جوانان احمد الحسن
وصی و فرستاده امام مهدی علیه السلامبسم الله الرحمن الرحیم
به نام خداوند بخشایندهی بخشایشگر
والحمد لله رب العالمين، وصلى الله على محمد وآل محمد الأئمة والمهديين
یوسف ع پیامبری فرستادهشده (مُرسَل) به سوی بنیاسرائیل و سایرین میباشد. برخی از مردم مصر به رسالتش اِقرار نمودند و به او ایمان آوردند و حتی برخی از آنان، از خاندان حکومتی نیز بودند. این مؤمن آل فرعون است که فرعون مصر و بزرگان او در زمان رسالت موسی ع را به یوسف ع و رسالتش یادآور میشود. «(و يوسف پيش از اين با دلايل روشن بر شما مبعوث شد و شما از آنچه آورده بود، همچنان در شک میبوديد. چون يوسف بمُرد، گفتيد: خداوند پس از او ديگر پيامبری نخواهد فرستاد؛ خدا گزافکارِ شکآورنده را اينگونه گمراه میسازد)».
این یوسف ع است که در سختترین شرایط یعنی زندان، دعوتش را پِی میگیرد: «(ای همزندانیها، آيا خدايان متعدد بهتر است يا الله آن خداوند واحدِ قهّار؟)» و حتی با شدّت به دین پادشاه متعرض میشود، بدون اینکه زندان و احاطه داشتن نیروهای پلیسی فرعون بر او، کوچکترین تأثیری بر او داشته باشد تا یوسف ع را در موقعیتی قرار دهد که حداقل در شکستن بتهای بشرگونه که مصریان به عنوان خدا برگرفتند، نرمی یا سستی به خرج دهد؛ بلکه او ع تبرش را به دوش میکِشد و بتهای بشری را در هم میشکند، همان طور که جدش ابراهیم ع بتهای سنگی را در هم شکست. «(شما غیر از خداوند يکتا چیزی جز نامهایی را که خود و پدرانتان آنها را اینگونه خواندهايد و خداوند حجتی بر اثبات آنها نازل نکرده است، نمیپرستید. هیچ حکمی جز حکم خدا نيست. فرمان داده است که جز او را نپرستيد. اين است دين راست و استوار ولی بيشتر مردم نمیدانند)».
حقیقت این است که خداوند سبحان و متعال آنگونه که به دعوتهای سایر پیامبران پرداخته است، به دعوت یوسف ع به عنوان نبی فرستادهشده که دعوتکننده به سوی توحید است و از قومش ایمان آوردن به آن را درخواست میکند، نپرداخته است؛ بلکه گویی این جنبه در حکایت کردن مسیر یوسف ع قریباً به چشم نمیخورد، مگر به اندازهای اندک که بیان میکند رسالت یوسف ع از سوی خداوند است و اینکه رسالتی ابراهیمی میباشد. در قرآن نمیبینیم که یوسف ع چگونه قومش را دعوت میکند و به چه ترتیبی با آنان به بحث و جِدال میپردازد، آنها چه پاسخی به او میدهند و وضعیت مؤمنین به یوسف ع چگونه میباشد و چه.... و چه.... پرسشهای بسیاری که چه بسا اگر مربوط به پیامبران ذکر شده در قرآن غیر از یوسف ع باشند، پاسخشان را در قرآن خواهیم یافت؛ با این وجود، سورهای طولانی در قرآن به حکایت روندِ حرکت پیامبر مرسَل ـیوسف عـ اختصاص دارد.
چرا قرآن توضیح تفاصیل رسالت یوسف ع را به آن صورت که جزئیات رسالتهای سایر پیامبران (علیهم السلام) را بیان فرموده، ترک گفته است؟!
و پاسخ: منظور از حکایت کردن داستانها در قرآن، درس گرفتن مردم و تکرار نکردن دوبارهی آن برخوردها میباشد. داستان موسی ع چندین جا در قرآن ذکر شده است و در هر مرتبه شکلی را برای خواننده تداعی میکند که با صورت پیشین تفاوت دارد؛ به این ترتیب تمام ترکیب برای خواننده کامل میشود و حتی تا آنجا پیش میرود که اگر موسی ع را از پیش رو یا از کنار یا از پشت سر ببیند، او را خواهد شناخت. هدف قرآن، خود شخصیتِ موسی بن عمران ع نمیباشد؛ بلکه کسی است که میآید و تمثیلی از موسی ع میباشد. در داستان یوسف ع، هدف، نبوت و پیامبری و علیالخصوص رؤیا است و اینکه راهی برای وحی خداوند سبحان و متعال میباشد. بنابراین منظور، توجه دادن به ارتباط رؤیا با یوسفی که خواهد آمد ـیوسف آل محمد (مهدی)ـ میباشد؛ اما بزرگان ـعلمای بیعملـ در مورد آن خواهند گفت: خوابهای پریشان است؛ همان طور که بزرگان فرعون چنین گفتند «(گفتند: اينها خوابهای آشفته است و ما را به تعبير اين خوابها، آگاهی نيست)».
اینها روشنگریهایی است «(....نشانهای ساختيم؛ آيا هيچ پند گيرندهای هست؟)».