جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلام
بسم الله الرحمن الرحیم، والحمد لله رب العالمین، وصلی الله على محمّد وآل محمّد الأئمة والمهدیین
﴿(قطعاً در اين [يادآوریها] براى كسى كه از عذاب آخرت مىترسد عبرتى است. آن [روز] روزى است كه مردم را براى آن گرد مىآورند و آن روزى است كه [جملگى در آن] حاضر مىشوند و ما آن را جز تا زمان معينى به تأخير نمىافكنيم)﴾.
۱. اگر شما از كتابهای «متشابهات، تفسیر سورۀ فاتحه و روشنگریهایی از دعوتهای فرستادگان و کتاب گوساله» كه در سایت وجود دارد، اندکاطلاعی (و نه اطلاعات وسیع) داشتی ـكه به نظر تو به هیچ دردی نمیخورندـ میفهمیدی كه در آنجا گفتهام كه تمامى اسامى خداوند سبحان و متعال و نیز اسم پیامبر اكرم (صلی الله علیه وآله وسلّم) و علی (علیه السلام) و فاطمه (علیها السلام) و ائمه (علیهم السلام) و مهدیون (علیهم السلام) در سورۀ فاتحه وجود دارد.
۲. اگر سخن من به هیچ دردی نمیخورد، دیگر جایی برای عذرخواهی وجود ندارد؛ ولی اگر برعكس باشد هیچ عذرخواهی جایز نخواهد بود، مگر استغفار و درخواست توبه از خداوند واحد قهار.
۳. اما اینکه برایت ثابت نشده است كه امام مهدی ع فرستادهای را برای مردم خواهد فرستاد؛ آیا محمد دارای نفس زكیه، فرستاده نیست؟! آیا آن مولیای که متولّی امر ایشان میشود فرستاده و رسول نیست؟ آیا یمانی فرستاده نیست؟ آیا خروجکننده از مشرق، فرستاده نیست؟ روایتهایى را كه از آل محمد (علیهم السلام) وارد شده است بخوان و روایتهایی را که شیخ ناظم عقیلی (خداوند حفظش کند) در كتاب خود «پاسخ کوبنده» به آنها استدلال کرده نیز بخوان؛ این کتاب عبارت است از مناظرهای بین شیخ ناظم عقیلى و سید علی سیستانی و دفتر و مرکز تحقیقات عقایدی وابسته به او. شاید خداوند قلبت را نورانى و به حق هدایت كند. این هم گوهری از دریای امیر مؤمنان علی ع كه مرا در آن ذکر فرموده است:
از اصبغ بن نباته روایت شده است که خدمت امیرالمؤمنین (علیه السلام) رسیدم. دیدم ایشان چوبی در دست گرفته بود و به زمین میزد. به ایشان عرض کردم: ای امیرالمؤمنین، چه شده است که متفکرانه سر چوب را به زمین میزنید؟ آیا به این زمین علاقهای دارید؟ حضرت فرمود: «خیر، به خدا قسم هیچوقت رغبتی به زمین و دنیا نداشتهام؛ لیکن به مولودی فکر میکنم که از نسل فرزند یازدهم از فرزندانم است. او همان مهدی است که زمین را پر از عدل و داد میکند، چنانکه پر از ظلم و جور شده است. برای او حیرت و غیبتی پیش میآید که در آن بعضی از اقوام گمراه و بعضی دیگر هدایت میشوند.» عرض کردم: ای امیرالمؤمنین، حیرت و غیبت چه مدتی خواهد بود؟ حضرت فرمود: «شش روز یا شش ماه یا شش سال.» عرض کردم: آیا واقعاً این امر صورت میگیرد؟ فرمود: «آری، گویی او خلق شده است؛ ولی ای اصبغ، تو را با این امر چهکار؟ آنها برگزیدگان این امتاند همراه با نیکان این عترت.» عرض کردم: بعد از آن چه میشود؟ فرمود: «پس از آن، هرچه خدا بخواهد میشود؛ زیرا خدا بداءها و ارادهها و غایات و پایانها دارد.»
یازدهمین فرزند امیرالمؤمنین (علیه السلام)، امام مهدی (علیه السلام) است و کسی که از نسل اوست، مهدی اول از مهدیون دوازدهگانه، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) است.
