روشنگریهایی از دعوت ابراهیم ع
۱- برخورد با شدت و تندی که نرمی در آن راه ندارد. ابراهیم با قومش روبهرو شد و فرمود:« (.... اين تنديسها که به پرستش آنها دل نهادهايد، چيستند؟ * گفتند: پدرانمان را ديديم که آنها را میپرستيدند * گفت: هر آينه شما و پدرانتان در گمراهی آشکاری بودهايد.... * و به خدا سوگند که چون شما برويد، چارهی اين بتانتان را خواهم کرد)». در اینجا رویارویی با سرعت عجیبی از جَدل و استدلال زبانی به انکار با دست و استفاده از سلاح مخرّب در زمان خودش ـیعنی تبرـ انتقال مییابد. «(آنها را در هم کوبید مگر بزرگترينشان را، تا مگر به آن بازگردند)». ابراهیمِ مؤمن را یکه و تنها در جمع علمای گمراهی و مقلدان کور دل و بندگان طاغوت آوردند؛ ولی ابراهیم تسلیم نشد و روش نرم و ملایم را پیش نگرفت؛ بلکه با شدت و تندی با آنها روبهرو شد. آنان از ایشان پرسیدند: «(گفتند: ای ابراهيم، آیاتو با خدايان ما چنين کردهای؟)» و او با حالت مسخره و ریشخند به آنها پاسخ میدهد: «(گفت: بلکه همین بزرگترينشان چنين کرده است. اگر سخن میگويند، از آنها بپرسيد!)».
ای کور دلان، از آنان بپرسید. ای کسانی که فطرت خودتان را که خداوند شما را بر آن سرشته است، آلوده کردهاید، ای کسانی که به خودتان، رنگی غیر از رنگ خدایی زدهاید، از آنان بپرسید؛ ای کسانی که خود را با علومی که آکنده از جدل و سفسطهی شیطانی است، پوشیده داشتهاید و ادعا میکنید که اینها تمثیلی از دین میباشند. از آنان بپرسید، ای وارونهشدگان. اما پاسخی نیافتند جز اینکه: «(تو خود میدانی که اينان سخن نمیگويند)» و این پیامبر بزرگ به این گروه ملعونِ وارونهشده، به تندی پاسخ میدهد: «(گفت: آيا به جای الله چيزی را میپرستيد که نه شما را سودی میرساند و نه زيانی * از شما و از آن چيزهايی که غیر از الله میپرستيد، بیزارم. آيا به عقل درنمیيابيد؟)» و «(گفت: آيا میدانيد که چه میپرستيدهايد؟ * شما و نياکانتان پیش از شما؟ * آنها دشمنان من هستند، ولی پروردگار جهانيان دوست من است)».
در نهایت، پاسخی برای ابراهیم ع نیافتند، جز آتشی که در درونشان زبانه میکشید: «(گفتند: اگر میخواهيد کاری بکنيد، بسوزانيدش و خدايان خود را نصرت دهيد)». اینجا است که دست رحمت الهی کشیده میشود تا این مؤمنی را که به خاطر خداوند خشمگین شده است، دربرگیرد. «(گفتيم: ای آتش، بر ابراهيم سرد و سلامت باش * میخواستند برای ابراهيم مکری بينديشند، ولی ما آنها را بسیار زيانکار گردانيديم * و رهانیدیم او را.... * و همه را پيشوايانی ساختیم که به امر ما هدايت میکردند)».
۲- در دعوت ابراهیم ع هیچ مدارایی در کار نمیباشد؛ بلکه برخوردی است سریع که اتفاقات در آن با سرعت حیرتآوری پشت سرِ هم رخ میدهند.
۳- مشخص بودن هدف و ضربهای که پشت باطل را میشکند و برخورد با باطل، با تندی و با سرعت و بدون حساب کردنِ مقیاسهای مادی و آنچه اهل باطل از سُلطههای دنیوی و دینی در اختیار داشتند و به واسطهی آنها میتوانستند مردم را خوار و سبک نمایند. هنگامی که بنده یقین داشته باشد که «لا قوة الا بالله» (هیچ نیرویی نیست مگر به خداوند) به تنهایی با میلیونها نفر و بدون اینکه عِدّه و عُدّهشان را بسیار بداند، مواجه میشود؛ چرا که عِدّه و عُدّهی او، خداوند واحد قهّار سبحان و متعال میباشد.
خلاصه:
مهمترین نکته که در دعوت ابراهیم ع، شدت و رویارویی آشکارا و سریع میباشد. طبیعتاً پیش از این رویارویی، رویاروییِ پنهانی نیز بوده است که از جمله نتایج آن، ایمان آوردن لوط ع به دعوت ابراهیم بود.