جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
واقعیت آن است که داستان طوفان نوح در برخی روایات، با واقعیتهای علمی به شدت ناسازگار است؛ چرا که ما به روایاتی برمیخوریم که مقدار آب را به همان مقداری که در تورات تحریفشده ذکر گردیده است، توصیف مینمایند، یعنی آب، همهء کوهها را به ارتفاع پانزده ذراع پوشانیده است. وقوع چنین چیزی غیرممکن است؛ زیرا همان طور که پیشتر توضیح دادم، در صورت بهوقوع پیوستن چنین رویداد ناممکنی میبایست آثاری که از آن بر جای میماند، با گذشت چندهزار سال از بین نرود؛ حال آنکه ما هیچ آثار و نشانهء باستانی در حوزهء زمینشناسی در این خصوص نمییابیم.
اما این موضوع که نوح(علیه السلام) پیش از طوفان بر ساحل فرات یا روستایی از روستاهای فرات زندگی میکرده است، تعارضی ندارد با اینکه روستای مزبور در درهء حاصلخیز (یا خلیج کنونی) قرار داشتهباشد؛ زیرا پیش از طوفان، فرات تا آنجا ادامه داشته و به دریاچههای واقع در دره میریخته است.
همچنین بر اینکه بارش باران، افزایش آب رودخانهها، شکسته شدن سد و بالا رفتن سطح آب دریا بهدلیل طیشدنِ آخرین عصرِ یخبندان، در سیلاب دره مشارکت داشته، اشکالی وارد نیست.
1. بينت سابقاً بطلان فرضية أن سفينة نوح حملت كل الحيوانات على متنها، ووضحت كيف أن هذه الفرضية تتعارض مع أمور علمية ثابتة وهي فرضية غير قابلة للإثبات بحال أبداً.
روایاتی وجود دارد که برخی حوادث طوفان نوح را به طور صحیح و به گونهای که معارض با علم نمیباشد، بیان کردهاند(۱)، به عنوان مثال در روایت زیر آمده که منظور از حیواناتی که نوح به کشتی آورد، حیوانات اهلی مورد تغذیهء انسان بوده است:
۱- پیشتر بیان داشتم که این فرضیه که کشتی نوح تمام انواع حیوانات را در بر گرفته باطل اسـت و توضـیح دادم کـه ایـن فرضیه با امور ثابتشدهء علمی ناسازگار است و بههیچ وجه نمیتوان آن را به کرسی اثبات نشاند.
2. المصدر (الراوندي - قصص الأنبياء): ص82.
اسماعیل بن جابر از امام صادق (علیه السلام) روایت کرده است که فرمود: [در سی سال کشتی را ساخت، سپس مأمور شد که از هر یک از هشت حیوانی که آدم (علیه السلام) از بهشت خارج کردهبود، یک نر و یک ماده در کشتی بنشاند؛ تا معیشتی برای بازماندگان نوح (علیه السلام) بر روی زمین باشد، همان طور که وسیلهء زندگی نسل آدم (علیه السلام) بود زیرا زمین با آنچه در آن بود، غرق آب شد، مگر آنچه با او در کشتی قرار گرفته بود ] (2).
2. مصدر : راوندی، قصص الأنبیا، ص 83.
******