در دعای امام رضا (علیه السلام) برای امام مهدی (علیه السلام) آمده است: «...خدایا! در خصوص خودش و خانوادهاش و فرزندش و ذریهاش و امّتش و همگی پیروانش، آنچه سبب خشنودی اوست به او عطا فرما... .» این فرزندی كه امام رضا (علیه السلام) در دعایش ذکر فرموده، همان مهدی اول، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) است. پس خدا را حمد و سپاس میگویم كه مرا نزد خودش و پدرانم، رسول اكرم (صلی الله علیه وآله وسلّم)، امیرالمؤمنین (علیه السلام) و ائمه (علیهم السلام) یاد كرد و آنها (علیهم السلام) مرا فراموش نكردند.
بهعلاوه تو خود در كتاب خودت ارسال فرستادهای از سوی امام مهدی را واجب دانستهای؛ در فصل سوم كتابت گفتهای:
«امیدوارم خوانندۀ این كتاب مانند كسانی نباشد كه به موسی (علیه السلام) گفتند: خداوند را آشکارا به ما نشان بده. اکنون اگر فرض كنیم خداوند سبحان و متعال بخواهد به مردم بگوید كه ظهور امام مهدی (علیه السلام) (انشاءالله) نزدیک و بر آنها واجب است او را یاری نمایند و پرچم لا اله الا الله و محمد رسولالله را بالا ببرند، چگونه برای مردم روشن و به ایشان تبلیغ خواهد شد؟ بنابراین، خداوند متعال باید یكی از بندگان خود را انتخاب فرماید تا در وقت مناسب آنچه را اراده میفرماید به دست او به اجرا برساند تا این امرِ ضروری در وقتش، اعلام و حجّت بالغه بر بندگان اقامه شود.»
آیا آنچه را در كتابت نوشتهای فراموش كردی یا خود را به فراموشی میزنی؟!
۴. چطور تصور میکنی که اگر من به چیزهایی كه تو از محاسبات خودت (با برعکسكردن كلمات) به دست میآورى و تصور میكنی كه درست است وارد نشوم، ادعاهای من باطل خواهد بود. ای سعد، شترها را اینچنین آب نمیدهند!
۵. اگر تو به روش خودت در حساب اعداد پایبندی و به درستی و حقبودنش یقین داری، به همان روش خودت و به روشى كه حساب اعداد برای تو ثابت شده است و میخواهی آن را برای مردم ثابت كنی، با من حساب کن:
من هو احمد = هو رسول المهدی؛ همان طور كه در فصل سوم کتابت حساب كردی: من هو محمد = هو نبی الله. المهدی با جمع بزرگ با عدد ۹۰ محاسبه و با جمع كوچک به ۹ تبدیل میشود؛ همانگونه كه در كتابت «محمد» را اینچنین حساب كردی.
م+ ن + هـ + و + ا + ح + م + د
۴ + ۵ + ۵ + ۶ + ۱ + ۸ + ۴ + ۴ = ۳۷
هـ + و+ ر + س + و + ل + (ا ل م هـ د ی)
۵ + ۶ + ۲ + ۶ + ۶ + ۳ + (۹) = ۳۷
همچنین حساب کن: «ما هو كتاب الله» را برابر مىیابى با «هو رسول المهدی»؛ همان طور كه در كتاب خودت حساب كردی: ما هو كتاب الله = هو القرآن الكریم.
م + ا + هـ + و + ك + ت + ا + ب + ا + ل + ل + هـ
۴ + ۱ + ۵ + ۶ + ۲ + ۴ + ۱ + ۲ + ۱ + ۳ + ۳ + ۵ = ۳۷
هـ + و + ا + ل + ق + ر + ا + ن + ا + ل+ ک + ر + ی + م
۵+ ۶ + ۱+ ۳ + ۱ + ۲ + ۱+ ۵ + ۱ + ۳ + ۲+ ۲ + ۱ + ۴ = ۳۷
پس برای تو آشكار شد كه احمد، فرستادۀ مهدی است و نیز كتاب خدا و قرآن ناطق است، با همان روشی كه تو آن را در كتاب خودت «شروع جنگ آمریکا علیه امام مهدی (علیه السلام)» دلیلی برای درستبودن علم حروف قرار دادی. از خداوند بترس و به سخن امیر مؤمنان علی (علیه السلام) در حق خاندان محمد (علیهم السلام) پایبند باش كه فرمود: ««به آنان آموزش ندهید كه آنها از شما عالمترند.»»
