جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
“رحمان” یعنى کسی که رحمتش بسيار است (كثرت رحمت). و “رحيم” یعنی کسی که رحمتش شدت بسیار دارد (شدت رحمت) .
[١]- تفسير مجمع البيان : ج١ ص٩٤، التفسير الصافي : ج١ ص٨١، الميزان : ج١ ص٢٣.
و هر دو به رحمت خداوند سبحان اشاره دارد؛ چه در دنیا و چه در آخرت؛ چه در امور دنیوی و چه در امور دینی؛ ولی از آنجا که اسم رحمان بر کثرت و زیاد بودن رحمت اشاره دارد، در ستون فیوضات رحمت دنیوی که حتی کافر را در مواردی چون خلقت و روزی و شفا، در بر میگیرد، درج شده ، و اسم رحیم که بر شدت رحمت و قوّت آن دلالت دارد ، در ستون فیوضات رحمت دينی قرار گرفته است؛ چرا که نعمتهای دینی از قبیل بعثت انبیا و شریعت، از نعمتهای دنیوی اعظم(بزرگتر) است، همانطور كه تحت فيوضاتش در نعمتهاي أُخروي درج است ، و رحمت خداوند در آخرت صد برابر رحمتی است که در دنیا منتشر نموده؛ همانطور که در حدیث از ائمه (علیهم السلام) روایت شده است. از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: (رحمان اسمی خاص با صفتی عام است ، و رحیم اسمی عام با صفتی خاص است) ([١]).
[٢]- الكافي : ج١ ص١١٤، التوحيد للصدوق : ص٢٣٠، تفسير القمي : ج١ ص٢٨.
و از امام باقر (علیه السلام) و امام صادق (علیه السلام) كه میفرمایند: (رحمان برای همهء خلق ، و رحیم مختص به مؤمنین است).
اما اختصاص دادن اسم رحمان به دنیا یا نعمتهای مادی دنیوی، یا اختصاص دادن رحیم به آخرت یا نعمتهای دینی و شرعی در این دنیا ، معارض متن صریح قرآن میباشد كه خداوند متعال میفرماید: ﴿خدای رحمان * قرآن را تعليم داد﴾ ، و قرآن به یقین بزرگترین نعمت دينی و حتی اخروی میباشد.
و در این دنیا، آن راه رسیدن به خداوند است. و همانا خداوند سبحان یادگیری و تعلیم قرآن را با اسم رحمان خود قرین فرموده، همان طور که در دعای صباح از امام زین العابدین (علیه السلام) آمده است: (رحمان دنیا و آخرت).
[٣]- الصحيفة السجادية : ص٣٨٩ دعاؤه في استكشاف الهموم، مصباح المتهجد : ص٣٩٣، الصلوات على النبي (صلّى الله عليه وآله وسلّم) في يوم الجمعة.
و همچنین در دعایی از ائمه علیه السلام که ذکر شده است: (رحمان دنیا و آخرت، و رحیم آنها).
پس معنای ﴿بسْم اللهِ الرَّحْمن الرَّحِيم﴾ میشود: آغاز ميكنم توبه و بازگشتم را بهسوی پروردگارم، و یاریام را برای خالقم، و تسلیمشدنم را به خالقم و ظاهر شدنم را به وجود ، آغاز میکنم، پس از اینکه هیچ چیز قابل ذکری نبودم، در حالی که از ظهور او با همهء کمالاتش یاری میجویم؛ کمالاتی را بر جهانیان افاضه فرمود و با آنها او را شناختند ، میگویم (بسم الله) ، و سپس از بین کمالاتش، رحمتش را برمیگزینم ، و از آن یاری میجویم؛ چرا که او از طریق آن به کسی که او را نمیخواند و او را نمیشناسد، عطا میفرماید؛ و از آن رو که من مستحق عطایش نیستم؛ چرا که گناهان، صورتم را سیاه کرده است ، و همچنین از آن رو که برخی از آنچه من را به سویش راهنمایی و هدایت میکند را ترک گفتهام، با این بهانه که مرا بر انجامشان دستور نداده و به خاطر ترکْگفتنشان، عقوبت نمیکند، و این در حالی است که کَرَم و فضلش را از یاد بردهام !
بندهای را در نظر بگیر که او را معصیت نمیکند و آنچه او را بهسمتش هدایت میکند را پیروی مینماید ، و خدا را شب و روز یاد میکند، حتی او را بندهای صالح ، نیکوکار ، شکرگزار ، صبور و مخلص برای خداوند سبحان در نظر بگیر؛ چنین بندهای بهطور قطع و یقین به حول و قوّه و توفیق و عصمت خداوند است که بندگی میکند و شکر میگزارد و عمل میکند ، و اگر خداوند سبحان قوّتش را از بندهای بردارد، به همان عدمی که هیچ وجودی نمیداشت بازمیگردد، و اگر از بندهای توفیق را سلب کند و او را به حال خودش رها نماید ، سر به عصیان و گناه برمیدارد.
[٤]- إقبال الأعمال : ج٣ ص٦٢٩، الفصل : ص١٠ مناجاة شهر شعبان، بحار الأنوار : ج٩١ ص٩٧.
