا خمس از آنِ امام ع است و او میتواند آنرا از عهدۀ مردم ساقط کند. به روایت زیر توجه کنید که این مطلب را توضیح میدهد:
روى محمد بن الحسن الصفار عن أحمد بن محمد وعبد الله بن محمد عن علي بن مهزيار قال: كتب إليه أبو جعفر ع وقرأت أنا كتابه إليه في طريق مكة، قال: (.. إن مواليّ أسأل الله صلاحهم أو بعضهم قصروا فيما يجب عليهم، فعلمت ذلك وأحببت أن أطهرهم وأزكيهم بما فعلت في عامي هذا من الخمس، قال الله تعالى: ﴿خُذْ مِنْ أَمْوَالِهِمْ صَدَقَةً تُطَهِّرُهُمْ وَتُزَكِّيهِم بِهَا وَصَلِّ عَلَيْهِمْ إِنَّ صَلاَتَكَ سَكَنٌ لَّهُمْ وَاللّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ..﴾().. ولم أوجب ذلك عليهم في كل عام، ولا أوجب عليهم إلا الزكاة التي فرضها الله عليهم، وإنما أوجب عليهم الخمس في سنتي هذه في الذهب والفضة التي قد حال عليها الحول، ولم أوجب عليهم ذلك في متاع ولا آنية ولا دواب ولا خدم ولا ربح ربحه في تجارة ولا ضيعة .. تخفيفاً مني عن مواليّ ومنّاً مني عليهم لما يغتال السلطان من أموالهم ولما ينوبهم في ذاتهم، فأما الغنائم والفوائد فهي واجبة عليهم في كل عام، قال الله تعالى: ﴿وَاعْلَمُواْ أَنَّمَا غَنِمْتُم مِّن شَيْءٍ فَأَنَّ لِلّهِ خُمُسَهُ وَلِلرَّسُولِ وَلِذِي الْقُرْبَى وَالْيَتَامَى وَالْمَسَاكِينِ وَابْنِ السَّبِيلِ إِن كُنتُمْ آمَنتُمْ بِاللّهِ ..﴾()، والغنائم والفوائد يرحمك الله فهي الغنيمة يغنمها المرء، والفائدة يفيدها، والجائزة من الإنسان التي لها خطر، والميراث الذي لا يحتسب من غير أب ولا ابن ومثل عدو يصطلم فيؤخذ ماله، ومثل المال يؤخذ ولا يعرف له صاحب..) ().
محمّدبن حسن صفار از احمدبن محمّد و عبداللهبن محمّد از علیبن مهزیار نقل کرده است: به ابوجعفر (امام جواد محمّد تقی ع) نامهای نوشته شد و من نامۀ ایشان ع به او (سؤال کننده) را در راه مكه خواندم كه فرموده بود:
(... همانا دوستان (شیعیان) من ـكه از خداوند صلاح آنها را خواهانمـ یا برخی از آنها در پرداخت آنچه بر آنها واجب شده است كوتاهی كردهاند و من از آن اطّلاع پیدا كردهام. پس بر آن شدم آنها را با کاری كه در خصوص خمس در این سال اجرا كردم پاک و تزکیه نمایم، که حق تعالی میفرماید: ﴿(از اموال آنها صدقهای بستان تا آنها را با آن پاک و منزّه سازی، و براي آنها دعا کن زيرا دعای تو مايۀ آرامشی برای آنها است، و خداوند شنوا و دانا است)﴾؛()... و من آن (خمس) را در هر سال بر آنان واجب نکردم و بر آنان واجب نمیكنم مگر زكاتی را كه خداوند بر آنان واجب كرده است، و تنها در این سال خمس را بر آنان در طلا و نقرهای كه یک سال بر آن گذشته باشد واجب میگردانم و آن (خمس) را بر كالاها، ظرفها، چهارپایان، خدمتگزاران و سودی كه از تجارت به دست آوردهاند و بر خانه و زمین واجب نكردم... . اینها تخفیفی است از سوی من بر دوستانم و منّتی است از من بر آنها؛ زیرا سلطان اموالشان را از آنها به زور میگیرد و همچنین به جهت مصایبی كه بر آنها وارد میشود. امّا در مورد غنایم و فواید، (خمس آن) در هر سال بر آنان واجب است. خداوند متعال میفرماید: ﴿(و بدانيد هرگاه چيزی به غنيمت گرفتيد خمس آن از آنِ خدا و پيامبر و خويشاوندان و يتيمان و مسکينان و در راهماندگان است، اگر به خدا ایمان آوردهاید...)﴾() و غنایم و فواید ـخدا تو را بیامرزدـ بهرهای است كه انسان به چنگ میآورد و سودی است كه به او میرسد و جایزهای است که برای انسان ارزشمند است و میراثی است بدون اینكه از ناحیۀ پدر یا فرزند باشد و از راهی كه گمان نمیكرده به او رسیده است، و مانند دشمنی كه ریشه کن شود و مالش گرفته شود، و مانند مالی كه بهدست میآید و صاحبش مشخص نباشد...).()