بهاینترتیب، با همان روشی که خودت در کتابت اقرار کردی حجت بر تو تمام شد؛ پس رویگردانی و پاسخنگفتن شما قابلقبول نخواهد بود.
حال از اسرار عدد ۳۷ چیزهایی برایت روشن میكنم.
خداوند متعال میفرماید: ﴿(سه روز در حج روزه بدارد و هفت روز چون از حج بازگردد، تا ده روز کامل شود و این حکم برای کسی است که از مردم مکه نباشد)﴾.
ده، همان آسمانهای هفتگانه (عرش عظیم) + كرسى + عرش اعظم + سرادق عرش اعظم است و این سه، یعنی خانۀ خدا، شهر كمالات الهی در مخلوقات و شهر علم حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم). پس هركس از خاندان محمد باشد، دهگانۀ ایمان او در حج یعنی [بودن] در خانۀ خدا؛ یعنی [بودن] در مدینۀ علم؛ یعنی [بودن] در خانۀ نبوت و معدن رسالت؛ برای کسب اطلاعات بیشتر، مراجعه کن به کتاب متشابهات، جلد ۳، سؤال دربارۀ راز عدد چهل و سؤال دربارۀ عرش و كرسی.
۱. عدد ۳۷ از دو عدد ۳ و ۷ تشكیل شده است که جمعشان ۱۰ میشود و همان مراتب دهگانۀ توحید است. پس هركس آن را انجام دهد و به حج خانۀ خدا برود و شهر علم را زیارت كند و عقلش كامل شود و جزو ۳۱۳ نفر شود از ما اهلبیت به شمار میرود. این مضمون از پدرانم (علیهم السلام) روایت شده است: «ایمان ده درجه دارد و سلمان همۀ این ده درجه را به پایان رسانید. درود خدا بر سلمان باد. پس سلمان از ما اهلبیت است.» ما اهلبِیت هستیم و درجات دهگانه در حج و در خانۀ خدا.
۲. عدد ۳۷ از ۱۰ + ۲۷ تشكیل شده است؛ ۱۰ همان دهگانۀ حج و ۲۷، علمی است كه انتشارش بین مردم اجازه داده شده است؛ همان طور که در روایات اهلبیت (علیهم السلام) آمده است. پس هركس دهگانۀ حج (درجات دهگانۀ ایمان) را تمام کند میتواند حامل ۲۷ حرف توحید باشد كه امام مهدی (علیه السلام) منتشر میسازد.
خداوند متعال میفرماید: ﴿(و خواستيم بر كسانى كه در آن سرزمين فرودست شده بودند منّت نهيم و آنان را پيشوايان [مردم] کنیم، و ايشان را وارث [زمين] سازیم)﴾.
این کسانی که خداوند اراده میفرماید تا آنها را امام و پیشوا قرار دهد، خاندان محمد (علیهم السلام) ائمه و مهدیون (علیهم السلام) و نیز ۳۱۳ یار امام مهدی (علیه السلام) هستند و این سرّ و راز آغاز سورۀ قصص یعنی «طسم» است؛ اگر عدد این حروف مقطعه را با جمع بزرگ حساب كنی:
ط + س + م
۹ + ۶۰ + ۴۰ = ۱۰۹
پس نتیجه ۹ + ۱۰۰ است و اگر آن را به جمع كوچک تبدیل كنی ۹ + ۱ نتیجه ۱۰ میشود و این همان دهگانۀ حج مربوط به ائمه (۳۱۳) مذکور در آیه و همان دهگانۀ توحید است. هركس به حج خانۀ خدا برود، به آن آراسته و عقلش كامل میشود و یقین پیدا میكند و همهچیز برایش ثابت میشود و خداوند سبحان (هو) را به یگانگی میپرستد. اگر حروف «هو» را جمع كنی، میبینی:
هـ + و
۵ + ۶ = ۱۱
که ۱ +۱۰ است. حال دهگانه را شناختی كه همان دهگانۀ حج و ایمان است و عدد یک همان خداوند سبحان و متعال است؛ پس هركس به این دهگانه آراسته باشد به وحدانیت خداوند یقین پیدا میكند.