از همینجا است که هر قدر هم که شکرگزاری بنده عظیم باشد، توفیق خداوند به این بنده برای این شکرگزاری ، عظیمتر خواهد بود. این گونه است كه نعمت خدا بر بندگان مقرّب عظیمتر است ، و عمل و شکرگزاری آنها نعمتی جدید است که نیازمند به شکرگزاری میباشد . و این شکر با توفیق و حول و قوّت خداوند صورت میپذیرد که خود، نعمتی عظیمتر از نعمت پیشین است و به شکری بزرگتر نیاز دارد ، و به این ترتیب کریم با کرمش، عنان این بندگان را بهدست میگیرد، زبانشان بند میآید، و دیدگانشان اشکبار میگردد، آن هنگام که میفهمند که از شکرگزاری او سبحان و متعال ناتواناند ، در حالی که اینها در جایگاههای ستودهشده قرار دارند ـ آن هنگام که میفهمند که آنها پیوسته با عدم ، ظلمت ، نقص ، و حقیقتش آمیخته هستند ـ در حالی که وجود خویش را دشمن و ماندگاریشان را گناهی میبینند؛ پس از درگاه الهی، طلب بخشایش میکنند و به او بازمیگردند و عفو و رحمتش را خواستار میشوند؛ این در حالی است که وجودشان مرهون باقیماندن همین حجاب ، و باقیماندنشان در گرو مخلوطبودنشان با عدم و ظلمت میباشد ، و اين امیر مؤمنان علی (علیه السلام) است كه میفرماید: (بارالها! من در توجهم به نفس خود بر خویش ستم کردم، پس وای بر نفس من اگر آن را نیامرزی).
حضرت (علیه السلام) توجه به وجود خویش را گناه برمیشمارد؛ حتی در مورد علی میگویم: وجود مباركش را به خاطر وجود شائبهای از عدم، گناه میشمارد؛ شائبهای که بدون آن نه اسمی و نه رسمی برایش باقی نمیماند؛ بلکه فنا میشود و جز خداوند واحد قهار چیزی باقی نمیماند.
[٥]- يخفق : أي يتحرّك ويضطرب.
[٦]- سم الإبرة : ثقبتها.
[٧]- الكافي : ج١ ص٤٤٣، عنه بحار الأنوار : ج١٨ ص٣٠٦، تفسير الصافي : ج٥ ص٨٧.
و در حدیث از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است: (جبرئیل او را در موقفی متوقف نمود و گفت: بر جای خود (باش) ای محمد ـ یعنی این مقام تو است ، و جبرئیل نمیتوانست به مقام پیامبر دست یابد، بنابراین اشاره میکند که به مقامش (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عروج نماید ـ در جایگاهی ایستادهای که هیچ فرشته و پیامبری در آن نَایستاده است ، پروردگارت ندا میدهد. فرمود: ای جبرئیل، چگونه ندا میدهد؟ جبرئیل گفت: او میفرماید: سبوح قدوس، منم پروردگار فرشتگان و روح، رحمتم بر خشمم پیشی گرفته است. آنگاه پیامبر (صلّى الله عليه وآله وسلّم) عرض کرد: خداوندا عفو و رحمتت را خواستارم. فرمود: و همانطور که خدا فرموده است «فَكَانَ قَابَ قَوْسَيْنِ أَوْ أَدْنَى» (تا به قدر دو کمان، یا نزدیکتر) گفته شد: مراد از «قاب قوسین او ادنی» چیست؟ فرمود: میان دو طرف کمان تا سر آن. و فرمود میان این دو حجابی میدرخشید و خاموش میشد. این مطلب را نفهمیدم جز اینکه ايشان (علیه السلام) فرمود: زبرجدی است. پیامبر گویی به ارادهء خدا از میان چیزی شبیه سوراخ سوزن، به نور عظمت (الهی) نگریست. آنگاه خداوند فرمود....).
طلب بخشش از جانب پیامبر مشخص گردید؛ اما حجاب در نوسان، استجابتی از جانب خداوند جل شأنه در برابر طلب عفو از جانب پیامبر ، و زدودن حجاب عدم و تاریکی از صفحهء وجود مبارکش میباشد؛ ولی این، استجابتی جزئی بود با آنکه او سبحان و متعال اهل استجابت است، که اگر حجاب را برمیداشت هیچ اسمی و هیچ رسمی و هیچ حقیقتی به پیامبر بازنمیگشت.
از اینجا مقام این بزرگوار (صلّى الله عليه وآله وسلّم) را میشناسیم ، همه چیزش به خداوند تقدیم نمود ، و خداوند آنچه را که به احدی از عالمیان نداده است به او عطا فرمود: (از میان چیزی شبیه سوراخ سوزن به آنچه كه خدا خواست از نور عظمت (الهی) نگریست).
برای اعطای این مقام ، باید بدانید که لازم است همه در این سِیر بهسوی او تلاش نمایند؛ در حالی که سرهایشان به زیر افکنده شده است، اِنابهکنندگان بهسوی او ، امیدواران به عفو و رحمتش ، و در نوسان بین رکوع و سجود و خضوع و خواری میباشند.