برای تو بهاختصار بیان کردم كه در این عدد (۳۷) دهگانۀ حج و توحید و نیز ۲۷ حرف از علم توحید وجود دارد. پس هركس به حج برود و به این دهگانه آراسته شود، امكان تحمل و شناخت ۲۷ حرف را وقتى بین مردم منتشر میشود داراست؛ و این سرّی است كه هیچکس تحملش را ندارد مگر پیامبر فرستادهشده یا فرشتۀ مقرّب یا مؤمنی كه خداوند قلبش را با ایمان آزموده باشد؛ در نتیجه، بنده به یقین میرسد و به وحدانیت خداوند سبحان و متعال (هو) یقین پیدا میکند.
براى اینكه بیشتر بدانی، اگر «طسم» را با جمع كوچک حساب كنی:
ط + س + م =
۹ + ۶ + ۴ = ۱۹
و تعداد حروف «بسمله» (بسم الله الرحمن الرحیم) ۱۹ و بسمله، آیۀ توحید است. خداوند متعال میفرماید:
﴿(و بر دلهایشان پوششها مىنهيم تا آن را نفهمند و در گوشهايشان سنگينى؛ و چون پروردگار خود را در قرآن به يگانگى ياد كنى با نفرت پشت مىكنند)﴾ ؛ یعنی بگو: بسم الله الرحمن الرحیم، همان طور كه از ائمه (علیهم السلام) روایت شده است؛
پس دانستی كه «طسم» اشاره به اهل توحید دارد که آنها ۳۱۳ نفرند و از همین رو، عدد حروف آیۀ توحید (بسم الله الرحمن الرحیم) با عدد آیۀ موحدین (طسم) برابر و مساوی است؛ و نیز با عدد مشرکین اهل آتش؛ از همین رو خداوند تعدادشان را با عدد آیۀ موحدین برابر قرار داده است. خداوند متعال میفرماید:
﴿(نوزده [نگهبان] بر آن گماشتهاند * موکلان دوزخ را جز از ملائکه قرار ندادیم و شمار آنها جز برای امتحان کافران نیست تا اهل کتاب یقین کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید و اهل کتاب و مؤمنان شک نکنند و تا آنان که در دلهایشان مرضی است و کافران نگویند: خدا از این مثل چه میخواسته است؟ خدا اینچنین هرکس را که بخواهد گمراه و هرکس را که بخواهد راه مینماید و شمارِ سپاهیان پروردگارت را جز او نداند و این سخن جز اندرزی برای مردمان نیست)﴾.
و موحدین، همان اصحاب یمین در سورۀ مدثر هستند كه بدون حساب وارد بهشت میشوند و آنها یاران یمانی، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) هستند. خداوند سبحان میفرماید:
﴿(هرکسی در گرو دستاورد خويش است * جز اصحاب یمین)﴾.
برای اینکه بیشتر بدانی و به یقینت افزوده شود ـاگر در جستوجوی حقیقتی و از کسانی باشی که کتاب به آنها داده شده است یا کسانی که به کتاب ایمان دارندـ بیانیۀ اخیر یمانی را مطالعه کن. خداوند متعال میفرماید: (و شمار آنها جز برای امتحان کافران نیست تا اهل کتاب یقین کنند و بر ایمان مؤمنان بیفزاید). با من حساب كن: كلمۀ «وصی»، «الیمانی»، «من هو الیمانى»، «هو وصى»، «هو وصیالمهدی»، «اصحاب الیمین».
ولی قبل از اینكه حساب را شروع كنیم، سَری به مطالبی میزنیم که خودت در کتابت، «آغاز جنگ آمریكا علیه امام مهدی (علیه السلام)»، به نگارش درآوردی. در فصل دوم كتابت گفتهای: «قرن ششم، پیشگویی سیوسوم: در آخر، دستش را به سمت آلوس خونخوار و جنایتکار دراز میكند. از حمایت خود در دریا عاجز خواهد ماند و از سپاه بینالنهرین خواهد ترسید و شخصی سیاه و خشمگین او را از كردهاش پشیمان خواهد كرد.»
سپس در ادامۀ كتابت گفتهای: این از عجیبترین پیشگوییهای نوستراداموس است که در آن بهوضوح و نه بهطور ضمنی امام مهدی (علیه السلام) را نام برده. مترجمان در معنی نام وارد شده در این پیشگوییها در حیرت ماندهاند و بیشترشان آن را همان طور که وارد شده است یعنی «الوس» ذکر کردهاند. برخی از مترجمان از جمله در ترجمۀ انگلیسی، آن را حذف کردند؛ اما در اصل فرانسوی، این اسم موجود است و مترجم كلمۀ «ALUS» را به الآلوس ترجمه كرده یعنی یک «ال» معرفۀ زبان عربی به آن اضافه كرده است؛ درحالیکه معنایش را نمیداند و آن را به تاریخ وا گذارده است؛ یعنی تا زمانی که آن واقعه رخ دهد و معما حل شود؛ ولی من هدف و قصد نوستراداموس را از این كلمه کشف کردهام. در اینجا نوستراداموس طبق عادت خود از جناس تصحیفی (انتخاب كلمۀ غلط مشابه با كلمۀ اصلى) یا ترخیم (حذف حرفى از كلمه) استفاده كرده است. هنگامیکه کلمهای مربوط به اسامی یا القاب است او اقدام به حذف حرف «I» از انتهای آن کلمه میکرد؛ حال اگر ما این حرف را به انتهای کلمه اضافه کنیم کلمۀ ALUSI (الوصی) را خواهیم داشت و معنی بسیار واضح و آشكار خواهد شد؛ چراکه ما میدانیم لقب اوصیا به ائمۀ دوازدهگانه از اهلبیت (علیهم السلام) اطلاق میشود و امام مهدی (علیه السلام) نیز یکی از اوصیاست و در نتیجه میتواند کلمۀ «الوصی» بر وی اطلاق شود. در اینجا نوشتۀ نوستراداموس با عقاید شیعه موافق و سازگار است.
بهعلاوه نوستراداموس در اینجا شخص معینی را توصیف میكند كه فرماندۀ نظامی یا رئیس كشوری است كه سعی میكند امام مهدی (علیه السلام) را به قتل برساند و نیروهای وی را از بین ببرد؛ ولی او از نیروی نظامی (ارتش امام مهدی) كه در بینالنهرین (عراق) حضور دارند هراسان میشود؛ اما مردی از سپاه امام مهدی ع ـكه مردی سیاه توصیف شده، یعنی او شیعه است؛ چراکه لباس سیاه اشاره به شیعهبودن دارد، یا شاید یک مرد عرب مسلمان آفریقایی (سیاهپوست) باشدـ او و نیروهایش را درحالیکه در دریا هستند از بین میبرد (چهبسا او در یكی از ناوگانهای جنگی یا در یكی از هواپیمابرها باشد که آن را ویران میکند).
قبل از اینكه حساب را شروع كنم، توضیحی برای سخنان پیشین تو ارائه میدهم؛ وصیِ یادشده در پیشگویی نوستراداموس امام مهدی (علیه السلام) نیست؛ بلكه وصی امام مهدی (علیه السلام) و اولین مهدی از مهدیون دوازدهگانه از اوصیای امام مهدی است. او فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) و جانشین اوست که امرش را بر عهده دارد؛ همانگونه که در روایات آمده است. او یمانی آل محمد، همان وعدهدادهشدهای است که به حق دعوت میکند و همان طور که در روایات ائمه (علیهم السلام) وارد شده است، رویگردان از او، اهل آتش است.
در وصیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) آمده است: از ابوعبدالله (علیه السلام) از پدرانش (علیهم السلام) از امیرالمؤمنین (علیه السلام) نقل شده است که فرمود: «پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) در شبی كه وفاتش بود به علی (علیه السلام) فرمود: یا اباالحسن، صحیفه و دواتی حاضر كن. پیامبر خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) وصیتش را املا فرمود تا به اینجا رسید كه فرمود: ای علی، پس از من دوازده امام خواهند بود و پس از آنها دوازده مهدی. و تو ای علی، نخستینِ دوازده امامی...» و حدیث را ادامه میدهد تا اینکه میفرماید: «حسن (علیه السلام) خلافت را به پسرش م ح م د بسپارد که حافظ دین آل محمد (علیهم السلام) است. اینان، دوازده اماماند و پس از آنان دوازده مهدی هستند. پس وقتیکه زمان وفات او رسید [وصایت و جانشینی] مرا به فرزندش، اولین مقربین (اولین مهدیین) بسپارد که برای او سه نام است: اسمی مانند اسم من و اسم پدرم و آن عبدالله و احمد است و اسم سوم، مهدی است و او اولین مؤمنان است.»
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «از ما بعد از قائم دوازده مهدی از فرزندان حسین (علیه السلام) خواهند بود.»
از امام صادق (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «از ما بعد از قائم یازده مهدی از فرزندان حسین (علیه السلام) خواهند بود.»
در این روایت قائم، همان مهدی اول است نه امام مهدی (علیه السلام)؛ چون بعد از امام مهدی (علیه السلام) دوازده مهدی خواهند بود.
امام باقر (علیه السلام) در وصف مهدی اول فرموده است: «...داراى قرمزى صورت، چشمهاى گود، ابروهاى برجسته، فراخی و پهنى میان دو شانه، در سرش شوره و در صورتش اثرى است. رحمت خدا بر موسی باد.»
و از امیر مؤمنان (علیه السلام) در خبری طولانی روایت شده است که «...فرمود: آگاه باش كه اولینِ آنها از بصره و آخرینشان از ابدال است... .»
و از امام صادق (علیه السلام) در خبری طولانی كه اصحاب قائم (علیه السلام) را نام برده، روایت شده است: «...و از بصره... احمد...»
و از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «دو اسم دارد ـیعنی قائمـ اسمی مخفی و اسمی آشكار؛ اما اسمی كه پنهان میماند احمد و اسمی كه آشكار میشود محمد است.» و احمد، اسم مهدی اول و محمد اسم امام مهدی (علیه السلام) است؛ همان طور كه در وصیت رسول خدا (صلی الله علیه وآله وسلّم) آشكار شده است.
از امام باقر (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «خداوند متعال گنجی در طالقان دارد كه نه از طلاست و نه از نقره؛ دوازدههزار در خراسان که شعارشان «احمد احمد» است و رهبرى آنها را جوانى از بنىهاشم بر عهده دارد که سوار بر قاطرى خاکستری است و پیشانىبند قرمزرنگ دارد. گویی به او مىنگرم كه از فرات مىگذرد؛ و اگر شنیدید، بهسوی او بشتابید حتى اگر سینهخیز بر یخ و برف باشد.»، احمد، اسم مهدی اول و وصی امام مهدی (علیه السلام) و اولین ایمانآورنده به امام مهدی (علیه السلام) در آغاز ظهورش است و او فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) بهسوی همۀ مردم است.
در دعای روز سوم شعبان (روز ولادت امام حسین (علیه السلام)) ـکه از امام مهدی (علیه السلام) نقل شدهـ آمده است:
«(خدایا، از تو درخواست مىکنم به حق مولود در این روز... پاداش شهادتش اینکه امامان از نسل اویند و شفا در تربت اوست و پیروزی با اوست در هنگام بازگشتش، و اوصیا از خاندانش پس از قائمشان و غیبت او، تا انتقام گیرند و خونخواهی نمایند و جبّار را خشنود سازند و بهترین یاران دین حق شوند؛ درود خدا بر ایشان همگام با رفتوآمد شب و روز. بارالها، به حق آنها به درگاه تو توسل مىجویم... .)»
اگر در این دعا تدبر کنی به یقین میرسی كه منظور از اوصیا، اوصیا و جانشینان امام مهدی ع هستند و از بین ایشان، پدرشان، اولین مهدیون (علیهم السلام) است كه در روایت ذكر شده است؛ همان کسی که پیشگویی نوستراداموسِ یهودی گفته است كه وی حجت قطعی بر تمام یهود و مسیحیان و جهان غرب خواهد بود؛ همان کسانی که به این پیشگویی ایمان دارند؛ چراکه درستی آن را در بسیاری از رخدادها دیدهاند و دیگر اینکه بر زبان یک یهودی فرانسوی از خودشان جاری شده است.
حال بعد از اینكه برایت روشن شد كه وصی ذكرشده در پیشگویی، همان وصی مهدی (علیه السلام) است به محاسبه برمیگردیم:
اول: الیمانی هو الوصی
كلمۀ «وصی»:
۱. و ص ی =
۶ + ۹۰ + ۱۰ = ۱۰۶ با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک:
۶ + ۱۰۰ بعد از حسابکردن با جمع كوچک: ۶ + ۱ = ۷.
۲. و ص ی =
۶ + ۹ + ۱ = ۱۶ با جمع کوچک.
کلمۀ «الیمانی»:
۱. ا ل ی م ا ن ی =
۱+ ۳۰ + ۱۰ + ۴۰ + ۱ + ۵۰ + ۱۰ = ۱۴۲
با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: ۲ + ۴۰ + ۱۰۰
و بعد از حسابکردن با جمع کوچک: ۲+ ۴ + ۱ = ۷.
۲. ا ل ی م ا ن ی =
۱+ ۳ + ۱ + ۴ + ۱ + ۵ + ۱ = ۱۶ با جمع کوچک.
و از حسابهای گذشته روشن شد كه:
وصی = الیمانی = ۷، بعد از حسابکردن با جمع بزرگ و تبدیلشان به جمع كوچک.
وصی = الیمانی = ۱۶، بعد از حسابکردن آن دو با جمع كوچک.
دوم: هنگام سؤالكردن از شخصیت یمانی، میگوییم «من هو الیمانى» (یمانی کیست) و اگر یمانی، وصی امام مهدی (علیه السلام) (یعنی مهدی اول كه در وصیت رسول خدا(صلی الله علیه وآله وسلّم) ذكر شده است) باشد، جواب، «هو وصى المهدى» (او وصی مهدی است) یا «هو وصى» (او وصی است) است. عدد «المهدى» بهصورت زیر است:
ا ل م هـ د ی =
۱ + ۳۰ + ۴۰ + ۵ + ۴ + ۱۰ = ۹۰
با جمع بزرگ و تبدیل آن به جمع كوچک: ۹۰ = ۹
حالا محاسبه کن:
من هو الیمانی: م ن هـ و + (ا ل ی م ا ن ی) =
۴ + ۵ + ۵ + ۶ + (۷) = ۲۷.
هو وصی المهدی: هـ و + (وصی) + (ا ل م هـ د ی) =
۵ + ۶ + (۷) + (۹) = ۲۷.
هو وصی = هـ و + (و ص ی) =
۵ + ۶ + (۱۶) = ۲۷.
پس برایت روشن شد كه از نظر عدد: من هوالیمانی = هو وصیالمهدی = هو وصی.
با جمع کوچک، عدد «هو الیمانی» را حساب کن. خواهی دید برابر با ۲۷ حرفی میشود که قائم ع بین مردم منتشر خواهد ساخت.
از ابوعبدالله (علیه السلام) روایت شده است كه فرمود: «علم ۲۷ حرف دارد و همۀ آنچه انبیا آوردهاند دو حرف است. مردم تا امروز جز این دو حرف از علم چیزی نمیدانند؛ پس اگر قائم ظهور كند ۲۵ حرف دیگر علم را نیز خارج و آن را بین مردم منتشر میكند و این دو حرف را نیز به آن میپیوندد تا ۲۷ حرف علم بین مردم منتشر شود.»
هـ و ا ل ی م ا ن ی =
۵ + ۶ + ۱ + ۳ + ۱ + ۴ + ۱ + ۵ + ۱ = ۲۷
سپس عدد «اصحاب الیمین» را در این آیه حساب كن: ﴿(هركسى در گرو دستاورد خويش است * مگر اصحاب یمین)﴾. «الیمین» با جمع بزرگ محاسبه و بعد به جمع كوچک تبدیل و نتیجه حاصل میشود:
ا ص ح ا ب + (ا ل ی م ی ن) =
۱ + ۹ + ۸ + ۱ + ۲ + (۱ + ۴ + ۱) = ۲۷.
و دانستی كه عدد ۲۷ بیانگر ۲۷ حرف علم (شناخت خدا و توحید او سبحان) است كه امام مهدی (علیه السلام) در بین مردم منتشر میكند.
از محاسبات گذشته متوجه شدی كه یمانی، وصی مهدی (علیه السلام)، و اولین مهدی، ظرف ۲۷ حرف علم است؛ او ظرفی است كه این فیضها را از امام مهدی (علیه السلام) دریافت میكند و به یارانش میبخشد؛ پس یمانی نسبت به امام مهدی (علیه السلام) نون و نقطۀ نون است. خداوند متعال میفرماید:
﴿ (نون. سوگند به قلم و آنچه مینویسند * که تو، به فضل پروردگارت، دیوانه نیستی * و بىگمان، تو را پاداشى بىمنت خواهد بود * و اینکه تو بر خُلقی عظیم هستی * بهزودی خواهى ديد و خواهند ديد * که دیوانگی در کدامیک از شماست * پروردگارت خود بهتر مىداند چه كسى از راه او منحرف شده، و [هم] او به راهیافتگان داناتر است)﴾
و یمانی نسبت به ۳۱۳ تن از یاران امام مهدی (علیه السلام) حرف باء و نقطۀ حرف باء در بسم الله الرحمن الرحیم است. پس او داراى دو مقام رسالت و ولایت است؛ بنابراین او در این زمان تمثیل شخصیت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و علی (علیه السلام) است. او شهر علم است؛ او دربِ شهر است؛ پس به کجا میروید؟
﴿(و آن سخن، سخن شیطان رجیم نیست * پس به کجا میروید؟ * این [کتاب] چیزی نیست جز پندی برای جهانیان * برای هرکس از شما که بخواهد به راه راست برود * و شما نمیخواهید مگر آنچه پروردگار جهانیان خواسته باشد)﴾.
از محاسبات گذشته متوجه شدی که اصحابالیمین ـکه همان اصحاب یمانی هستندـ ظرف ۲۷ حرف علم هستند. آنها ظرفهایی هستند که علم را از یمانی، وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام) بهسوی همۀ مردم، دریافت میکنند و سپس به همۀ مردم میرسانند و ایشان، ۳۱۳ تن هستند.
ای برادر، اضافه میکنم که:
دلایل این دعوت بسیار است و دلایلی كه انبیا و فرستادگان (علیهم السلام) و محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه (علیهم السلام) آورده بودند من نیز آوردهام. یكی از برادران انصار امام مهدی (علیه السلام) به نام استاد ضیاءالزیدی، دهها دلیل را در كتاب خود «نور المبین» به نگارش درآورده است؛ این كتاب چاپ شده است و میتوانید آن را مطالعه کنید؛ و نیز كتاب «بلاغالمبین، جلد ١» نوشتۀ شیخ ناظم عُقیلی که خدا حفظش کند. از جمله دلایل این دعوت:
۱. روایات رسول خدا، محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم) و ائمه كه به اسم و شهر و صفات تصریح دارند.
۲. علم به محكمات و متشابهات و راههای آسمان كه از ویژگیها و اسرار ائمه (علیهم السلام) است.
۳. مباهله، قسم برائت، دعوت بهسوی حق و... و... و... .
۴. مکاشفه در عالم بیداری و در رؤیاهای صادقه كه تعداد بسیار زیادی از مردم بهوسیلۀ حضرت محمد (صلی الله علیه وآله وسلّم)، علی (علیه السلام)، زهرا (علیها السلام) و ائمه (علیهم السلام) دیدهاند که ایشان بر حقانیت این دعوت تأکید کردهاند، و صحت رؤیاهای آنها (علیهم السلام) ثابت شده است و از طریق قرآن و روایات ائمه (علیهم السلام) ثابت شده که [این رؤیاها] حق هستند.
بهعلاوۀ آنچه از پیشگوییهای نوستراداموس که تو خودت اقرار کردی و خودت را به آنها ملزم نمودی؛ آنجا که در فصل دوم کتابت چنین متنی آوردی: «قرن سوم، پیشگویی نودوچهارم: تا مدت پانصد سال دیگر او را درخواهید یافت. پس او زینت زمان خودش خواهد بود. پس به ناگاه وحی بزرگ فرستاده خواهد شد كه مردم آن قرن را مسرور و خوشحال خواهد کرد.»
آن وحی بزرگ چیست؟ جز رؤیاهایی كه تعداد زیادی از مردم میبینند و حق و صاحبش را بیان خواهد كرد؟
ای برادر با تأمل و اندیشه بخوان و حقخواهی را نصبالعین خود بگردان [همواره فقط حق و حقیقت را مدنظر خود قرار بده] و با دقت به بحث و بررسی بپرداز و با خودت به انصاف رفتار کن و خود را از عذاب جهنم نجات بده. از خداوند برای تو هدایت درخواست میکنم و اینكه حقیقت را آنگونه که هست به تو نشان دهد و پیروی از آن را روزیات گرداند و باطل را آنگونه که هست به تو نشان دهد و دوری از آن را روزیات گرداند. والحمدلله وحده.
احمدالحسن،
وصی و فرستادۀ امام مهدی (علیه السلام)،
جمادیالاول١٤٢٦هـ ق